بهشت و جهنم كجاست؟

Hamid Reza.M

مدیر بازنشسته



انسانى كه در جهان ماده زندگى مى‏كند و بسيارى از داورى‏ها و انتظارات او هم صبغه عنصرى و مادى دارد. او براى هر چيز، جا و مكان مادى تصور مى‏كند و فرآيند همه امور را در راستاى زمان و مكان طبيعى مى‏نگرد. حال اگر از او پرسيده شود كه جاى مسئله 2+2=4 كجاست يا جاى معادله 9 = ايكس +4 كجاست، درپاسخ خواهد گفت: اين مسئله‏اى رياضى يا معادله‏اى جبرى است و نمى‏تواند جايى داشته باشد. و امرى است كه جنبه متافيزيكى دارد و خارج از محدوده تاريخ و مكان است؛ بلكه اساساً علوم و دانش‏هاى بشرى ذاتاً مجرد ازماده است و زمان و مكان ندارد و از جان انسان بيرون نيست. از اين رو با رفتن روح از بدن، علوم هم همراه او مى‏شوند. بهشت و جهنم نيز از محدوده تاريخ دنيايى و زمان و مكان خارج است و قبل، بعد، كى و كجاى دنيوى بر نمى‏دارند و چنانچه ما بخواهيم آنها را تصور كنيم، بايد به تعبيرهاى قرآن و احاديث معصومين (ع) رو آورده، بگوييم: بهشت نزد سدره المنتهى است.
در احاديث فراوانى كه به برخى از آنها اشاره شد،«سدر المنتهى»، «جنه المأوى»، «عرش»، «كرسى»، «معراج» و «ملكوت» همه كنار هم قرار گرفته است؛ يعنى همه در آسمان‏ها قرار گرفته است.
بسيارى از احاديث اسلامى نيز اين معنى را تأييد و تأكيد مى‏كند كه بهشت و دوزخ هم اكنون مخلوقند. يكى از اصحاب از امام على بن موسى الرضا(ع) پرسيد كه آيا بهشت و دوزخ هم اكنون مخلوقند؟ امام (ع) فرمود:«و ان رسول الله قد دخل الجنه ورأى النار لما عرج به الى السما؛ آرى آفريده شده‏اند و پيامبر (ص) به هنگام معراج، وارد بهشت شد و دوزخ را نيز مشاهده كرد».
سؤال شد كه برخى مى‏گويند آنها مخلوق نيستند. امام (ع) فرمود:«ما اولئك منا و لا نحن منهم، من انكر خلق الجنة و النار فقد كذب النبى و كذبنا؛ آنها از ما نيستند و مااز آنها نيستيم؛ كسى كه آفرينش بهشت و دوزخ را انكار كند، پيامبر را تكذيب كرده و ما را نيز تكذيب نموده است».1
در بسيارى از روايات مربوط به معراج پيامبر (ص)، به مسئله بهشت و دوزخ و وجود فعلى آنها اشاره شده و اينها در حقيقت تأكيدى است بر آن چه درآيات فوق خوانديم و قرآن در سوره نجم در جريان معراج پيامبر (ص) نيز به اين موضوع اشاره كرده است.
در تفسير على بن ابراهيم در شرح آيه «و لقد رآه نزله اخرى عند سدره المنتهى»، چنين آمده است: «واما الرد على من انكر خلق الجنة و النار فقوله عندها جنة المأوى، اى عند سدرة المنتهى فسدرة المنتهى فى السماء السابعة و جنة المأوى عندها؛ پاسخ كسانى كه آفرينش بهشت و دوزخ را انكار مى‏كنند، آيه «عندها جنة المأوى» است؛ يعنى در نزد سدرة المنتهى كه در آسمان هفتم است، بهشت جاويدان قرار دارد».2
روايات متعددى كه در منابع شيعه و اهل سنت درباره تولد بانوى اسلام، فاطمه زهرا (س)آمده، نيز گواه بر اين معنى است كه مى‏گويد: پيامبر اكرم (ص) در شب معراج وارد بهشت شد و از ميوه درختان بهشتى تناول فرمود و از همان ميوه، نطفه فاطمه زهرا (س) منعقد شد و لذا پيامبر(ص)او را مى‏بوسيد و مى‏گفت:«از او بوى بهشت مى‏شنوم»3
در تفسير آيه «كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا...؛4هر زمان زكريا وارد محراب مريم (س) مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏يافت»، در بسيارى از منابع اسلامى اعم از شيعه واهل سنت آمده است كه اين غذا، ميوه‏هاى بهشتى بود كه در غير فصل، خداوند در اختيار مريم مى‏گذاشت.
در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم (ص)تعبير لطيف‏ترى در اين زمينه ديده مى‏شود و آن اين كه مى‏فرمايد: هنگامى كه به معراج رفتم، وارد بهشت شدم؛ در آنجا فرشتگانى را ديدم كه قصرهايى مى‏سازند و گاه توقف مى‏كنند، از علت اين امر سؤال كردم، گفتند: ما منتظر مصالح هستيم! گفتم مصالح شما چيست؟ گفتند: ذكر «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر» كه مؤمن مى‏گويد؛ هنگامى كه ذكر مى‏كند، بنا مى‏كنيم و هنگامى كه خوددارى مى‏كند، دست نگه مى‏داريم.5
اين بحث را با سخنى از مرحوم علامه مجلسى پايان مى‏دهيم. او در بحارالانوار ذيل روايات مربوط به بهشت و دوزخ مى‏گويد: «بدان ايمان به بهشت و دوزخ، آن گونه كه در آيات و اخبار وارد شده، بدون تأويل كردن آن به معناى ديگر، از ضروريات دين است‏
اما اين كه آنها هم اكنون مخلوقند يا نه، غالب علماى اسلام مگر گروه اندكى از معتزله معتقدند كه هم اكنون مخلوق هستند و آيات و اخبار متواتره سخن آن گروه اندك را نفى مى‏كند و مذهب آنها را تضعيف مى‏نمايد و ظاهر اين است كه احدى از علماى اماميه قائل به اين مذهب نادرست نيست؛ مگر سخنى كه به سيد رضى نسبت مى‏دهند.6
براى اطلاعات بيشتر به كتاب‏هاى تفسير موضوعى قرآن و معاد درقرآن از آيت الله جوادى آملى و پيام قرآن از آيت الله مكارم شيرازى مراجعه كنيد.

پى نوشت:

1. مجلسى، بحار النوار، ج 8، ص 119.
2. تفسير على بن ابراهيم، ج 2، ص 335.
3. ذخاير العقبى، ص 36؛ مستدرك الصحيحين، ج 6، ص 156.
4. آل عمران (3): 37.
5. بحار النوار، ج 18، ص 375.
6. همان، ج 8، ص 205.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطالبتان را خواندم و به اين نتيجه رسيدم که شما از ناحيه نمی دانم چيست و الله و اعلم به يقين می رسيد که البته اين راهی است برای فرار از تحقيق .
خرد نگهدارت



انسانى كه در جهان ماده زندگى مى‏كند و بسيارى از داورى‏ها و انتظارات او هم صبغه عنصرى و مادى دارد. او براى هر چيز، جا و مكان مادى تصور مى‏كند و فرآيند همه امور را در راستاى زمان و مكان طبيعى مى‏نگرد. حال اگر از او پرسيده شود كه جاى مسئله 2+2=4 كجاست يا جاى معادله 9 = ايكس +4 كجاست، درپاسخ خواهد گفت: اين مسئله‏اى رياضى يا معادله‏اى جبرى است و نمى‏تواند جايى داشته باشد. و امرى است كه جنبه متافيزيكى دارد و خارج از محدوده تاريخ و مكان است؛ بلكه اساساً علوم و دانش‏هاى بشرى ذاتاً مجرد ازماده است و زمان و مكان ندارد و از جان انسان بيرون نيست. از اين رو با رفتن روح از بدن، علوم هم همراه او مى‏شوند. بهشت و جهنم نيز از محدوده تاريخ دنيايى و زمان و مكان خارج است و قبل، بعد، كى و كجاى دنيوى بر نمى‏دارند و چنانچه ما بخواهيم آنها را تصور كنيم، بايد به تعبيرهاى قرآن و احاديث معصومين (ع) رو آورده، بگوييم: بهشت نزد سدره المنتهى است.
در احاديث فراوانى كه به برخى از آنها اشاره شد،«سدر المنتهى»، «جنه المأوى»، «عرش»، «كرسى»، «معراج» و «ملكوت» همه كنار هم قرار گرفته است؛ يعنى همه در آسمان‏ها قرار گرفته است.
بسيارى از احاديث اسلامى نيز اين معنى را تأييد و تأكيد مى‏كند كه بهشت و دوزخ هم اكنون مخلوقند. يكى از اصحاب از امام على بن موسى الرضا(ع) پرسيد كه آيا بهشت و دوزخ هم اكنون مخلوقند؟ امام (ع) فرمود:«و ان رسول الله قد دخل الجنه ورأى النار لما عرج به الى السما؛ آرى آفريده شده‏اند و پيامبر (ص) به هنگام معراج، وارد بهشت شد و دوزخ را نيز مشاهده كرد».
سؤال شد كه برخى مى‏گويند آنها مخلوق نيستند. امام (ع) فرمود:«ما اولئك منا و لا نحن منهم، من انكر خلق الجنة و النار فقد كذب النبى و كذبنا؛ آنها از ما نيستند و مااز آنها نيستيم؛ كسى كه آفرينش بهشت و دوزخ را انكار كند، پيامبر را تكذيب كرده و ما را نيز تكذيب نموده است».1
در بسيارى از روايات مربوط به معراج پيامبر (ص)، به مسئله بهشت و دوزخ و وجود فعلى آنها اشاره شده و اينها در حقيقت تأكيدى است بر آن چه درآيات فوق خوانديم و قرآن در سوره نجم در جريان معراج پيامبر (ص) نيز به اين موضوع اشاره كرده است.
