آیا فرگشت فقط یک نظریه است؟

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
محمد اقا چی شد.؟؟
هر چی ادعا کردی معلوم شد یک جای کارش میلنگه.حالا بیخیال ادعاهای کذب شدی.شروع کردی به توهم توطئه و کار استکبار جهانی هست و غیره.
حتما چند تا غول فراماسونی یک جا نشستند دارند جامعه علمی دنیا را کنترل میکنند :biggrin:

اخرش ما نفهمیدیم رد شده یا نه.اگر رد شده کی ردش کرده .چی گفته ؟؟؟
همش میگی فلان مستند فلان مستند.
حرف و ادعایی علمی داره اینجا بزن.
اگر نمیخوای قبول کنی و هدف مغلطه هست و فکر میکنی قبول کردنش دینت خطر میندازه .رک بگو و بیخیال این تاپیک بشو.
اینطوری که نمیشه.یک روز میای میگه فلان.با سند حرفت را رد میکنیم.
2 روز بعدش میگه فلان.باز جوابت را میدیم.
فرداش میگی فلان.
با خودت چند چندی؟؟اینطوری که نمیشه.
جالبه کشفی که دانشمندان زیست شناسی که تخصصشون تکامل هست انجام دادند و اصول این کشف و تحقیقات بر پایه تکامل هست از نظر شما میشه رد تکامل.
خودت مطلبی که از سایت هندو بود را اصلا خوندی.؟.

این مترجمش کی بوده من نمیدونم ولی کل مطلب داره فقط در مورد این بحث میکنه شامپانزه ها جد انسان نبودن بلکه اجداد مشترک داریم.
Discovery Suggests Humans didn't Evolve from Chimpanzee-Like Ancestors
شما اگر فقط یک سرچ کوچیک در مورد تکامل داشتید.
اولین چیزی که بهتون یاد داده میشه این هست که یک وقت این اشتباه را نکنید که ما از نسل شامپانزه هستیم .ما اجداد مشترک داریم.
این یعنی 2+2=4 همون ریاضی در همون حد پایه علم تکامل هست.
شما که پایه ترین چیز یک علم را نمیدونید چطور میخواهید اون مطلب را به چالش بکشید.
مثل این میمونه طرف ندونه جمع 2 عدد چیه بیاد بگه دیفرانسیل اشتباهه

هیچ اتفاقی آقای عزیز نیفتاده .......ما به بی احترامی های امثال شما به جای پاسخ دادن به سوالات عادت داریم ........تمامی سوالاتم هست موجود ......دوباره بپرسم؟
تک سلولی تکامل یافته چیست؟....این یکیش؟
جد مشترک مورد ادعایی فرضیه مقبول شما تفاوت از زمین تا اسمان میمون و انسان را از نظر هوش چگونه توجیه میکند؟......بالاخره اونی که مشترک بوده چگونه بوده؟....با هوش تر میمون بوده یا کم هوش تر؟....چطور شده که اون نسلش منقزض شده ولی میمون که به نظر بایستی کم هوش تر بوده باشد همچنان نسلش مانده؟
چرا گوریل ها به موجودات باهوش مثل انسان تبدیل نمی شوند؟
شکل ژنهای انسان در مرد و زن چگونه است؟......چرا در میمونها که نزدیک ترین گونه به ما هستند و به قول شما عموزاده! عکس است؟
من از اول هم گفتم ......تکامل بر مبنای طبیعت را قبول دارم .......ولی فرضیه فرگشت یا همان داروین را خیر .....

به نظر شما اصلا کتاب داروین را نخوانده اید؟
در این مطلب هیچ چیز خلاف ترجمه ندیدم که جناب خوشحال شدین .......ظاهرا بایستی رو ترجمه تان خیلی کار کنید



Discovery Suggests Humans didn't Evolve from Chimpanzee-Like Ancestors

این عملا ادعای داروین را رد کرده ......من مودندم جنابعالی چطور ترجمه کردین و دوباره ادعاهی واهی رو مطرح!
بد نیست اول کلمه کلمه ترجمه کنید ...تا ببینم چطور ترجمه میکنید!.نکند صرفا چند خط آخر را ترجمه کردین که به نقل جناب داروین بود
سرچ کردم و بسیار هم دیدم .........

یک مستندی هم گذاشتم ....دانلود کنید ....البته به خودتون زحمت بدین و ببینید

دانلود مستند اخراج شده - قسمت اول (حدود 100 مگابایت)
دانلود مستند اخراج شده - قسمت دوم (حدود 100 مگابایت)
دانلود مستند اخراج شده - قسمت سوم (حدود 100 مگابایت)
دانلود مستند اخراج شده - قسمت چهارم (حدود 90 مگابایت)

هرچند بعید میدانم زحمتش را بکشید

در ضمن جناب مهندسی کامپیوتر!.......من کاملا با نظر خانمی که رشته زیست شناسی میخوانند و نظر دادن کهه انگار خوشتان نیامد موافقم:smile:
 
آخرین ویرایش:

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اولین اشتباهی که در مورد تکامل پیش میاد که فکر میکنند ما از نسل همین میمون سانان حال حاضر مثل شامپانزه ها هستیم.
ولی درستش این هست که بشر و شامپانزه ها دارای نسل مشترکی هستند .اگر مثال سطحی بزنیم شامپانزه ها اجداد ما نیستند بلکه پسرعمو های ما هستند

ببخشید متوجه نشدم..
اگه این سوالمو جواب بدید شاید متوجه شم
اخرین موجودی که طی تکامل به انسان تبدیل شد چی بود؟؟ منظورم اینکه اگه نسل ما از شامپانزه نیس و اونا پسر عموهای ماهستن این کدوم جانور با جیوانی بوده که تکامل پیدا کرده و به انسان تبدیل شده...؟؟؟
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید متوجه نشدم..
اگه این سوالمو جواب بدید شاید متوجه شم
اخرین موجودی که طی تکامل به انسان تبدیل شد چی بود؟؟ منظورم اینکه اگه نسل ما از شامپانزه نیس و اونا پسر عموهای ماهستن این کدوم جانور با جیوانی بوده که تکامل پیدا کرده و به انسان تبدیل شده...؟؟؟

اسکلت یه دخترو پیدا کردن که 3.2 میلیون سال پیش زندگی میکرده اسمشو گذاشتن لوسی

 

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اسکلت یه دخترو پیدا کردن که 3.2 میلیون سال پیش زندگی میکرده اسمشو گذاشتن لوسی


به دختر؟؟فک کنم لفظ دختر برای انسان به کار برده میشه
شاید شباهت هایی از نظر ظاهری وجود داشته باشه اما ثابت نمیکنه نسل انسانها از این موجود باشه..من تو پستای قبلم گفتم که میمون ها طی سیرتکاملی به موجودی شبیه بازم میگم شبیه انسان تبدیل شدن که همه اونها از بین رفتند و نسل انسان از اون نیست جدا از این مسیله خود این موجود که شبیه ب انسان خودش از موجود دیگه تکامل پیدا کرده
اینکه نسل ما از میمون ها نیست اما جد مشترکی داریم جمله اشتباهیه. این عکس چیزی رو ثابت نمیکنه.
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
به دختر؟؟فک کنم لفظ دختر برای انسان به کار برده میشه
شاید شباهت هایی از نظر ظاهری وجود داشته باشه اما ثابت نمیکنه نسل انسانها از این موجود باشه..من تو پستای قبلم گفتم که میمون ها طی سیرتکاملی به موجودی شبیه بازم میگم شبیه انسان تبدیل شدن که همه اونها از بین رفتند و نسل انسان از اون نیست جدا از این مسیله خود این موجود که شبیه ب انسان خودش از موجود دیگه تکامل پیدا کرده
اینکه نسل ما از میمون ها نیست اما جد مشترکی داریم جمله اشتباهیه. این عکس چیزی رو ثابت نمیکنه.

یعنی میگی آدم از آسمون افتاده پایین؟:D
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ اتفاقی آقای عزیز نیفتاده .......ما به بی احترامی های امثال شما به جای پاسخ دادن به سوالات عادت داریم ........تمامی سوالاتم هست موجود ......دوباره بپرسم؟تک سلولی تکامل یافته چیست؟....این یکیش؟جد مشترک مورد ادعایی فرضیه مقبول شما تفاوت از زمین تا اسمان میمون و انسان را از نظر هوش چگونه توجیه میکند؟......بالاخره اونی که مشترک بوده چگونه بوده؟....با هوش تر میمون بوده یا کم هوش تر؟....چطور شده که اون نسلش منقزض شده ولی میمون که به نظر بایستی کم هوش تر بوده باشد همچنان نسلش مانده؟چرا گوریل ها به موجودات باهوش مثل انسان تبدیل نمی شوند؟شکل ژنهای انسان در مرد و زن چگونه است؟......چرا در میمونها که نزدیک ترین گونه به ما هستند و به قول شما عموزاده! عکس است؟من از اول هم گفتم ......تکامل بر مبنای طبیعت را قبول دارم .......ولی فرضیه فرگشت یا همان داروین را خیر .....به نظر شما اصلا کتاب داروین را نخوانده اید؟ در این مطلب هیچ چیز خلاف ترجمه ندیدم که جناب خوشحال شدین .......ظاهرا بایستی رو ترجمه تان خیلی کار کنید Discovery Suggests Humans didn't Evolve from Chimpanzee-Like Ancestorsاین عملا ادعای داروین را رد کرده ......من مودندم جنابعالی چطور ترجمه کردین و دوباره ادعاهی واهی رو مطرح!بد نیست اول کلمه کلمه ترجمه کنید ...تا ببینم چطور ترجمه میکنید!.نکند صرفا چند خط آخر را ترجمه کردین که به نقل جناب داروین بودسرچ کردم و بسیار هم دیدم .........یک مستندی هم گذاشتم ....دانلود کنید ....البته به خودتون زحمت بدین و ببینید دانلود مستند اخراج شده - قسمت اول (حدود 100 مگابایت) دانلود مستند اخراج شده - قسمت دوم (حدود 100 مگابایت) دانلود مستند اخراج شده - قسمت سوم (حدود 100 مگابایت) دانلود مستند اخراج شده - قسمت چهارم (حدود 90 مگابایت)هرچند بعید میدانم زحمتش را بکشید در ضمن جناب مهندسی کامپیوتر!.......من کاملا با نظر خانمی که رشته زیست شناسی میخوانند و نظر دادن کهه انگار خوشتان نیامد موافقم:smile:

اون مستند توهم توطئه بیخیال .اصلا دنبال این چیز ها نیستم.این ادعا کذب هم که در چند پست جوابتون را دادم.دیگه لازم نیست جوابت را بدم..این خانومی که این رشته را خونده کاملا با تکامل موافق هست فقط نظرش این هست که طراحی هوشمند موجود اولیه هدف دار بوده ولی شما کلا تکامل را رد میکنید.
چطوری باهاش مواقید من نمیدونم.

در مورد تک سلولی باید بهت بگم که تکامل هیچ ربطی به این موضوع نداره و اصلا نمیخواد کل خلقت را بیان کنه.در مورد اون نظریه های گوناگونی بیان شده .شما فکر کنم انتظار داری تکامل بیاد بیگ بنگ هم توضیح بده ؟؟؟چگونه اولین موجودات تک سلولی بوجود امدند ربطی به تکامل نداره .

در مورد این سوالات در مورد تفاوت هوش انسان و شامپانزه ها 100 بار توضیح داده شده.بازهم با مثال توضیح بدم.در فلان جا موجودی وجود داره چراپا که قدشون حدودا 2 متره و از گیاهانات و میوه های درخت تغذیه میکنه .شرایط اب وهوایی در اون منطقه تغییر میکنه و شرایط بقا دیگر مهیا نیست .

البته در این محل هنوز درختانی وجود دارند که بیشتر از 2 متر ارتفاع دارند.طبیعی هست که اون چهار پاهایی که قدشون بیش از 2 متر هست اونجا میمونند و اون هایی که قدشون کمتر هستیا میمیرند یا مجبور به مهاجرت میشند.
اون موجوداتی که مهاجرات کردند هم شاید به جایی برند که برای به دست اوردن غذا باید سریعتر باشند و قد کمتری داشته باشند.شاید بارها به خاطر شرایط در طی میلیون ها سال بارها شرایطبقای این موجود تغییر بکنه.و هربار یک جهش کوچیک برای بقا کافی باشه.طی صد ها هزار سال بعد میبینیم از یک موجود 2 متری موجودی با قد بلند مثل زرافه بوجود میاد و از همون حیون موجودی دیگه بوجود میاد که زمین تا اسمون با زارفه متفاوت هست.

شما میدونی هوش چیه؟ شما میدونی که حافظه یک شامپانزه قدرتش هزار برابر یک انسان هست ؟؟؟؟چرا چون زندگی در جنگل های تودرتو و به دست اوردن غذا احتیاج به حافظه تصویری قوی داره .هیچ وقت نسل یک شامپانزه به خاطر درک ضعیف و خلاقیت کمتر به خطر نمیوفتاده.ولی زندگی در خشکی و مقابله با حیوانات خشکی برای بدست اوردن غذا طبق شرایط فیزیکی میمون سانان روند تکاملی خلاقیت و درک بهتر در هوش را طلب میکنه.البته فکر نکن از یک میمون سان حتمی بوده که بتونه در خشکی زندگی کنه.شاید در طول تاریخ به خاطر شرایط محیطی هزاران نسل از میمون سانان مجبور به زندگی در خشکی شدند ولی نسلشون منقرض شده.خیلی ها شاید چندین نسل هم دووم اوردند ولی باز نابود شدند.
شما میپرسی چرا گوریل ها باهوش تر از انسان نشدند.من سوال میپرسم چرا بشند؟؟؟؟شکل ژن های مرد وزن هم ربطی به تکامل نداره و شما پاسختون را در علم ژنتیک میتونید بگیرید.

این حرفه شما که عکس هست دیگه اخر مغلطه بود.توصیه میکنم در اینترنت کلمه مغلطه سرچ کنید و در موردش مطلب بخونید.دیگه مغلطه به این تابلویی نمیدید.شما بااین حرفتون کل اعتقادات خودتون و اکثریت علم بشری را زیر سوال بردید.در اخر میتونم بپرسم منظور شما از تکامل بر طبیعت چیه و فرقش با داروین چی هست؟؟؟
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید متوجه نشدم..
اگه این سوالمو جواب بدید شاید متوجه شم
اخرین موجودی که طی تکامل به انسان تبدیل شد چی بود؟؟ منظورم اینکه اگه نسل ما از شامپانزه نیس و اونا پسر عموهای ماهستن این کدوم جانور با جیوانی بوده که تکامل پیدا کرده و به انسان تبدیل شده...؟؟؟
همین هم نشانه این هست که هنوز تکامل را درک نکردید.
یکدفعه نیومده مثل این کارتون ها تغییری یکدفعه ای بوجود بیاد.
شاید ما طی صد ها هزار سال تغییری کرده باشیم که حتی از نظر ظاهری به چشم نیاد.نمیدونم منظورم را درست رسوندم یا نه
 

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همین هم نشانه این هست که هنوز تکامل را درک نکردید.
یکدفعه نیومده مثل این کارتون ها تغییری یکدفعه ای بوجود بیاد.
شاید ما طی صد ها هزار سال تغییری کرده باشیم که حتی از نظر ظاهری به چشم نیاد.نمیدونم منظورم را درست رسوندم یا نه

نمیتونم ادعا کنم درمورد علم تکامل خیلی چیزا بلدم و همه مطالبشو درک میکنم.
درسته که مثله کارتون ها یک دفعه نیومده و سیر تکاملی طولانی طی شده اما به قول خودتون اون زرافه از تکامل یه موجود بلند ایجاد شده سوال اینجاس انسان از چی بوده؟یا ساده تر جد مشترک انسان و میمون ها چی بوده؟
من به هیچ وجه تکامل رو رد نمیکنم تکامل همراه با انتخاب طبیعی درست هست.یه چیز دیگه که شاید بی ربط نباشه انتخاب طبیعی باعث تکامل نمیشه فقط موجودات ضعیف رو حذف میکنه.
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیتونم ادعا کنم درمورد علم تکامل خیلی چیزا بلدم و همه مطالبشو درک میکنم.
درسته که مثله کارتون ها یک دفعه نیومده و سیر تکاملی طولانی طی شده اما به قول خودتون اون زرافه از تکامل یه موجود بلند ایجاد شده سوال اینجاس انسان از چی بوده؟یا ساده تر جد مشترک انسان و میمون ها چی بوده؟
من به هیچ وجه تکامل رو رد نمیکنم تکامل همراه با انتخاب طبیعی درست هست.یه چیز دیگه که شاید بی ربط نباشه انتخاب طبیعی باعث تکامل نمیشه فقط موجودات ضعیف رو حذف میکنه.
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیم‌کشی مغز نوزادان برای فرو بردن اجسام به دهان
مطالعه صورت گرفته توسط پژوهشگران فرانسوی نشان می‌دهد، تمایل نوزادان برای فرو بردن اجسام مختلف به داخل دهان یک مکانیسم ذاتی برای بقا است.

(ایسنا)، نوزادان تمایل دارند که تمامی اجسام اطراف خود را در دهان قرار دهند که این رفتار به درک بهتر آنها از محیط پیرامون کمک می‌کند.
محققان موسسه علوم شناختی در برون (Bron) فرانسه در تحقیقات اخیر خود دریافته‌اند، عادت فرو بردن اجسام مختلف به داخل دهان از بدو تولد با نوزاد همراه بوده و لزوما یک رفتار نادرست محسوب نمی‌شود، بلکه یک مکانیسم ذاتی برای بقا و حفظ حیات کودک است.
برای بررسی این خصوصیت ذاتی، محققان 26 بیمار که تحت عمل جراحی مغز قرار گرفته بودند را مورد بررسی قرار دادند؛ با تحریک مناطقی از مغز، محققان توانستند بصورت ناخودآگاه 9 بیمار را وادار به حرکت دادن دست به سمت دهان کنند.
این رفتار در یک منطقه مشخص از مغز هر فرد برنامه‌ریزی می‌شود و به احتمال زیاد این توانایی پیش از تولد در مغز شکل می‌گیرد.
اگر توانایی بردن اجسام به سمت دهان یک مهارت قابل یادگیری بود، باید مناطق مختلف مغز در ایفای آن نقش داشتند، درحالیکه این رفتار در همه افراد تنها در بخش خاصی از مغز انجام می‌شود.
حتی جنین در رحم مادر نیز تمایل به مکیدن شست خود دارد و این حرکت یک رفتار پیشرو برای قرار دادن غذا درون دهان و حفظ بقا محسوب می‌شود.
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسمت اول

مفهوم تغییر گونه ها به گونه هاى دیگر، مانند بسیارى از ایده هاى خوب دیگر، در یونان باستان در هوا معلق بود. اما این ایده تا قرن هیجدهم به فراموشى سپرده شد تا آنکه سرانجام در ذهن اندیشمندان پیشتازى نظیر پیر دو موپرتوئى [۱]، اراسموس داروین [۲] و مردى که خویش را شوالیه دولامارک [۳] مى نامید، از نو ظاهر شود.

این ایده در نیمه نخست قرن نوزدهم در حلقه هاى فکرى، به ویژه در محافل زمین شناختى، ایده نامتعارفى نبود، اما همواره به شکلى بسیار گنگ و مبهم و بدون هیچ تصویر روشنى از مکانیسم پدید آورنده تغییرات به آن اشاره مى شد. این چارلز داروین [۴] -نوه اراسموس داروین- بود که به تحریک کشف مستقل اصل انتخاب طبیعى توسط آلفرد راسل والاس [۵] سرانجام با انتشار کتاب مشهورى که عنوانش معمولاً به صورت «اصل انواع» [خاستگاه گونه ها] [۶] خلاصه مى شود، در سال ۱۸۵۹ نظریه تکامل [فرگشت] [۷] را پایه ریزى کرد.





تصویر چارلز داروین جوان چند سال پس از سفر دریایی مشهور بیگل؛ بر روی جلد مجله ساینس در ژانویه ۲۰۰۹؛ به مناسبت ۲۰۰ امین سالگرد تولد این دانشمند بزرگ و ۱۵۰ امین سالگرد انتشار کتاب انقلابی وی «خاستگاه گونه ها». سال ۲۰۰۹ به افتخار این دانشمند «سال داروین» نام گرفته است. (این تصویر در مقاله اصلی نیست) *


باید میان دو بخش متمایز مشارکت داروین تفاوت قائل شد. او در تایید این واقعیت که فرگشت رخ داده است، مقدار زیادى شواهد قاطع گرد آورد و همراه با والاس -به طور مستقل- به تنها نظریه امکان پذیر شناخته شده «انتخاب طبیعى» دست یافت که تبیین مى کند چرا فرگشت به بهبود سازشى مى انجامد.

داروین از برخى شواهد سنگواره اى آگاه بود اما بیشتر از شواهد دیگرى استفاده کرد که گرچه ارتباط چندان مستقیمى با واقعیت رویداد فرگشت نداشتند اما از بسیارى جهات متقاعد کننده تر بودند. اصلاح سریع جانوران و گیاهان در اثر اهلى سازى هم براى این واقعیت که تغییر فرگشتی امکان پذیر است و هم براى نشان دادن کارایى معادل مصنوعىِ انتخاب طبیعى شاهدى قانع کننده بود.

داروین خود به ویژه در نتیجه شواهد مربوط به انتشار جغرافیایى جانوران متقاعد شده بود. براى مثال، حضور نژاد هاى جزیره اى موضعى، با نظریه فرگشت به آسانى توجیه پذیر است

رده بندى سلسله مراتبى که جانوران و گیاهان به طور طبیعى در آن جاى مى گیرند، قویاً دلالت بر وجود یک درخت خانوادگى دارند.

از این گذشته داروین این واقعیت که بعضى اندام هایى که در فرد بالغ و جنین دیده مى شوند ظاهراً بقایایى هستند را نیز به عنوان شاهدى براى نظریه اش به کار برد. براساس نظریه فرگشت، اندام هایى نظیر استخوان هاى کوچک و فرورفته ضمائم حرکتى عقبى در وال ها آثار پاهاى متحرک نیاکان خشکیزى آنهاست.

در کل شواهد تأیید کننده این واقعیت که فرگشت روى داده است از تعداد بسیار زیادى مشاهدات دقیق تشکیل مى شود که اگر نظریه فرگشت را بپذیریم همگى معنا مى یابند، شواهد مولکولى مدرن، واقعیت [فکت] [۹] وجودى فرگشت را فراتر از افسارگسیخته ترین رویا هاى داروین تقویت کرده و واقعیت فرگشت اکنون مانند هر واقعیت دیگرى در علم با اطمینان تایید شده است.

از واقعیت فرگشت که بگذریم به نظریه مکانیسم آن یعنى انتخاب طبیعى مى رسیم که از قطعیت کمترى برخوردار است. مکانیسمى که داروین و والاس پیشنهاد کردند و معناى آن بقاى غیر تصادفى صفات وراثتى است که به طور تصادفى تغییر مى کنند.
انگلیسى هاى دیگر عصر ویکتوریا از جمله پاتریک ماتیو [۱۰] و ادوارد بلاى [۱۱] چیزى شبیه به این را پیشنهاد کرده بودند، اما از قرار معلوم آن را تنها یک نیروى منفى مى دیدند. ظاهراً داروین و والاس نخستین کسانى بوده اند که توان کامل آن را به عنوان نیرویى مثبت که فرگشت کل حیات را در جهات سازشى هدایت مى کند، درک کردند. بیشتر فرگشت گرایان قبلى، از جمله اراسموس پدربزرگ داروین، به نظریه دیگرى درباره مکانیسم فرگشت گرایش داشتند، که اکنون معمولاً تداعى کننده نام لامارک است.

براساس این نظریه، بهبود هایى که در طول عمر یک جاندار کسب مى شوند، مانند رشد اندام ها در اثر کاربرد و تحلیل رفتن شان در اثر عدم کاربرد، به ارث مى رسند. این نظریه وراثت صفات اکتسابى جاذبه عاطفى دارد (مثلاً براى جورج برناردشاو در مقدمه بازگشت به متوشالح) اما شواهد تاییدش نمى کنند. گذشته از این به لحاظ نظرى نیز قابل قبول نیست. در روزگار داروین تردید در این رابطه بیشتر بود و داروین هنگامى که نظریه انتخاب طبیعى اش به مشکل برخورد، خودش هم به سبک و سنگین کردن نسخه اى شخصى از لامارکیسم پرداخت.

آن مشکل از دیدگاه هاى رایج درباره ماهیت وراثت ناشى شد. در قرن نوزدهم تقریباً همگان مى پنداشتند که وراثت فرآیندى آمیزنده است طبق این نظریه وراثت آمیخته، نه تنها فرزندان در صفات ظاهرى و خلقى حد واسط میان دو والد خویش هستند، بلکه آن عوامل وراثتى که به بچه هایشان انتقال مى دهند نیز خود به شکلى تفکیک ناپذیر در هم ادغام مى شوند.

مى توان نشان داد که اگر وراثت از این نوع آمیخته باشد، تقریباً غیرممکن است که انتخاب طبیعى داروینى عملى باشد، زیرا تغییرات موجود، در هر نسل نصف مى شود. داروین از این مسئله آگاه بود و همین او را چنان نگران ساخت که در جهت لامارکیسم رانده شد.

شاید این مسئله حتى روى این واقعیت عجیب بى تاثیر نبوده است که داروینیسم در ابتداى قرن بیستم دچار یک دوره موقت از مدافتادگى شد. راه حل این مسئله که آنچنان داروین را نگران ساخته بود، در نظریه وراثت ذره اى گرگور مندل [۱۲] نهفته بود که در سال ۱۸۶۵ به چاپ رسید، اما متاسفانه نه داروین و نه عملاً هیچکس دیگر تا پس از درگذشت داروین آن را نخواند.

پژوهش مندل که در آغاز قرن بیستم مجدداً کشف شد نشان داد همانطور که داروین خود زمانى به طور مبهم دریافته بود، وراثت ذره اى است نه آمیخته. فرزندان چه از نظر جسمانى حدواسط میان دو والد خود باشند یا نباشند، ذرات وراثتى ناپیوسته اى را به ارث مى برند و انتقال مى دهند که امروزه آنها را ژن مى نامیم.

یک فرد یک ژن خاص را از یک والد خاص یا قطعاً به ارث مى برد یا قطعاً به ارث نمى برد. از آنجا که همین را در مورد والدینش نیز مى توان گفت، نتیجه مى شود که یک فرد یک ژن خاص را از یک پدر/ مادر بزرگ خاص به ارث مى برد یا به ارث نمى برد، هر یک از ژن هاى شما از یک فرد خاص از پدر/ مادربزرگ هایتان و پیش از آن از یک فرد خاص از اجداد تان به شما رسیده است.

همین استدلال را مى توان بارها براى تعداد نامحدودى از نسل ها به کار برد. ژن هاى منفرد ناپیوسته در امتداد نسل ها مانند ورق هاى یک دست به طور مستقل از هم بُر مى خورند، نه آنکه مانند اجزاى سازنده پودینگ با هم مخلوط شوند.

این در پذیرفتگى ریاضى نظریه انتخاب طبیعى تفاوت اساسى ایجاد مى کند. اگر وراثت ذره اى باشد، انتخاب طبیعى واقعاً مى تواند عمل کند.
همانطور که نخستین بار ریاضیدان انگلیسى هاردى [۱۳] و دانشمند آلمانى ویلهم واینبرگ [۱۴] دریافتند، هیچ گرایش ذاتى در ژن ها براى ناپدید شدن از خزانه ژنى وجود ندارد.

در نتیجه چنانچه ژنى ناپدید شود، یا به دلیل بدشانسى بوده است یا در اثر انتخاب طبیعى؛ زیرا آن ژن به طریقى روى احتمال بقا و تولید مثل افراد دارنده خود موثر بوده است.

نسخه مدرن داروینیسم، که اغلب نوداروینیسم [۱۵] خوانده مى شود، بر این بینش مبتنى است. این درک توسط ژنتیک دانان جمعیت رونالد فیشر [۱۶] جان هالدین [۱۷] و سوال رایت [۱۸] در دهه هاى ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ حاصل شد و بعد ها در تلفیق دهه ۱۹۴۰ که به نوداروینیسم معروف است، ادغام شد.
انقلاب اخیر در زیست شناسى مولکولى که در دهه ۱۹۵۰ آغاز شده، بیش از آنکه نظریه تلفیقى دهه هاى ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ را تغییر دهد، آن را تقویت و تایید کرده است.

نظریه ژنتیکى مدرن انتخاب طبیعى را مى توان به شرح زیر جمع بندى کرد.

ژن هاى یک جمعیت از گیاهان یا جانورانى که با یکدیگر زادآورى جنسى دارند، یک خزانه ژنى را تشکیل مى دهند. ژن ها در خزانه ژنى با یکدیگر رقابت مى کنند، همانطور که مولکول هاى همانند ساز اولیه در سوپ نخستین با هم رقابت مى کردند. ژن ها در خزانه ژنى عملاً وقتشان را یا صرف نشستن در بدن فردى مى کنند که در ساختنش کمک کرده اند یا در فرآیند تولید مثل جنسى از طریق اسپرم یا تخمک، از بدنى به بدن دیگر مسافرت مى کنند.


تولید مثل جنسى، مدام ژن ها را بُر مى زند و بدین معنا است که زیستگاه بلندمدت یک ژن، خزانه ژنى است. هر ژن مفروض در خزانه ژنى در نتیجه یک جهش پدید مى آید که خطایى تصادفى در فرآیند نسخه بردارى ژن است. هرگاه که جهش جدیدى رخ دهد، مى تواند به وسیله آمیزش جنسى در خزانه ژنى انتشار یابد. جهش منشاء نهایى تغییرات ژنتیکى است. تولیدمثل جنسى و نوترکیبى ژنتیکى ناشى از کراسینگ آور [مبادله مواد ژنتیکى میان کروموزوم هاى همانند در طول میوز - م] تضمین مى کند که تغییرات ژنتیکى به سرعت در خزانه ژنى توزیع و نوترکیب شود.


هر ژن خاص در یک خزانه ژنى احتمالاً به شکل چندین نسخه رونوشت وجود دارد که یا همگى از همان جهش اولیه حاصل شده اند یا محصول جهش هاى موازى مستقل هستند.

از این رو مى توان گفت که هر ژن داراى یک فراوانى در خزانه ژنى است. بعضى از ژن ها، مثل ژن آلبینو در خزانه ژنى نادرند و بعضى دیگر فراوان. در سطح ژنتیکى، فرگشت را مى توان فرآیندى تعریف کرد که در اثر آن فراوانى ژن در خزانه ژنى تغییر مى کند.

تغییر فراوانى ژن دلایل گوناگونى دارد: مهاجرت به داخل، مهاجرت به خارج، رانش تصادفى و انتخاب طبیعى. سه عامل نخست، گرچه ممکن است در عمل بسیار مهم باشند، اما از نقطه نظر سازشى چندان مورد توجه نیستند.



ادامه (به همراه پاورقی) در قسمت دوم
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسمت دوم

انتخاب طبیعى است که پاسخگوى کمال سازش، سازمان کارکردى پیچیده حیات و چنان ویژگى هاى پیشرونده اى است که تکامل مى تواند به نمایش بگذارد. ژن ها در بدن روى تکوین آن بدن تاثیر مى گذارند. بعضى بدن ها در بقا و تولید مثل از بدن هاى دیگر بهترند. بدن هاى خوب، یعنى بدن هایى که در بقا و تولیدمثل موفق ترند، نسبت به بدن هایى که در بقا و تولید مثل بد عمل مى کنند، معمولاً در ژن هاى خزانه ژنى آینده سهم بیشترى دارند.

به عبارت دیگر، ژن هایى که بدن خوب مى سازند در خزانه ژنى غالب خواهند شد. انتخاب طبیعى، بقاى افتراقى و موفقیت تولیدمثلى افتراقى بدن ها است: اهمیت آن در پیامد هایى است که بر بقاى افتراقى ژن ها در خزانه ژنى دارد.

تمام مرگ و میرهاى انتخابى به تغییر فرگشتی نمى انجامند. بلکه برعکس، بیشتر انتخاب طبیعى انتخاب به اصطلاح پایدارگر است، یعنى ژن هایى را از خزانه ژنى حذف مى کند که تمایل به ایجاد انحراف از یک شکل تاکنون بهینه داشته باشند. اما هنگامى که شرایط محیطى تغییر مى کند، چه از طریق فاجعه هاى طبیعى و چه از طریق بهبود فرگشتی جانداران دیگر (شکارچیان، طعمه ها، انگل ها و نظایر آن)، انتخاب مى تواند به تغییر فرگشت منجر شود. فرگشت تحت تاثیر انتخاب طبیعى به بهبود سازشى مى انجامد. فرگشت، چه تحت تاثیر انتخاب طبیعى باشد یا خیر، به واگرایى و تنوع مى انجامد.


از یک نیاى نخستین، در طول زمان، صد ها میلیون گونه جداگانه فرگشت یافته اند. فرآیندى که طى آن یک گونه به دو گونه منشعب مى شود، گونه زایى نام دارد. واگرایى پس از گونه زایى به جدایى هرچه بیشتر واحد هاى رده بندی – جنس، خانواده، راسته، رده و غیره- مى انجامد. حتى جاندارانى بسیار متفاوت از هم، مثل حلزون و میمون، از نیاکانى مشتق شده اند که در ابتدا از یک گونه واحد در یک رویداد گونه زایى واگراییده شده اند.

از دهه ۱۹۴۰ مورد پذیرش همگانى قرار گرفته است که نخستین گام در پیدایش گونه ها عموماً جدایى جغرافیایى است. یک گونه به شکلى تصادفى به دو جمعیت جدا از نظر جغرافیایى تقسیم مى شود. زیر جمعیت ها اغلب به شکل جزیره از هم جدا مى شوند، در حالى که این کلمه در مفهوم کلى آن به کار برده مى شود تا جزایر آب در خشکى (دریاچه ها)، جزایر پوشش گیاهى در بیابان (واحه ها) و غیره را در برگیرد.

حتى درختان یک علفزار ممکن است براى برخى ساکنان کوچک خود عملاً در حکم جزیره باشند. جدایى جغرافیایى یعنى توقف در جریان ژن، به عبارت دیگر عدم آلایش جنسى هر یک از خزانه هاى ژنى به دیگرى. تحت این شرایط، چه در نتیجه فشارهاى انتخابى متفاوت و چه در اثر تغییرات آمارى تصادفى در این دو ناحیه، میانگین فراوانى ژن ها در دو خزانه ژنى مى تواند تغییر کند.

