سلام
ندا نميگيا
یاسمینا تو باز پرت گرفت به پرم؟
هنوز تجربه نشده برات ممکنه چه اتفاقی بیفته؟
سلام
ندا نميگيا
سلام
ندا نميگيا
من عادت دارم تجربه هاي خوبمو تكرار كنمیاسمینا تو باز پرت گرفت به پرم؟
هنوز تجربه نشده برات ممکنه چه اتفاقی بیفته؟
خیالت راحت باشه نمی گم.
منم همين فكرو مي كنم !امروز ركورد زدم 7 ساعت خوندم
كجا ميري؟
یاسمین جون منم باهاتم خیالت راحت رو منم می تونی حساب کنییاسمینا تو باز پرت گرفت به پرم؟
هنوز تجربه نشده برات ممکنه چه اتفاقی بیفته؟
بهت توصیه میکنم زیاد به این جادوگر نزدیک نشی، نفر قبلی هنوز اطلاعی ازش نداریم ...خیالت راحت باشه نمی گم.
خب بد عادت شدی، باید درمانت کنیم ...من عادت دارم تجربه هاي خوبمو تكرار كنم
می روم به همدان...
هیچی درسام زیاد شده باید از عصر زود تز شروع کنم به درس خودن واسه همین نموندم رفتم یه کم خوندم دوباره اومدم یه جوابی بدم
برم باقیش را بخونم
یاسمین جون منم باهاتم خیالت راحت رو منم می تونی حساب کنی
همدان؟می روم به همدان...
هیچی درسام زیاد شده باید از عصر زود تز شروع کنم به درس خودن واسه همین نموندم رفتم یه کم خوندم دوباره اومدم یه جوابی بدم
برم باقیش را بخونم
یاسمین جون منم باهاتم خیالت راحت رو منم می تونی حساب کنی
[/color]
وقتی که دخترها جووگیر میشوند ...
بهت توصیه میکنم زیاد به این جادوگر نزدیک نشی، نفر قبلی هنوز اطلاعی ازش نداریم ...
خب بد عادت شدی، باید درمانت کنیم ...
[/color]
وقتی که دخترها جووگیر میشوند ...
نفر قبلي وجود خارجي نداشت اصلاًبهت توصیه میکنم زیاد به این جادوگر نزدیک نشی، نفر قبلی هنوز اطلاعی ازش نداریم ...
خب بد عادت شدی، باید درمانت کنیم ...
[/color]
وقتی که دخترها جووگیر میشوند ...
نه بابا جادوگر كجا بود اينجا فقط يه مرد قانون داريمجادوگر؟!!!
اینجا جادوگر هم داریم؟؟؟؟
حالا که بحث جوگیری دختراست... منم هستم یاسمین
همدان؟
خب جغد خانوم سوال منو جواب ندادي! كي مي خوابي شما؟
دمت گرم
ایول می خوامت یاسمین خانومنفر قبلي وجود خارجي نداشت اصلاً
وقتي دخترها پشت همديگرند و پسرها آنان را به تمسخر مي گيرند
در نتيجه پسرها نمي فهمند از كجا خورده اند
نه بابا جادوگر كجا بود اينجا فقط يه مرد قانون داريم
خب حالا كه پشت منين محض اطلاعتون من ياسمنم
بله که داریم ...جادوگر؟!!!
اینجا جادوگر هم داریم؟؟؟؟
حالا که بحث جوگیری دختراست... منم هستم یاسمین
آره، توی دادگاه هم همینجوری تبرئه شدی ...نفر قبلي وجود خارجي نداشت اصلاً
وقتي دخترها پشت همديگرند و پسرها آنان را به تمسخر مي گيرند
در نتيجه پسرها نمي فهمند از كجا خورده اند
بازم یه اغفال دیگه؟نه بابا جادوگر كجا بود اينجا فقط يه مرد قانون داريم
خب حالا كه پشت منين محض اطلاعتون من ياسمنم
خيلي قشنگ بوديکی تکه سنگی برداشت و پای لاغر سگی را نشانه گرفت.. چند لحظه بعد سنگ به پای سگ خورد و زوزه ی او به آسمان رفت.
چند خيابان آنطرف تر نوزادی چند لحظه دير نفس کشيد و کبود شد. مادر غمگين نوزاد، از درد فرياد کشيد. سارهای ترسيده از روی شاخه پريدند. نگاه راننده ای برای يک آن به آن ها دوخته شد.
