سلام سلام به همه دوستان علاقه مند به شعر
می خواستم یه حرکتی بزنم البته با حمایت شما
چون به نظرم خوندن شعر به آدم آرامش میده
آخه چنتا شعر گذاشتم دیدم بچه ها استقبال کردن
یکی از فروغ یکی از سهراب
میخوام هر 3-4 روز یه بار یه شعر از یه شاعر بذارم واستون
دوست دارم هر شعری رو هدیه کنم به یه نفر
دوست دارم شما نظر بدید از کی شعر بذارم
من خودم عاشق شعر نو هستم فروغ،سهراب،نیماو...
البته فردوسی،مولانا.شعدی و حافظ جای خود دارند ولی شعراشون متنش زیاده
شاید کسی رغبت نکنه بخونه.
والبته خیام،باباطاهر و...
دوست دارم شما نظر بدید
پس تو همین تاپیک نظر بدید منتظرمااااا...
هر دفعه که شعر میذارم اسم تاپیک رو میذارم
زندگی با شعر
امروزهم سومین شعر رو میذارم که محشرترین شعر فروغه
از دوست داشتن
-امشب از آسمان دیده تو
روی شعرم ستاره می بارد
در سکوت سپید کاغذها
پنجه هایم جرقه می کارد
-شعر دیوانه تب آلودم
شرمگین از شیار خواهش ها
پیکرش را دوباره می سوزد
عطش جاودان آتش ها
-آری،آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من بهپایان دیگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
-از سیاهی چرا حذر کردن
شب پر از قطره های الماس است
آنچه از شب بجای می ماند
عطر سکرآور گل یاس است
-آه،بگذار گم شوم در تو
کس نیابد زمن نشانه ی من
روح سوزان آه مرطوبت
بوزد بر تن ترانه ی من
-آه،بگذار زین دریچه ی باز
خفته در پرنیان رویاها
با پر روشنی سفر گیرم
بگذرم از حصار دنیاها
-دانی از زندگی چه می خواهم
من تو باشم، تو، پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو، بار دیگر تو
-آنچه در من نهفته، دریایی ست
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین طوفانی
کاش یارای گفتنم باشد
-بس که لبریزم از تو، می خواهم
بدوم در میان صحراها
سر بکوبم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
-بس که لبریزم از تو، می خواهم
چون غباری زخود فرو ریزم
زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایه ی تو آویزم
-آری،آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من بهپایان دیگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست