اشعار و نوشته هاي عاشقانه

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
نشسته بودم در دل آتش
به خیال گلستانی که وعده کرده بودی
.
.
.
خاکسترم را ببین!
یادم رفته بود
من از نسل ابراهیم نیستم!!!
 

z.19.P

عضو جدید
زتو هر هديه كه بردم،به خيال تو سپردم / كه خيال شكرينت فر و سيماي تو دارد
به دو صد بام برايم ،به دو صد دام در ايم / چه كنم اهوي جانم سر سوداي تو دارد
 

سیّد

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
/////////////////////////////////

/////////////////////////////////

دل ما بین که مبتـــــــلا شده دل

بد خلـــــــــــــق و بد ادا شده دل

سرپیــــــری و معرکه گیــــــــــری

آخـــــــه عاشــق شما شـده دل

دل کهنه نخ نمــــــــــا شـــده دل

واســــــــه جون من بلا شده دل

شب و روز شده گریــه کـــار دلم

آخه عاشق شمــــــــــا شده دل

دل مــا بین که مبتلا شـــــده دل

چی بگم دله بی حیـــا شده دل

دیوونه، سربه هـــــــــوا شده دل

دیگه آبرو نذاشتــــــه واســـــــــم

آخـه عاشق شمــــــــــا شده دل

چه کنـــم که دلم گــــدا شده دل

راضی به رضای شما شــــده دل

دست به دامن انبیــا شــــده دل

آخه عاشق شمــــــــــا شده دل
 

z.19.P

عضو جدید
هر چند كه از اينه بي رنگ تر است / از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است
بشكن دل بي نواي ما را اي عشق / اين ساز شكسته اش خوش اهنگ تر است
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
همون لحظه اول که تو قلبم پا گذاشتی
قلبمو ازم گرفتی و یه جایی جا گذاشتی
منو کشتی ٬منوکشتی٬ منو قلبمو سوزوندی
رفتی و رو همه حرفات خیلی راحت پا گذاشتی
خودت اما خوب میدونی منو با راز نگاهت
توی این شهر غریب رفتی و تنها گذاشتی
رفتی و ازم گرفتی همه ی دارو ندارم
به جز اندوه و غم و غم دیگه چیزی جا نذاشتی
رفتی و حتی نگفتی یه کلام خدا نگهدار
حتی یه بوس کوچولو روی گونه هام نذاشتی​
 

fatemeh biglar

عضو جدید
چقدر دوست داشتم
اما نمیخواستم عاشق باشم
و افسوس که شدم
من عاشق شدم
و به جرم یک عشق ممنوع
شکستم
عهدی را که می خواستم
تا ابد حفظش کنم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هر چه شکفتم تو ندیدی مرا
رفتی و افسوس نچیدی مرا

ماندم و پژمرده شدم ریختم
تا که به دامان تو آویختم

دامن خود را متکان ای عزیز
این منم ای دوست به خاکم مریز

وای مرا ساده سپردی به باد
حیف که نشناخته بردی ز یاد

همسفر بادم از آن پس مدام
می گذرم بی خبر از بام وشام

می رسم اما به تو روزی دگر
پنجره را باز گذاری اگر
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خواب می دیدم شبی بال و پرم را باد برد
خواب بودم، خواب،
اما بسترم را باد برد
گیج و مبهوت و پریشان پلک هایم باز شد
چشم های خیره و ناباورم را باد برد
شعرهایم دود شد
باران گرفت و بعد از آن
ناگهان دیدم که با خود دفترم را باد برد
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
کمی گیجم کمی منگم عجیب است
پریده بی جهت رنگم عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش
برایت باز دلتنگم عجیب است​
 

fatemeh biglar

عضو جدید
دنیا را بد ساختند
کسی را که دوستش داری او دوستت ندارد
کسی را که تو را دوست دارد تو دوستش نداری
و کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد
به رسم و ایین زندگانی بهم نمیرسید
و این رنج است
زندگی یعنی این
(دکتر علی شریعتی)
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من دلم گرفته است