همزمان، همسر او تکه نانی در دستش گرفته بود تا آن را قوت کبوتری سرما زده سازد. صدای شکر کبوتر به آسمان رفت و هاله ای از نور دور راننده را گرفت، او پايش را روی ترمز گذاشت. پنج نفر سالم ماندند تا به زندگی ادامه دهند. صدای صلوات مسافرها به آسمان رفت، يکی از آن ها پدر آن نوزاد بود. ناگهان، در اوج نااميدی نوزاد کبود شده نفس کشيد و به زندگی برگشت. مردی مهربان پای خون آلود سگ را بست و آن را سير کرد. موج مهر او تا ستاره ها رفت. فرشته ها که فقط خوبی را می فهميدند شاد شدند و چند نفس هوا را از طرف خدا به پيرمردی محتضر هديه دادند تا او چند لحظه بيشتر زنده بماند شايد به قدر آخرين نگاه پرمهر پدری بر فرزندان خويش و خواندن اشهدش.
نان های داغ روی دستش بود و سرخوشانه به خانه می آمد. او سگ نحيفی را ديد، سنگی برداشت. اما ناگهان...
سنگ را به زمين انداخت و در عوض تکه ای نان را به کبوتری که در آسمان بود، نشان داد..
همش زير سر مرد قانونهمن نمیددنم دارم اینجا باسه کی داستان تعریف می کنم می خوایند داستانو بی خیال شیم یکم همو بزنیم.
مرد قانون؟!.. کارش چیه؟
خب یاسمن خانم ما پشتتیم.. راستی حالا جریان چیه ؟؟
خدا را شکر آقا محمد صادق انگار روحیه شوخ طبعیتون برگشتهکارش دستگیر کردن جادوگرای عجوزه ایه که خودشونو تبدیل کردن به دخترای جوون و میان زیر کرسی، البته برای مشکوک نشدن بچه ها هم یه مرغی میزنن زیر بغلشون که من توی تحقیقاتم تازگیا فهمیدم این مرغه همون فرد مفقود الاثریه که چند ماه پیش آخرین بار پیشن یاسمن دیده شد و بعدها دیگه اثری ازش پیدا نشد، طبق شواهد یاسمن اونو تبدیل به مرغ کرده و اان دستیارشه ...
بله که داریم ...
همین یاسمن خانوم یه جادوگر پیره که خودشو تبدیل کرده به یه دختر جوون ...
شما هم گول خوردی؟ خدا بهت رحم کنه ...
آره، توی دادگاه هم همینجوری تبرئه شدی ...
ولی بالاخره من میفهمم چیکارش کردی قاتل ...
اتفاقا پسرها خوب میدانند از کی نخورند و مراقب کیا باشند ...
بازم یه اغفال دیگه؟
خدا بهشون رحم کنه، یاسمن توروخدا به جوونشون رحم کن ...
سلام
خوابت وقت مشخص نداره؟آره شعره خاله سوسکه بودا
می روم به همدان شوهر کنم در....
وقت مشخص نداره هر وقت ، وقت کنم یا روزای تعطیل یا توی سرویس در صورت نبود هم سفر مناسب ( البته این مورد آخری کم پیش می یاد )
ایول می خوامت یاسمین خانوم
كارش تشكيل دادگاهستمرد قانون؟!.. کارش چیه؟
خب یاسمن خانم ما پشتتیم.. راستی حالا جریان چیه ؟؟
باز تو سوژه كم آوردي گير دادي به من؟بله که داریم ...
همین یاسمن خانوم یه جادوگر پیره که خودشو تبدیل کرده به یه دختر جوون ...
شما هم گول خوردی؟ خدا بهت رحم کنه ...
آره، توی دادگاه هم همینجوری تبرئه شدی ...
ولی بالاخره من میفهمم چیکارش کردی قاتل ...
اتفاقا پسرها خوب میدانند از کی نخورند و مراقب کیا باشند ...
بازم یه اغفال دیگه؟
خدا بهشون رحم کنه، یاسمن توروخدا به جوونشون رحم کن ...
خوشحالم که دوستانی به این مهربون و با محبتی مثل شما دارم که متوجه ناراحتی و غمگین بودنم میشین و براتون مهمه ...خدا را شکر آقا محمد صادق انگار روحیه شوخ طبعیتون برگشته
خوشحالم می بینم دوباره شوخی می کنید
همیشه شاد باشید
ما خوبیم اگه بعضیا بذارن ...
با اجازتون ...پس مرد قانون شمایی؟؟
بس هر شب میای اینجا قصه می شنوی خیالات برت داشته، آره؟؟؟!!!
آخه عزیزم جادوگرا که فقط تو قصه هان... نازی چقدر تحت تإثیر قرار گرفته
خواهش میکنم.مرسی ندا جون، این یکی خیلی بامزه بود
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | ||
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | ||
P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |