دست گذاشتم رو یکی که یک قشون خاطر خواشن
همشون هنر دارن ، یا شاعرن یا نقاشن
یا که پشت پنجرش با گریه گیتار می زنن
یا که مجنون می شنو تو کوچه ها جار می زنن
دست گذاشتم رو کسی که عاشقم نمی دونست
سر بودم از خیلیا و لایقم نمی دونست
دست گذاشتم رو کسی که ماه ازش طلب داره
خورشید از شعله ی چشمای اونه که تب داره
دست گذاشتم رو یکی که همه دور و برشن
مردشن ، دیوونشن ، مجنونشن ، پرپرشن
دست گذاشتم رو یکی که عاشقاش زیادین
همه جورشو داره ، هم عجیبن ، هم عادین
دست گذاشتم رو یکی که نه سفیده نه سیاه
ظاهرش گندمیه ، به چشمم اما کیمیا
دست گذاشتم رو یکی که داشتنش خوابه هنوز
کمترین شاگرد چشماش خود مهتابه هنوز
دست گذاشتم رو یکی که عادتش نساختنه
سرنوشت هر کسی که می خواد اونو ، باختنه
دست گذاشتم رو یکی که اون منو دوست نداره
من تو پاییزم و اون اهل یه جا ، تو بهاره
نقل قول
این نوشته ها رو که میخونی فقط به یه نتیجه میرسی
همه دلتنگ با هم بودن هستن
تنها مشکل انتخاب بد بعضی از ماها بوده که باعث این همه ناراحتی شده
کی میخوایم درست انتخاب کنیم؟
خیر. انتخاب من درست بود با اینکه اون موقع جوونتر بودم ولی انتخاب درستی داشتم . فقز تقدیر نخواست .
مشکل اینه که الان از تصمیم گیری میترسم. اون موقع خیلی شجاع و جسور بودم اما الان خیلی ترسو و محافظه کار شدم.
برعکس تو من تصمیم اشتباه گرفتم و شکست خوردم
چند سالی از دخترا میترسیدم
البته هنوزم میترسم
خیر. انتخاب من درست بود با اینکه اون موقع جوونتر بودم ولی انتخاب درستی داشتم . فقز تقدیر نخواست .
مشکل اینه که الان از تصمیم گیری میترسم. اون موقع خیلی شجاع و جسور بودم اما الان خیلی ترسو و محافظه کار شدم.[/
QUOTE]
عزیزم به عنوان کسی که شاید یه کمی بیشتر از تو تجربه داشته باشه بهت میگم یه فرصت دیگه به خودت بده و شجاع باش
وتو حامد همه دخترا مثل هم نیستند مثل پسرا که مثل هم نیستند باید عاقلانه تصمیم بگیری نه احساسیبرعکس تو من تصمیم اشتباه گرفتم و شکست خوردم
چند سالی از دخترا میترسیدم
البته هنوزم میترسم
یهو بگو دست گذاشتی رو من دیگه:دی(شوخی)
این که گفتی یعنی چه!!!!!!چنان ترسانم از نگاه لرزان که پایم سست میشود در قدمهای نزدیک شدن با تو
این از نشتی مغزم زد بیروناین که گفتی یعنی چه!!!!!!
مهربانی ام دارد خاک می خورد
منم.........
من بهترين ونابترين احساساتم خاك ميخورد
ولي كاريشون ندارم
اينطوري بهتره
بخوام خاكو فوت كنم وبه كسي تقديمش كنم گردو خاكش ميره چشم خودم
وقتي چشامو باز كنم اون رفته وهمه احساسمو مچاله كرده
پس خاك خوردنش بهتره
بجای اینکه فوتش کنی بهتره با دستمال خیس گرد و خاک رو پاک کنی که هم تمیز بشه هم
گردش تو چشم خودت و دیگران نره
بهش خوب فکر کن!
چشششششششششششم(انوقت فكر چي بيد؟)
ولي استاد گردو خاكو با دستمال تميز كني مخصوصا نمدار افتضاح ميشه
گمون كنم جاروبرقي بهتره
هم گردو خاك نميكنه وهم ...........
البته شما استادتری
ولی اگه نم دستمالت اندازه باشی اشکالی پیش نمیاد
فکر کنم مشکل شما زیاده روی در همه چیز باشه
اندازه؟؟؟
شايد.......... حالا كي ميدونه اندازه كافي و لازم چقدره؟
ضمن اينكه ميزان لازم بودن با كافي بودنش فرق ميكنه؟
من از كجا بدونم ؟
اين اندازه بسته به ظرفيت طرف مقابل داره شايد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
دغدغه ذهنی | گفتگوی آزاد | 33 | ||
افرادی با قدرت های ذهنی بالا ----> اعتقاد دارید بهشون؟ | گفتگوی آزاد | 10 | ||
ریسمان ذهنی | گفتگوی آزاد | 0 | ||
فوق العاده ؛ 10 بازی ذهنی خانمها با آقایون! | گفتگوی آزاد | 0 | ||
سوء استفاده یک نماینده از زن ناتوان ذهنی! | گفتگوی آزاد | 1 |