بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
کارش دستگیر کردن جادوگرای عجوزه ایه که خودشونو تبدیل کردن به دخترای جوون و میان زیر کرسی، البته برای مشکوک نشدن بچه ها هم یه مرغی میزنن زیر بغلشون که من توی تحقیقاتم تازگیا فهمیدم این مرغه همون فرد مفقود الاثریه که چند ماه پیش آخرین بار پیش یاسمن دیده شد و بعدها دیگه اثری ازش پیدا نشد، طبق شواهد یاسمن اونو تبدیل به مرغ کرده و الان دستیارشه ... :D
:w15::w15::w15:
واي مردم از خنده:d
ايشالله هميشه شاد باشي محمد صادق:gol:
سلام آقا وحيد
خوش اومدي:gol:
پس مرد قانون شمایی؟؟


بس هر شب میای اینجا قصه می شنوی خیالات برت داشته، آره؟؟؟!!! :D
آخه عزیزم جادوگرا که فقط تو قصه هان... نازی چقدر تحت تإثیر قرار گرفته :biggrin:
بچه ست ديگه:d

با اجازتون ... :D
نه میام اینجا تا مدرکی پیدا کنم و تحقیقاتمو تکمیل کنم ... :D
اشتباه نکن، جادوگرا هنوزم وجود دارن، فقط مدلشون عوض شده ... ;):)
دمت گرم باعث مي شي دل يه سري جوون شاد بشه:d
خيلي آقايي:d
ولي منم خوب سوژه ميدم دستتا:w12:
 

neda1362

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مردى براى گذراندن تعطيلات به جزيره کيش رفت. همسرش در يک مسافرت کارى بود و قرار بود فرداى آن روز در جزيره کيش به او بپيوندد. مرد وقتى به هتل رسيد تصميم گرفت براى همسرش يک نامه الکترونيکى کوتاه بفرستد و خبر رسيدنش را به او اطلاع دهد.
کامپيوترش را راه انداخت و پس از وصل شدن به اينترنت، نامه اى براى همسرش از طريق پست الکترونيکى فرستاد. متاسفانه در هنگام تايپ کردن نشانى e-mail همسرش، يک حرف را اشتباه وارد کرد و نامه به جاى آن که به همسرش برسد به نشانى پست الکترونيکى خانم نسبتاً سالخورده اى که روز قبل همسرش را از دست داده بود ارسال شد. هنگامى که اين خانم e-mailهايش را نگاه مى کرد تا چشمش به اين e-mail افتاد مدتى به صفحه نمايشگر خيره ماند و سپس جيغى کشيد و به زمين افتاد. افراد خانواده اش با شنيدن صداى جيغ او به سرعت به اتاقش رفتند و ديدند که او بيحال روى زمين افتاده است.

به صفحه نمايشگر کامپيوتر نگاه کردند و اين متن را روى آن ديدند: همسر عزيزم، من همين الان رسيدم و جا گرفتم. همه چيز براى آمدن فرداى تو آماده است .
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خوابت وقت مشخص نداره؟:surprised:
من فكر ميكردم حداقل مثله جغدا روزا مي خوابي:surprised:
نه من مثل خازن یا باطری قابل شارژ شارژ و دی شارژ می شم :D
یه روز یه 24 ساعت کامل می خوابم به جاش 72 ساعت بیدارم ( البته تو این 72 ساعت هر از گاهی stand by هم می شم :razz: )

خوشحالم که دوستانی به این مهربون و با محبتی مثل شما دارم که متوجه ناراحتی و غمگین بودنم میشین و براتون مهمه ... :gol:
منم امیدوارم همیشه دوستانی مثل شماداشته باشم و هیچوقت از دستشون ندم ... :gol:



به هم چنین:gol:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب بچه ها من دیگه دارم می رم بخوابم
شب همگی بخیر... :gol:

یاسمن جون ما پشتتیم، یاسمن جون ما پشتتیم :heart:;):heart:;):heart:
برو به سلامت ...
شبتم بخیر و خوشی ...
ای ترسو، همتون رفتین پشت این یاسمن قایم شدین؟ :D

:w15::w15::w15:
واي مردم از خنده:d
ايشالله هميشه شاد باشي محمد صادق:gol:

سلام آقا وحيد
خوش اومدي:gol:

بچه ست ديگه:d

دمت گرم باعث مي شي دل يه سري جوون شاد بشه:d
خيلي آقايي:d
ولي منم خوب سوژه ميدم دستتا:w12:
ممنون، شما هم همچنین ...
نه آخه شما کلا سوژه ای ... :D
ببین با این کاراتم نمیتونی ذهن پرونده و بچه ها و منو از کارای غیر انسانیت منحرف کنی، من بالاخره دستگیرت میکنم میفرستمت پشت میله های زندان مخصوص جادوگران که مسئول زندانشم هری پاتره، امیدوارم اونجا پیش جادوگر سیاه بپوسی ... :D
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه من مثل خازن یا باطری قابل شارژ شارژ و دی شارژ می شم :D
یه روز یه 24 ساعت کامل می خوابم به جاش 72 ساعت بیدارم ( البته تو این 72 ساعت هر از گاهی stand by هم می شم :razz: )



به هم چنین:gol:
:surprised:
ميگما محمد صادق بد نيست يه سري تحقيقاتم روي اين خانوم جغده انجام بدي:d
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون، شما هم همچنین ...
نه آخه شما کلا سوژه ای ... :D
ببین با این کاراتم نمیتونی ذهن پرونده و بچه ها و منو از کارای غیر انسانیت منحرف کنی، من بالاخره دستگیرت میکنم میفرستمت پشت میله های زندان مخصوص جادوگران که مسئول زندانشم هری پاتره، امیدوارم اونجا پیش جادوگر سیاه بپوسی ... :D
از سوژه بودن لذت مي برم:d
ببينيمو تعريف كنيم:thumbsup2:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
:surprised:
ميگما محمد صادق بد نيست يه سري تحقيقاتم روي اين خانوم جغده انجام بدي:d

به شما مربوط نیست، من خودم کارمو خوب بلدم ...;)
تو بهتره به فکر خودت باشی و کلاتو حکم بچسبی که یوقت خودت محکوم نشی ... :)
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خب بچه ها من دیگه دارم می رم بخوابم
شب همگی بخیر... :gol:
شبتون خوش خواب های عروسکی ببینید :gol:
یاسمن جون ما پشتتیم، یاسمن جون ما پشتتیم :heart:;):heart:;):heart:

ميگما محمد صادق بد نيست يه سري تحقيقاتم روي اين خانوم جغده انجام بدي:d

اشکال نداره همه اولش همین جوری می شن :razz:
نه این کار را نکنید اونقت می فهمین که من جادوگرم
هرکی خواست روی من تحقیق کنه خودشم به همین مورد دچار شده
از من گفتن بود
:whistle:
خوب فعلا با اجازه همگی
من برم دنبال بقیه مشقام
ممنون از بابت همه چیز ایشالله سری اول که تموم شد به عنوان استراحت میام قصه های جدید را هم می خونم
شب همگی قشنگ
بدرود:gol:
 

neda1362

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد.
او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد.
سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.
اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه جیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد............ فریاد زد: '' خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟''
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.
مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟
آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.
وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم..........
چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است.
پس به یاد داشته باش ، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند.
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشکال نداره همه اولش همین جوری می شن :razz:
نه این کار را نکنید اونقت می فهمین که من جادوگرم
هرکی خواست روی من تحقیق کنه خودشم به همین مورد دچار شده
از من گفتن بود
:whistle:
خوب فعلا با اجازه همگی
من برم دنبال بقیه مشقام
ممنون از بابت همه چیز ایشالله سری اول که تموم شد به عنوان استراحت میام قصه های جدید را هم می خونم
شب همگی قشنگ
بدرود:gol:
آسیاب به نوبت ... :D
برو به سلامت ...
شبتم بخیر و خوشی ...

ديدم دفعه پيش:thumbsup2:
چسبيدم:w02:
شبتون پر ستاره:gol:
شبت بخیر و خوشی ...
خواب هری پاتر و چوب جادوشو ببینی ...:D
 

shahkoorosh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه بچه های گل شب زنده دار....فقط اومدم یه سلامی بهتون بکنم برم...شب همگی بخیر.:smile::gol:
 

Similar threads

بالا