اشعار و نوشته هاي عاشقانه

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه يه روز از خواب بيدار شودي و خودتو تو يه اتاق پور از خون با ديوارهاي بدونه پنجره ديدي نترس چون تو در قلبه مني
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
می دانم هنگام فراق و غربت بگریم یا بخندم ولی با اطمینان از فرسنگها فاصله ها به تو می گویم که عزیزم یادت همیشه در ذهن من خواهد ماند و تا همیشه دوستت دارم .
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر كليد قلبي را نداري قفلش نكن ! اگر خداحافظي در راه است. سلام نكن اگر دستي را گرفتي رهايش نكن! دفتري که بسته شد ديگه بازش نکن! قلبي که شکسته شد .ديگه نازش نکن
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ است دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرگز نمي توانيد کسي را مجبور به دوست داشتن خود بکنيد زيرا عشق و علاقه ديگران نسبت به شما آيينه اي از کردار و اخلاق خود شماست
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست داشتن كسي كه سزاوار دوستي نيست، اسراف در محبت است. اگر ميخواهي هميشه آرام باشي، دلگيريهايت را روي ماسه و شاديهاي خود را بر روي سنگ مرمر بنويس. اگر كسي را دوست داري كه تو را دوست ندارد، سعي نكن از او متنفر شوي، بلكه سعي كن او را فراموش كني
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمي دانم چرا اين گونه هست؟

وقتي نگاه عاشق کسي به توست مي بيني

اما،دلت بسته به مهر ديگري است.

بي اعتنا مي گذري وعاشقانه به کسي مي نگري...

که دلش پيش تو نيست.
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
گرصدسال پس ازمرگم قبرم رابشکافي وهنوزقلبم وجودداشته باشدخواهي ديد که روي آن نوشته شده است فقط تورادوست دارم
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرگز براي عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهي در انتهاي خارهاي يک کاکتوس به غنچه اي مي رسي که ماه را بر لبانت مي نشاند
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
داشتيم تو جاده ميرفتيم كه چشمم افتاد به يه تابلو كه روش نوشته بود : دوســت داشـــتن دل ميـــخواد نه دليـــل
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو كوله بارت عشق ميزارم كه بگذريم،قلب ميزارم كه جا بدي،اشك ميدم كه همراهيت كنه و مرگ كه بدوني باز بر مي گردي پيشم
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر سلطنت بلد نباشم .سلطنت نميکنم...اگر زندگي بلد نباشم زندگي نمي کنم ...اما اگه دوست داشتن رو بلد نباشم به خاطر تو ياد ميگيرم
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر مي توانستم مجازاتت کنم از تو مي خواستم به اندازه اي که تو را دوست دارم مرا دوست داشته باشي
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
پلکهاي مرطوب مرا باور کن ، اين باران نيست که ميبارد ، صداي خسته ي من است که از چشمانم بيرون ميريزند
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشمي اعتماد کن که به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد ، به دلي دل بسپار که جاي خالي برايت داشته باشد و دستي را بپذير که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاشقي را شرط اول ناله وفرياد نيست تا کسي از جان شيرين نگذرد فرهاد نيست عاشقي مقدورهر عياش نيست غم کشيدن صنعت نقاش نيست
 

melika

عضو جدید
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است ...
 

melika

عضو جدید
من در این تاریکی
من در این تیره شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوی توام.
 

melika

عضو جدید
کاشکی همچو حبابی بر آب
در نگاه تو تهی می شدم از بود و نبود.
 

melika

عضو جدید
تو چای می خوری و داغ می شود دل من
بگو چگونه به فنجان حسودی ام نشود.

و پای وسوسه هایی نشسته ای بنشین
ولی نخواه به شیطان حسودی ام نشود.
 

mahvash_h

عضو جدید
شقايق كاري كن عاشق بميری
شقايق كاري كن تنها نمي ريم
شقايق دردمون درمون نداره
شقايق قصه مون خوندن نداره
آخه تلخه تلخي گفتن نداره
شقايق به عشق تو زنده مي مونم
شقايق با تو تا ابد مي مونم
شقليق با ما هم خوبي به سر كن
شقليق دلمو بازم آروم كن
شقايق آدما دسته به دسته
زخم مي زنن به قلب خسته
شقايق ما ديگه چاره نداريم
شقايق ما ديگه راهي نداريم
شقايق هر چي بود حالا گذشته
فقط مونده دوتا دستاي خسته
شقايق پشتمون خسته ي خسته اس
پشتمون خالي از دستاي بسته اس
شقايق ما همين جوري مي مونيم
شقايق بزارن عاشق مي مونيم
شقايق ما همونيم كه هميشه
واسه ديدنت مي مرديم...
شقايق شقايق...
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
سهم من از شب شايد همان ستاره اي باشد که هميشه پنهان است هميشه هميشه هميشه... و يا به قول قاصدک ستاره اي من همان است که پيدا نيست
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
شايد رفتم...از هر جايي که هستم...از هرجايي که قرار است باشم.. از هر جايي که آدمکها خوشحالند که آنجا پيدايم ميکنند... خدا حافظ..همين حالا...براي رفتني که شايد همين روزها بيايد ...
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
به كودكي گفتند :عشق چيست؟ گفت : بازي . به نوجواني گفتند : عشق چيست؟ گفت : رفيق بازي .به جواني گفتند : عشق چيست؟ گفت : پول و ثروت. به پيرمردي گفتند : عشق چيست؟ گفت :عمر. به عاشقي گفتند : عشق چيست؟ چيزي نگفت آهي كشيد و سخت گريست. به گل گفتم: عشق چيست؟ گفت : از من خوشبو تره .به پروانه گفتم: عشق چيست؟ گفت :از من زيبا تره .به خورشيد گفتم عشق چيست؟ گفت: از من سوزنده تره .به عشق گفتم تو آخر چه هستي ؟؟.. گفت نگاهي بيش نيست
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
فردا و ديروز با هم دست به يکي کردند ديروز با خاطراتش مرا فريب داد و فردا با وعده هايش مرا خواب کرد وقتي چشم گشودم امروزم گذشته بود
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب باز قطرات اشك بيقرارانه تو را فرياد مي زنند . بغضي راه گلويم را بسته .... نميدانم شايد همين عشق است كه مي خواهد فرياد برآورد! اما ديگر تاب و تواني برايش باقي نمانده . هنوز هم قلبم با هر طپش تو را جست و جو مي كند اما اينجا فقط غمي است كه از زيبايي يك عشق به يادگار ماند
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتي كه ديگر نبود به بودنش نيازمند شدم وقتي كه ديگر رفت به انتظار امدنش نشستم وقتي كه ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم وقتي او تمام شد من تازه اغاز شدم وچه سخت است متولد شدن مثل تنها زندگي كردن مثل تنها مردن
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
با خود انديشيدم ، در اين ترانه بي تو ماندن ، در اين لحظه هاي بي تو ، حسبودنت ، شنيدن تپش هاي قلبت ، از مرز فاصله ها، از نگاه چشمهاي تو ، تمام انتظارمشد
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه دنيا براي تو معني ومفهومي نداره. کمي تامل کن .شايد تو خود دنياي کسديگري باشي
 

PATRIOT

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلِ پريشان آمد. گفتم بخوانش.خواند و بازگشت.
اميد مضطرب آمد. گفتم بخوانش.خواند و باز گشت.
آرزو با دلهره آمد. گفتم بخوانش.خواند وباز گشت.
عشق خنده کنان آمد. گفتم خوانديش؟! گفت: من سواد ندارم !!!!!
 

Similar threads

بالا