در تفسير على بن ابراهيم در شرح آيه «و لقد رآه نزله اخرى عند سدره المنتهى»، چنين آمده است: «واما الرد على من انكر خلق الجنة و النار فقوله عندها جنة المأوى، اى عند سدرة المنتهى فسدرة المنتهى فى السماء السابعة و جنة المأوى عندها؛ پاسخ كسانى كه آفرينش بهشت و دوزخ را انكار مى‏كنند، آيه «عندها جنة المأوى» است؛ يعنى در نزد سدرة المنتهى كه در آسمان هفتم است، بهشت جاويدان قرار دارد».2
روايات متعددى كه در منابع شيعه و اهل سنت درباره تولد بانوى اسلام، فاطمه زهرا (س)آمده، نيز گواه بر اين معنى است كه مى‏گويد: پيامبر اكرم (ص) در شب معراج وارد بهشت شد و از ميوه درختان بهشتى تناول فرمود و از همان ميوه، نطفه فاطمه زهرا (س) منعقد شد و لذا پيامبر(ص)او را مى‏بوسيد و مى‏گفت:«از او بوى بهشت مى‏شنوم»3
در تفسير آيه «كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا...؛4هر زمان زكريا وارد محراب مريم (س) مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏يافت»، در بسيارى از منابع اسلامى اعم از شيعه واهل سنت آمده است كه اين غذا، ميوه‏هاى بهشتى بود كه در غير فصل، خداوند در اختيار مريم مى‏گذاشت.
در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم (ص)تعبير لطيف‏ترى در اين زمينه ديده مى‏شود و آن اين كه مى‏فرمايد: هنگامى كه به معراج رفتم، وارد بهشت شدم؛ در آنجا فرشتگانى را ديدم كه قصرهايى مى‏سازند و گاه توقف مى‏كنند، از علت اين امر سؤال كردم، گفتند: ما منتظر مصالح هستيم! گفتم مصالح شما چيست؟ گفتند: ذكر «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر» كه مؤمن مى‏گويد؛ هنگامى كه ذكر مى‏كند، بنا مى‏كنيم و هنگامى كه خوددارى مى‏كند، دست نگه مى‏داريم.5
اين بحث را با سخنى از مرحوم علامه مجلسى پايان مى‏دهيم. او در بحارالانوار ذيل روايات مربوط به بهشت و دوزخ مى‏گويد: «بدان ايمان به بهشت و دوزخ، آن گونه كه در آيات و اخبار وارد شده، بدون تأويل كردن آن به معناى ديگر، از ضروريات دين است‏
اما اين كه آنها هم اكنون مخلوقند يا نه، غالب علماى اسلام مگر گروه اندكى از معتزله معتقدند كه هم اكنون مخلوق هستند و آيات و اخبار متواتره سخن آن گروه اندك را نفى مى‏كند و مذهب آنها را تضعيف مى‏نمايد و ظاهر اين است كه احدى از علماى اماميه قائل به اين مذهب نادرست نيست؛ مگر سخنى كه به سيد رضى نسبت مى‏دهند.6
براى اطلاعات بيشتر به كتاب‏هاى تفسير موضوعى قرآن و معاد درقرآن از آيت الله جوادى آملى و پيام قرآن از آيت الله مكارم شيرازى مراجعه كنيد.

پى نوشت:

1. مجلسى، بحار النوار، ج 8، ص 119.
2. تفسير على بن ابراهيم، ج 2، ص 335.
3. ذخاير العقبى، ص 36؛ مستدرك الصحيحين، ج 6، ص 156.
4. آل عمران (3): 37.
5. بحار النوار، ج 18، ص 375.
6. همان، ج 8، ص 205.
 

pishoo

عضو جدید
مطالبتان را خواندم و به اين نتيجه رسيدم که شما از ناحيه نمی دانم چيست و الله و اعلم به يقين می رسيد که البته اين راهی است برای فرار از تحقيق .
خرد نگهدارت
یعنی چی؟ یه توضیح بدید.
دوست ما با سند حرف زده. سند بالاتر از قرآن:eek:
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچکدام از معادلات ریاضی متافیزیکی نیستند به همان اندازه اعداد و معادلات قراردادی هستند که فیزیک از بعد دیگر ی قراردادیست از طرفی بشر از بسیاری واژه های صناعی استفاده می کند که نه در مجموعه فیزیک جای دارند و نه در مجموعه های با عناصر قراردادی بنابراین در تعریف انها دچار تناقض شده و تن به عبور از یک مجموعه به مجموعه دیگر می دهد . به جمله ای از شما بر می گردم :
پيامبر اكرم (ص) در شب معراج وارد بهشت شد و از ميوه درختان بهشتى تناول فرمود و از همان ميوه، نطفه فاطمه زهرا (س) منعقد شد
اگر فرض کنیم بهشت در مجموعه صناعی متافیزیک قرار داشته باشد شما به راحتی و بدون در نظر گرفتن محدودیتهای مجموعه فیزک وماده از مجموعه متافیزیک وارد مجموعه فیزیک شده و به اجبار برای زیبا جلوه دادن مجموعه متافیزیک از عناصر مجموعه ماده و فیزیک یاد نموده اید چرا که هیچیک از عناصر مجموعه متا فیزیک را نمی شناسید و فقط بطور کلی از این واژه بدون تعریف ویژگی های غیر مادی ان یاد میکنید و اگر هم تصمیم بگیرید که برخی از عناصر انرا تعریف کنید مجبورید که به انتهای عناصر مادی ،یک لفظ بهشتی اضافه کنید تا بتوانید انچه را که ساخته اید تعریف نمایید مثلا مجبورید بگویید میوه بهشتی ،حوری بهشتی ،و قس علیهذا و اگر از شما بپرسند که میوه بهشتی چیست و چه خواصی دارد انگاه مجبورید بگویید نمی دانم و یا این چیزها را از ما بهتران در عالم متا می دانند . به این نوع طرز تفکر می گویند زندگی در عالم صناعی و تسلیم در برابر مصنوع که نوعی بت پرستی است.
نيچه می گوید :برای اینکه بت پرست نباشی کافی نیست که بتی را شکسته باشی بلکه باید خوی بت پرستی را از خود بزدایی.
file:///C:/DOCUME%7E1/Milani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot.jpgfile:///C:/DOCUME%7E1/Milani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot-1.jpg



انسانى كه در جهان ماده زندگى مى‏كند و بسيارى از داورى‏ها و انتظارات او هم صبغه عنصرى و مادى دارد. او براى هر چيز، جا و مكان مادى تصور مى‏كند و فرآيند همه امور را در راستاى زمان و مكان طبيعى مى‏نگرد. حال اگر از او پرسيده شود كه جاى مسئله 2+2=4 كجاست يا جاى معادله 9 = ايكس +4 كجاست، درپاسخ خواهد گفت: اين مسئله‏اى رياضى يا معادله‏اى جبرى است و نمى‏تواند جايى داشته باشد. و امرى است كه جنبه متافيزيكى دارد و خارج از محدوده تاريخ و مكان است؛ بلكه اساساً علوم و دانش‏هاى بشرى ذاتاً مجرد ازماده است و زمان و مكان ندارد و از جان انسان بيرون نيست. از اين رو با رفتن روح از بدن، علوم هم همراه او مى‏شوند. بهشت و جهنم نيز از محدوده تاريخ دنيايى و زمان و مكان خارج است و قبل، بعد، كى و كجاى دنيوى بر نمى‏دارند و چنانچه ما بخواهيم آنها را تصور كنيم، بايد به تعبيرهاى قرآن و احاديث معصومين (ع) رو آورده، بگوييم: بهشت نزد سدره المنتهى است.
در احاديث فراوانى كه به برخى از آنها اشاره شد،«سدر المنتهى»، «جنه المأوى»، «عرش»، «كرسى»، «معراج» و «ملكوت» همه كنار هم قرار گرفته است؛ يعنى همه در آسمان‏ها قرار گرفته است.
بسيارى از احاديث اسلامى نيز اين معنى را تأييد و تأكيد مى‏كند كه بهشت و دوزخ هم اكنون مخلوقند. يكى از اصحاب از امام على بن موسى الرضا(ع) پرسيد كه آيا بهشت و دوزخ هم اكنون مخلوقند؟ امام (ع) فرمود:«و ان رسول الله قد دخل الجنه ورأى النار لما عرج به الى السما؛ آرى آفريده شده‏اند و پيامبر (ص) به هنگام معراج، وارد بهشت شد و دوزخ را نيز مشاهده كرد».
سؤال شد كه برخى مى‏گويند آنها مخلوق نيستند. امام (ع) فرمود:«ما اولئك منا و لا نحن منهم، من انكر خلق الجنة و النار فقد كذب النبى و كذبنا؛ آنها از ما نيستند و مااز آنها نيستيم؛ كسى كه آفرينش بهشت و دوزخ را انكار كند، پيامبر را تكذيب كرده و ما را نيز تكذيب نموده است».1
در بسيارى از روايات مربوط به معراج پيامبر (ص)، به مسئله بهشت و دوزخ و وجود فعلى آنها اشاره شده و اينها در حقيقت تأكيدى است بر آن چه درآيات فوق خوانديم و قرآن در سوره نجم در جريان معراج پيامبر (ص) نيز به اين موضوع اشاره كرده است.
در تفسير على بن ابراهيم در شرح آيه «و لقد رآه نزله اخرى عند سدره المنتهى»، چنين آمده است: «واما الرد على من انكر خلق الجنة و النار فقوله عندها جنة المأوى، اى عند سدرة المنتهى فسدرة المنتهى فى السماء السابعة و جنة المأوى عندها؛ پاسخ كسانى كه آفرينش بهشت و دوزخ را انكار مى‏كنند، آيه «عندها جنة المأوى» است؛ يعنى در نزد سدرة المنتهى كه در آسمان هفتم است، بهشت جاويدان قرار دارد».2
روايات متعددى كه در منابع شيعه و اهل سنت درباره تولد بانوى اسلام، فاطمه زهرا (س)آمده، نيز گواه بر اين معنى است كه مى‏گويد: پيامبر اكرم (ص) در شب معراج وارد بهشت شد و از ميوه درختان بهشتى تناول فرمود و از همان ميوه، نطفه فاطمه زهرا (س) منعقد شد و لذا پيامبر(ص)او را مى‏بوسيد و مى‏گفت:«از او بوى بهشت مى‏شنوم»3
در تفسير آيه «كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا...؛4هر زمان زكريا وارد محراب مريم (س) مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏يافت»، در بسيارى از منابع اسلامى اعم از شيعه واهل سنت آمده است كه اين غذا، ميوه‏هاى بهشتى بود كه در غير فصل، خداوند در اختيار مريم مى‏گذاشت.
در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم (ص)تعبير لطيف‏ترى در اين زمينه ديده مى‏شود و آن اين كه مى‏فرمايد: هنگامى كه به معراج رفتم، وارد بهشت شدم؛ در آنجا فرشتگانى را ديدم كه قصرهايى مى‏سازند و گاه توقف مى‏كنند، از علت اين امر سؤال كردم، گفتند: ما منتظر مصالح هستيم! گفتم مصالح شما چيست؟ گفتند: ذكر «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر» كه مؤمن مى‏گويد؛ هنگامى كه ذكر مى‏كند، بنا مى‏كنيم و هنگامى كه خوددارى مى‏كند، دست نگه مى‏داريم.5
اين بحث را با سخنى از مرحوم علامه مجلسى پايان مى‏دهيم. او در بحارالانوار ذيل روايات مربوط به بهشت و دوزخ مى‏گويد: «بدان ايمان به بهشت و دوزخ، آن گونه كه در آيات و اخبار وارد شده، بدون تأويل كردن آن به معناى ديگر، از ضروريات دين است‏
اما اين كه آنها هم اكنون مخلوقند يا نه، غالب علماى اسلام مگر گروه اندكى از معتزله معتقدند كه هم اكنون مخلوق هستند و آيات و اخبار متواتره سخن آن گروه اندك را نفى مى‏كند و مذهب آنها را تضعيف مى‏نمايد و ظاهر اين است كه احدى از علماى اماميه قائل به اين مذهب نادرست نيست؛ مگر سخنى كه به سيد رضى نسبت مى‏دهند.6
براى اطلاعات بيشتر به كتاب‏هاى تفسير موضوعى قرآن و معاد درقرآن از آيت الله جوادى آملى و پيام قرآن از آيت الله مكارم شيرازى مراجعه كنيد.

پى نوشت:

1. مجلسى، بحار النوار، ج 8، ص 119.
2. تفسير على بن ابراهيم، ج 2، ص 335.
3. ذخاير العقبى، ص 36؛ مستدرك الصحيحين، ج 6، ص 156.
4. آل عمران (3): 37.
5. بحار النوار، ج 18، ص 375.
6. همان، ج 8، ص 205.
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
سلام
آقای عراقی، امیدوارم شما بتونید خوی بت پرستی رو از خودتون بزدائید و با این قطع یقینی که دارید عاقبت بخیربشید.
موفق باشید
خدا نگهدارتان
 

A.R-KH-A

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز سلام
متن شما را خواندم خوب بود ولی وقتی میخواهید جای چیزی را بدانید آنهم در متافیزیک باید دلیلی نیز برای وجود آن داشته باشید تا به مکان آن و .... برسید.
شاید این مسئله حل شده باشد ولی اگر وقت دارید دلیل وجود بهشت و جهنم را نیز ذکر کنید.
موفق و موید باشید ;)
یا حق :gol:
 

TNT.RANDAL

عضو جدید
من از آقای عراقی ممنونم
نکات جالبی رو گفتن که واقعا جای فکر کردن داره
یادمه که در جایی خوندم بهشت و جهنم اصلا به اون صورتی نیست که ما تصور می کنیم و حد اون خیلی بالاتر از ظرفیت ادراک ماست.و این توصیفاتی که تو قران اومده نوعی معادل سازی برای فهم بهتر ماست.
در واقع بعد از مرگ اینقدر حس درکی و شعوری انسان بالا میره که فقط لذت بردن خیلی پیش پا افتاده به نظر می اد.خیلی جاها خوندیم که بالاترین پاداش رضایت خداست.من فکر می کنم بهشت(یعنی همون پاداش بزرگ)همین رسیدن به خدا باشه.رسیدن به اصالت وجودی.چه لذتی از این میتونه بالاتر باشه؟از طرفی هم کسی که گناهکاره و نمیتونه به خدا برسه در درون خودش انقدر احساس خواری می کنه که همین عذاب دایمی براش کافیه(همونطور که در قران هم اومده که عذاب اونو از هز طرف احاطه می کنه)و در ثانی خدا چه سودی از سوزوندن گناهکارا میبره؟یعنی خدا چه نیازی داره که ازشون انتقام بگیره و به این کار چه چیزی رو می خواد اثبات کنه؟؟؟
در اون دنیاست که ادما می فهمن "وجود داشتن"چه نعمت بزرگی است.چیزی که درکش الان واسه ما سخته.و وقتی گناهکاری به از این نعمت نتونسته به درستی استفاده کنه و خودش رو از دیدار محبوب محروم کرده و نتونسته به اصلش برگرده از درون دچار عذاب وحشتناکی میشه(این همون بازگشت جز به کل است)
دوست دارم نظر دوستای عزیز رو هم دونم در این باره.:smile:
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
ماهيت عذاب و كيفرها و ثواب و راحتى ها در برزخ چگونه است؟

ماهيت عذاب و كيفرها و ثواب و راحتى ها در برزخ چگونه است؟

پاسخ :

فهم جزئيات معاد به ويژه ماهيت عذاب و نعمت هاى سراى ديگر تنها از راه بررسى آيات و روايات مقدور و ميسور است پس پاسخ اين پرسش در باز خوانى آيات و رواياتى دراين زمينه است .
اصل وجود بهشت و جهنم برزخى و برخى اوصاف آنها در متن آيات و روايات ذكر شده است، كه اينجا به پاره اى از آنها اشاره مى شود:
قرآن مجيد به مؤمن آل ياسين (حبيب نجّار) در حالى كه قومش او را شهيد كردند و هنوز در حيات دنيايى به سر مى بردند و قيامتى بر پا نشده است مى فرمايد: داخل بهشت شو - مؤمن آل ياسين - گفت: اى كاش قوم من مى دانستند كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامى داشتگان قرارم داده است.[1]
مرحوم طبرسى مى فرمايد: اين آيه دلالت بر نعمت هاى قبر و برزخ دارد.[2]
قرآن كريم در وصف مقرّبان و تكذيب كنندگان، مى فرمايد: پس اگر او از مقرّبان باشد در «روح» و «ريحان» و بهشت پرنعمت است... اما اگر از تكذيب كنندگان گمراه باشد با آب جوشان دوزخ از او پذيرايى مى شود و سرنوشت او ورود در آتش جهنم است.[3]اامام صادق(عليه السلام) در تفسير اين آيه فرمود: «روح» و «ريحان» (رحمت، وسعت، راحتى و رزق) مربوط نعمت برزخ است و «بهشت پرنعمت» مربوط قيامت است و «آب جوشان» مربوط عذاب برزخ و «آتش جهنم» مربوط قيامت است.[4]
قرآن كريم براى اهل جنّت در برزخ بهترين استراحت و خواب آرام ميان روز (قيلولة) را وعده مى دهد: (أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً)[5]. مَقيل به معنى خواب قيلوله (ميان روز) يا جاى خواب قيلوله است، و آياتى كه در آن زمان مانند صبح و عصر و... به كار رفته باشد مربوط عالم برزخ است. گرچه در عالم برزخ خواب دنيايى نيست، اما استراحتى به تناسب برزخ است.[6]
قرآن كريم از كتك زدن ملائكه بر صورت و پشت كفار در هنگام جان دادن، (شروع برزخ) خبر مى دهد.[7] براى اشقياء (تيره روزها) در برزخ از زفير و شهيق خبر دادن[8] يعنى نفس زدن هاى طولانى.
و براى آل فرعون خبر داده است كه هر صبح گاهان و شامگاهان آتش عرضه مى شود.[9]
براى كسانى كه توبه كرده اند و عمل صالح انجام داده اند و ايمان دارند خبر از رزق و روزى برزخى در هر صبح و عشاء داده است.[10]
روايات نيز از گونه هاى عذاب و نعمت هاى برزخى سخن گفته اند:
امام صادق(عليه السلام) فرمود: ارواح مؤمنان در حجره هاى بهشتى مستقراند از غذاهاى بهشتى مى خورند از مايع بهشتى مى نوشند و از خدا مى خواهند هر چه زودتر قيامت بر پا شود.[11]
براى درك بهتر ماهيت عذاب و ثواب هاى عالم برزخ توجه به نكات زير كارگشا است.
1. بهشت و جهنم برزخ و اصولاً جهان برزخ سنخيت هاى با دنيا دارد از جمله: از آثار (بو، رنگ، مزه و...) اشكال و مقادير مادى برخوردار است; روز و شب و زمان مطرح است; بهشت و دوزخ اش جاويد نيست.
2. بدن سبك و لطيفى كه در حال خواب ديدن و نعمت ها لذت ها يا عذاب ها و دردهاى كه در خواب ديدن متوجه انسان مى شود نزديكى زيادى با امور عالم برزخ دارد، اين مشابهت تا آن جا است كه روايت مى گويد: در آغاز آفرينش انسان ها خواب نمى ديدند، بلكه بعدها حادث شد و علت آفرينش خواب ديدن اين بود كه امتِ پيامبرى با ديدن پوسيده شدن و خاك شدنِ بدن هاى مردگان زندگى مجدد و بقاء ارواح و سراى ديگر را منكر بودند، خواب ديدن آفريده شد تا مطلب كاملاً مفهوم شود.[12]
3. عالم برزخ را عالم مثال مى گويند، يكى از مناسبت هايش اين است كه مانند آينه است آينه از خود رنگ و تصوير و زشتى و زيبايى ندارد، بلكه هر چه در صاحب تصوير است را منعكس مى كند نعمت ها و عذاب ها زشتى ها و زيبايى هاى عالم برزخ تابع اعمال دنيايى انسان ها است.[13][1]. يس / 27 ـ 26.
[2]. مجمع البيان، 8 / 659، ده جلدى ها.
[3]. واقعه / 89.
[4]. بحار الانوار، 6 / 217، حديث 11; الميزان، علامه طباطبايى، 19 / 158.
[5]. فرقان / 24.
[6]. معادشناسى، حسينى تهرانى، 3 / 26 ـ 25.
[7]. انفال / 50: وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ.
[8]. هود / 106: فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ.
[9]. غافر / 46: النّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ.
[10]. مريم / 62: وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا.
[11]. الفروع من الكافى، 3 / 244، حديث 2; حق اليقين مجلسى، ص 477; بحار الانوار، 6 / 234، حديث 49.
[12]. حق اليقين، عبدالله شبّر، 2 / 373; بحار الانوار، 6 / 243، حديث 68; علم اليقين، فيض كاشانى، 2 / 1061.
[13]. معادشناسى، حسينى تهرانى، 3 / 29.

(منبع)
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
اگر بهشت هم اكنون موجود است در كجاست؟

اگر بهشت هم اكنون موجود است در كجاست؟

جواب: پاسخ اين سؤال را مى توان از دو راه بيان كرد:
نخست اين كه: بهشت و دوزخ در باطن و درون اين جهانند. ما اين آسمان و زمين و كرات مختلف را با چشم خود مى بينيم اما عوالمى كه در درون اين جهان قرار دارند نمى بينيم و اگر ديد و درك ديگرى داشتيم هم اكنون مى توانستيم آنها را ببينيم.
در اين عالم موجودات بسيارى هستند كه امواج آنها با چشم ما قابل درك نيستند، آيه
«كَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِيْنِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيْمِ» نيز گواه اين حقيقت است.
از پاره اى از احاديث نيز استفاده مى شود: بعضى از مردان خدا درك و ديدى در اين جهان داشتند كه، بهشت و دوزخ را نيز با چشم حقيقت بين خود مى ديدند.
براى اين موضوع مى توان مثالى ذكر كرد:
فرض كنيد فرستنده نيرومندى در يك نقطه زمين وجود داشته باشد كه به كمك ماهواره هاى فضائى امواج آن به سراسر زمين پخش شود و به وسيله آن نغمه دل انگيز تلاوت قرآن با صدائى فوق العاده دلنشين و روح پرور در همه جا پخش گردد.
و در نقطه ديگرى از زمين فرستنده ديگرى با همان قدرت وجود داشته باشد كه صدائى فوق العاده گوش خراش و ناراحت كننده روى امواج ديگرى در همه جا پراكنده شود.
هنگامى كه ما در يك مجلس عادى نشسته ايم، صداى گفتگوى اطرافيان خود را مى شنويم، اما از آن دو دسته امواج «روح پرور» و «آزار دهنده» كه در درون محيط ما است و همه جا را پر كرده است هيچ خبرى نداريم.
ولى اگر دستگاه گيرنده اى مى داشتيم كه موج آن با يكى از اين دو فرستنده تطبيق مى كرد فوراً در برابر ما آشكار مى شدند، گر چه دستگاه شنوائى ما در حال عادى از درك آنها عاجز است.
اين مثال گرچه از جهاتى رسا نيست ولى براى مجسم ساختن چگونگى وجود بهشت و دوزخ در باطن اين جهان مؤثر به نظر مى رسد.
ديگر اين كه: عالم آخرت و بهشت و دوزخ، محيط بر اين عالم است، و به ـ اصطلاح اين جهان در شكم و درون آن جهان قرار گرفته، درست همانند عالم جنين كه در درون عالم دنيا است; زيرا مى دانيم عالم جنين براى خود عالم مستقلى است، اما جداى از اين عالمى كه ما در آن هستيم نيست، بلكه در درون آن واقع شده است، عالم دنيا نيز نسبت به عالم آخرت، همين حال را دارد، يعنى در درون آن قرار گرفته است.
و اگر مى بينيم قرآن مى گويد وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمان ها و زمين است به خاطر آن است كه انسان چيزى وسيع تر از آسمان و زمين نمى شناسد تا مقياس سنجش قرار داده شود.
لذا قرآن براى اين كه وسعت و عظمت بهشت را ترسيم كند آن را به پهنه آسمان ها و زمين تشبيه كرده است، و چاره اى غير از اين نبوده، همان طور كه اگر كودكى كه در شكم مادر قرار دارد عقل مى داشت و مى خواست يم با او سخن بگوئيم بايد با منطقى صحبت كنيم كه براى او در آن محيط قابل درك باشد.
از آنچه گفتيم پاسخ اين سؤال نيز روشن شد كه: اگر وسعت بهشت به اندازه زمين و آسمان ها است پس دوزخ كجا است؟
زيرا طبق پاسخ اول دوزخ نيز در درون همين جهان قرار گرفته و وجود آن در درون اين جهان منافاتى با وجود بهشت در درون آن ندارد (همان طور كه در مثال امواج فرستنده صوتى ذكر شد).
و اما طبق پاسخ دوم كه بهشت و دوزخ محيط بر اين جهان باشند جواب باز هم روشن تر است; زيرا دوزخ مى تواند محيط بر اين جهان باشد و بهشت محيط بر آن، و از آن هم وسيع تر

(منبع)
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
منبع این حرفم رو بعدا پیدا میکنم و میگم ها اما علی الحساب:
امام رضا (ع) در بحث معراج فرمودند بهشت و جهنم خلق شده اند(وجود دارند)و پیامبر در معراج از آنها دیدن فرمودند
همین دیگه
 

Similar threads

بالا