هر چه مي روم نمي رسم

رد پاي دوست

كوچه باغ عشق

سايبان زندگي كجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

z.19.P

عضو جدید
اي دوست قبولم كن و جانم بستان / مستم كن و وز هر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرار گيرد بي تو / اتش به من اندر زن و انم بستان
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تاهمسفرم عشق است در جاده تنهایی
از دست نخواهم داد دامان شكیبایی

تا من به تو دل دادم افسانه شده یادم
چون حافظ و مولانا در رندی و شیدایی

از عشق تو سهم من ،همواره همین بوده است
رسوایی و حیرانی ، حیرانی و رسوایی

تو آتش و من دودم ،دریا تو و من رودم
هرچند محال اما ، چیزی است تماشایی

چندی است كه پیوندی است پیوند خوشایندی است
بین تو و آیینه ،آیینه و زیبایی

من دستم و تو بخشش ، تو هدیه و تو خواهش
من زین سو و تو زان سو ،می آیم و می آیی


با گردش چشمانت افتاده به میدانت
انبوه شهیدانت ،تا باز چه فرمایی

بی ساحل آغوشت آغوش سحرپوشت
چندی است كه طوفانی است ،این دیده دریایی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دلم را ورق می زنم


به دنبال نامی که گم شد


در اوراق زرد و پراکنده این کتاب قدیمی


به دنبال نامی که من ....


- من شعرهایم که من هست و من نیست -


به دنبال نامی که تو ....


توی آشنا



ناشناس تمام غزلها


به دنبال نامی که او ....


به دنبال اویی که کو ؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دور از این هیاهو
دلم کویر می خواهد و

تنهایی و سکوت و
آغوش ِ سرد ِ شبی که آتشم را فرو نشاند.
نه دیوار،
نه در،
نه دستی که بیرونم کشد از دنیایم،
نه پایی که در نوردد مرزهایم،
نه قلبی که بشکند سکوتم،
نه ذهنی که سنگینم کند از حرف،
نه روحی که آویزانم شود
من باشم و
تنهایی ِ ژرفی که نور ستارگان روشنش می کند
و آرامشی که قبل از هیچ طوفانی نیست... !
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
بود کآن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
یکی از عقل می​لافد یکی طامات می​بافد
بیا کاین داوری​ها را به پیش داور اندازیم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می سپارم دل به دریا بی خیال


می شمارم لحظه ها را بی خیال

می کشم بر دفتر نقاشیم

نقش های زشت و زیبا بی خیال

دوره گردی می شوم هر شب چو رود

دست تکرار غزل ها بی خیال

گاه در اشفته بازار دلم

می شوم تنهای تنها بی خیال


 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی گم باش هر لحظه به چشمونت دچارم کن
برای زندگی کردن فقط دستا ت و یارم کن
چه میدونی که سختی رو چطوری تاب میارم
برای آبروداری به لب لبخند می کارم
شاید پیشِ خودت میگی که این بیچاره دیوونه س
چه میدونی چه اندوهی با این دیوونه همخونه س
دلم دنیایی از راز ِ ازم هیچی نمی دونی
گمم پشتِِِِ نقابی شاد که دردام و نمی خونی
شده تو خلوتت یکبار به حرفام فک کنی گاهی ؟
به اصرای که دارم من برای شوق همراهی
بمون ،با من مدارا کن ، تحمل کن ، صبور کن
نپرس از حال و روز ِ من ازم کمتر تو دوری کن
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
كفر گيسوي جانان چيره شد به ايمانم
تر شد اي مسلمانان، تر ز باده دامانم
ساقيا دگر ساغر لب‏‏نما نمي‏نوشم
ارمني تَرَك پر كن، تازه «نامسلمان»ام
شيشه پر كنيد از نو، زآن كهن شراب امشب
خندد اين تهي ساغر بر لبان عطشانم
زآن سپيد و سرخ اي گل، هر دو ريز و گبري كن
ارمني مسلماني، تا ترا بفهمانم
تا شدم ارادتمند اين شراب گلگون را
هم مراد جبريلم، هم مريد شيطانم
مي به من شبي مي‏گفت: اي گل خزان اميد
من بهار تابستان، آتش زمستانم
چون خوري ز من جامي، بشكفد به رويت گل
پرزنان ترا خوش خوش در جنان بگردانم
 

Similar threads

بالا