تراوشات ذهنی یک نفر بیکار

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم.........:(
من بهترين ونابترين احساساتم خاك ميخورد
ولي كاريشون ندارم
اينطوري بهتره
بخوام خاكو فوت كنم وبه كسي تقديمش كنم گردو خاكش ميره چشم خودم
وقتي چشامو باز كنم اون رفته وهمه احساسمو مچاله كرده
پس خاك خوردنش بهتره:razz:


جانا سخن از زبان ما میگویی
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
زخمي تو اعماق قلبم هست
بزرگتر از اونيکه تا حالا ديدي
به خون و رنگش نگاه کن...
خيلي قشنگه.
تنها چیزی که این روزا میخوام....آرامش ابدی....
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
تعداد آدم هایی که خدا آفرید برای جفت بودن
فرد بود!
این اشتباه کوچک خدا باعث شد
تو نیمه ی گمشده ی من باشی
و من نیمه ی گمشده ی هیچکس
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تورابه دادگاه خواهندکشید ...
شاید به حبس ابد محکوم شوی .
جزییات جنایتت مشخص نیست اما اثر انگشتت رابرروی قلب شکسته ام یافته اند
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلب بیچاره ی من بر تو فغان ست بگو من چکنم
مرهم زخم دلم نزد تو مانده ست بگو من چکنم
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تعداد آدم هایی که خدا آفرید برای جفت بودن
فرد بود!
این اشتباه کوچک خدا باعث شد
تو نیمه ی گمشده ی من باشی
و من نیمه ی گمشده ی هیچکس
سرنوشت تصمیم میگیرد كه تو در زندگی با چه كسی ملاقات كنی اما تنها قلب توست كه می تواند تصمیم بگیرد چه كسی در زندگی تو باقی میماند.

 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد
مرا در غربت فردا رها کرد
دلم در حسرت دیدار او ماند
مرا چشم انتظار کوچه ها کرد
به من می گفت تنهایی غریب است
ببین با غربتش با من چه ها کرد
تمام هستی ام بود و ندانست
که در قلبم چه آشوبی به پا کرد
و او هرگز شکستم را نفهمید
اگر چه تا ته دنیا صدا کرد
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
زخمي تو اعماق قلبم هست
بزرگتر از اونيکه تا حالا ديدي
به خون و رنگش نگاه کن...
خيلي قشنگه.
تنها چیزی که این روزا میخوام....آرامش ابدی....



این زخم هایِ کهـنه بـه مرهـم نیـازداشت
عشق است و تاروپودمن این رمزورازداشت

درمان به دسـتِ دوسـت نهادنـد از ازل


درداست هرکسی که دراین حیطه نازداشت


سـنگِ صبـورِعشـق نشد هرکسی کـه گفت


سجاده گیـربـه دست کـه نازت نـماز داشت


پـرپیـچ وخـم ترین گـذرِکـوچـه هـایِ عمـر


چونـان نـگاهِ چشـمِ تـو راهـی دراز داشت


قصـدم نبـود ایـن کـه بـه ترسیـمِ شعـرشـد


ایـن زخـم هـایِ کهنـه بـه مرهم نیـازداشت
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
روي قبرم بنويسيد کبوتر شد و رفت

زير باران غزلي خواند ، دلش تر شد و رفت

چه تفاوت که چه خورده است غم دل يا سم

آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت

روز ميلاد ، همان روز که عاشق شده بود

مرگ با لحظه ي ميلاد برابر شد و رفت

او کسي بود که از غرق شدن مي ترسيد

عاقبت روي تن ابر شناور شد و رفت

هر غروب از دل خورشيد گذر خواهد کرد

دختري ساده که يک روز کبوتر شد و رفت
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
در صبح آشنایی شیرینمان ، تو را
گفتم که« مرد عشق نئی »، باورت نبود
در این غروب تلخ جدایی هنوز هم
می خواهمت چو روز نخستین ، ولی چه سود؟

می خواستی به خاطر سوگند های خویش
در بزم عشق بر سر من جام نشکنی
می خواستی به پاس صفای سرشک من
این گونه دل شکسته به خاکم نیفکنی.

پنداشتی که کوره ی سوزان عشق من
دور از نگاه گرم تو خاموش می شود؟
پنداشتی که یاد تو ، این یاد دلنواز
در تنگنای سینه فراموش می شود؟

تو رفته ای که بی من تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو شبها سحر کنم
تو رفته ای که عشق من از سر بدر کنی
من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم.

روزی که پیک مرگ ، مرا می برد به گور
من ، شبچراغ عشق تو را نیز می برم
عشق تو
نور عشق تو
عشق بزرگ توست
خورشید جاودانی دنیای دیگرم.

فریدون مشیری:gol::gol::gol:
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
منحنی قلب من، تابع ابروی توست
خط مجانب بر آن، کمند گیسوی توست
حد رسیدن به تو، مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل، در حرم کوی دوست

چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست

پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست
ناحیه همگراش دایره روی توست

(پروفسور هشترودی)
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
امیر جان جیگرمو خون کردی امروز چت شده؟:crying2::crying2:

اتفاق خاصی نیفتاده
گفته بودم بعضی وقتها فوران میکنه

خسته میشی از سرکوب احساساتت
یه کم بهشون فرصت میدی
بی خیال نگاه چپ چپ و زمزمه تمسخر دیگران
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
درسکوت دادگاه سرنوشت
عشق برما حکم سنگيني نوشت
گفته شد دل داده ها از هم جدا
واي بر اين حکم و اين قانون زشت
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
شراب خواستم...
گفت : " ممنوع است "
آغوش خواستم...
گفت : " ممنوع است"
بوسه خواستم...
گفت : " ممنوع است "
نگاه خواستم...
گفت: " ممنوع است "
نفس خواستم...
گفت : " ممنوع است "
...
حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،
با یک بطری پر از گلاب ،
آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ،
سنگ سرد مزارم را
و
چه ناسزاوار
عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،
نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،
به آرامی اشک می ریزد .
...
تمام تمنای من اما
سر برآوردن از این گور است
تا بگویم هنوز بیدارم...
سر از این عشق بر نمی دارم
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه چیز را بخاطر تو دوست دارم
من غم را در سكوت ،
سكوت را در شب،
شب را در بستر ،
بستر را برای اندیشیدن به تو دوست میدارم
من عشق را در امید ،
امید را در تو ،
تو را در دل،
دل را در موقع تپیدن به خاطر تو دوست دارم
ای دوست من خزان را به خاطر رنگش،
و بهار را به خاطر شكوفه هایش
و خدایی كه دل را برای تپش ،
تپش را در پاسخ ،
پاسخ را در چشمان قشنگ تو برای عصیان زندگی آفرید دوستدارمَ
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شراب خواستم...
گفت : " ممنوع است "
آغوش خواستم...
گفت : " ممنوع است"
بوسه خواستم...
گفت : " ممنوع است "
نگاه خواستم...
گفت: " ممنوع است "
نفس خواستم...
گفت : " ممنوع است "
...
حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،
با یک بطری پر از گلاب ،
آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ،
سنگ سرد مزارم را
و
چه ناسزاوار
عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،
نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،
به آرامی اشک می ریزد .
...
تمام تمنای من اما
سر برآوردن از این گور است
تا بگویم هنوز بیدارم...
سر از این عشق بر نمی دارم

ای بابا این قبر من هم کند.
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
شراب خواستم...
گفت : " ممنوع است "
آغوش خواستم...
گفت : " ممنوع است"
بوسه خواستم...
گفت : " ممنوع است "
نگاه خواستم...
گفت: " ممنوع است "
نفس خواستم...
گفت : " ممنوع است "
...
حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،
با یک بطری پر از گلاب ،
آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ،
سنگ سرد مزارم را
و
چه ناسزاوار
عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،
نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،
به آرامی اشک می ریزد .
...
تمام تمنای من اما
سر برآوردن از این گور است
تا بگویم هنوز بیدارم...
سر از این عشق بر نمی دارم

چقدر زیبا و تلخ
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا من به عشق او گرفتارم گرفتارم
من از درد غریب دل خبر دارم خبر دارم
خدایا بال و پر بشکست و پر زد در غبار غم
ولی تا زنده ام نازش خریدارم خریدارم

چه بی رحمانه ترکم کرد و اشکم داد و بی تابی
شدم تنها پرید از شاخ خشک تک سپیدارم


من از روز وداع تلخ او از سرزمین دل
برای قلب بیمارم عزادارم عزادارم

منی که رفت از کف اختیارم چون بدیدم او
کسی که با صدایش در سکوتم غصه می کارم

کسی که اشک لرزان مرا نادیده رفت آخر
دو چشمان سیاهش شد دلیل رنج و آزارم

کسی که بوسه می زد بر لبم هر دم به آرامی
خودش روزی جدایی پیشه کرد و گریه شد کارم

زمانی در غرور حس گرم بودنم با او
ولی حالا میان این و آن درمانده و خوارم



به فریادم رس ای درمان ناچاران دلداده
طلب گر می کنم یاری شب و روز از تو ناچارم

به دار آویخت این چشمان محکوم نگاهش را
روان شد سیل خون دل از آن چشمان بر دارم

نمیداند که با بگشودن صندقچه ی قلبم
چه بی پروا هویدا کرده مروارید اسرارم

ولی من تا بهار آید دل از باران صفا گیرد
به عشق او به عهد خود وفادارم وفادارم
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام
بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیده ام
مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید
گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده ام

آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف را ببینم با کدامین دیده ام؟

آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند
یادم آمد، من تورا روز نخستین دیده ام
بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود
ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه چیز را بخاطر تو دوست دارم
من غم را در سكوت ،
سكوت را در شب،
شب را در بستر ،
بستر را برای اندیشیدن به تو دوست میدارم
من عشق را در امید ،
امید را در تو ،
تو را در دل،
دل را در موقع تپیدن به خاطر تو دوست دارم
ای دوست من خزان را به خاطر رنگش،
و بهار را به خاطر شكوفه هایش
و خدایی كه دل را برای تپش ،
تپش را در پاسخ ،
پاسخ را در چشمان قشنگ تو برای عصیان زندگی آفرید دوستدارمَ
ای بابا .کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی.تو هم؟
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هنوزم دیدن تو برام مثل عمر دوبارس
هنوزم وقتی میخندی گلوم از شادی میخنده
اما افسوس تو رو خاستن دیگه دیره
دوریه بین منو تو دوری ماهی و دریاست
دوریه بین منو تو دوری ماه و تماشاست
 

Similar threads

بالا