ادرس شركت را به واسطه يكي از دوستان كه از قضا كمي هم شيرين مي زد پيدا كرديم . صبح اللطلوع راه افتاديم تا مبادا دير برسيم و پست هاي خوب را بگيرند!!! تا مي شود ما برويم و پست ها ي قلنبه را از چنگ مردم ان ديار در اريم و مال خود كنيم!!!!اينكه ادرس را دوست محترممان اشتباه داده بود بماند! هر چند نيتش خير بود! خودش و ايل و تبارش هم براي مصاحبه تشريف برده بود! اما گويا ادرس در چپكي به ما داده بود! در خير بودن نيتش شكي نمي كنم! نشان به آن نشاني كه گفته بود سر كوچه قنادي هست كه بود!!!اصل ماجرا اينجاست! جناب آقاي مسئول محترم كه گويا مديريت شركت در شرف تاسيس بودند تشريف نداشتند و ما هم چون از يك شهر ديگر تشريف برده بوديم 2 ساعتي منتظر مانديم تا تشريف اوردند.تمام اين 2 ساعت انتظار به قسمت مهارت هايي كه در رزومه ام تايپ كرده بودم خيره شده بودم و با خودم مي گفتم اين چه كاري بود كردي! نبايد مي نوشتي مسلط! اصلا اگر سوال پرسيد چي بگم . 2 ساعت هم وقت كمي نيست تا دلتان بخواهد دليل و آيه اوردم كه من مهندس قابلي ام.در همان چند دقيقه اول بحثي پيش امد كه بالاجبار خدمت مدريرت عرض كرديم دستگاه هاي cnc فلان و بهمان ... كه آقاي مديري پرسيدند منظورتان از cnc چيست!!!.... ادامه دارد