این دو زیر جمعیت پس از آنکه در دوره جدایى جغرافیایى دچار واگرایى ژنتیکى کافى شدند، حتى اگر بعدها در اثر تغییر شرایط دوباره به هم بپیوندند، دیگر قادر به زادآورى با هم نیستند. هنگامى که دیگر نتوانند با هم زادآورى کنند، گفته مى شود که گونه زایى رخ داده و یک گونه جدید (یا دو گونه) به وجود آمده است. این نکته محل اختلاف نظر است که آیا جدایى جغرافیایى همواره الزاماً در گونه زایى دخالت دارد.

داروین میان انتخاب طبیعى که اندام ها و ترفندهای در جهت بقا را برمى گزیند و انتخاب جنسى که موفقیت رقابتى در به دست آوردن جفت است، چه به صورت نبرد مستقیم با اعضاى همان جنس و چه به صورت جذاب بودن براى جنس مخالف برمى گزیند (این دو را گاهى به ترتیب انتخاب درون جنسى و انتخاب بین جنسى مى نامند، اما این نحوه کاربرد گمراه کننده است)، تمایز قائل شد. داروین مجذوب این واقعیت بود که ویژگى هاى جذابیت جنسى اغلب عکس ویژگى هایى هستند که به بقاى فرد مى انجامند.

دم پرزرق و برق و دست و پاگیر پرنده هاى بهشتى مثالى معروف از این ویژگى ها است. چنین دمى در هنگام پرواز حتماً براى صاحب خود زحمت آفرین است و قطعاً او را براى شکار چیان قابل رویت مى سازد، اما داروین دریافت که این دم چنانچه در عین حال براى ماده ها نیز جذاب باشد، باز به «زحمتش مى ارزد». اگر نرى بتواند کارى کند که ماده اى قانع شود به جاى رقیب با او جفت شود، احتمالاً ژن هایش را به خزانه ژنى آینده خواهد رساند. ژن هاى سازنده دمى که از نظر جنسى جذاب باشد، خواهى نخواهى امتیازى دارند که نقطه ضعف هاى به جان خریده آنها را جبران مى کند.


دانیل دنت [۱۹] فیلسوف نوشته است: «بگذارید دستم را رو کنم. اگر قرار بود من به بهترین ایده اى که تاکنون کسى داشته است پاداشى بدهم، پیش از نیوتن، اینشتین و هر کس دیگرى آن را به داروین مى دادم.» انجام قضاوت هاى مقایسه اى نظیر این دشوار است، اما براساس یک معیار، بدون تردید نقش داروین از همه پررنگ تر است.

قدرت محض این ایده، که مى توان آن را با تقسیم حجم کار تبیین کنندگى آن بر سادگى فوق العاده خود ایده فرگشت اندازه گرفت، آدمى را غرق در حیرت مى کند که چرا بشریت مى بایست تا نیمه قرن نوزدهم انتظار مى کشید، تا آنکه سرانجام یکى از ما به پاسخ مسئله دست یابد.


"نسخه بازیافتی از سایت فرگشت

نوشته: ریچارد داوکینز | ترجمه: کاوه فیض اللهی | [با اندکی تغییر در ترجمه] | منبع: b bc.com/darwin "



* درباره مقاله: این نوشته در ۱۲ فوریه «روز داروینِ» سال ۲۰۰۶ در یادبود داروین منتشر شد. ۱۲ فوریه (۲۴ بهمن) هر سال، روز داروین نام گذاری شده است. در این روز مردم در سراسر گیتی یاد داروین را گرامی می دارند و به یادگیری و آموزش هرچه بیشتر دانش فرگشت [تکامل] می پردازند.خالی از لطف نیست که اشاره کنیم روز داروین سال ۲۰۰۹ میلادی/ ۱۳۸۷ خورشیدی باشکوه تر و گسترده تر از همیشه در دانشگاه ها و مراکز علمی فرهنگی جهان جشن گرفته شد. به این جهت که سال ۲۰۰۹ دقیقا برابر با ۲۰۰ امین سالگرد تولد داروین و ۱۵۰ امین سالگرد انتشار کتاب کلیدی او در مورد فرگشت بود.


[۱] Pierre Louis Maupertuis

[۲] Erasmus Darwin پدربزرگ چارلز داروین

[۳] Jean-Baptiste Lamarck

[۴] Charles Darwin

[۵] Alfred Russel Wallace

[۶] The Origin of Species کتاب تاریخساز داروین که در ۲۴ نوامبر سال ۱۸۵۹ (بیش از۱۵۰ سال پیش) منتشر شد.

[۷] Evolution by means of Natural Selection

[۸] Creationism اعتقاد به اینکه خدا موجودات زنده را به وجود آورده است.

[۹] Fact فکت: شواهد و مدارک مسلم می‌گویند. مثلا اینکه اصفهان شهری در ایران است یک فاکت است؛ یا اینکه زمین به دور خورشید می‌چرخد یک فکت علمی است. – در همین رابطه داریم:
Hypothesis فرضیه: در جهان دانش به معنی حدس علت یک پدیده است. در روش علمی دانشمندان ابتدا چندین پیشنهاد (فرضیه) برای وقوع یک امر مطرح می‌کنند و یک به یک آنها را آزمون می‌نمایند. Theoryنظریه: به توضیحات علمی مورد آزمون دقیق و مداوم قرار گرفته می‌گویند. مثلا نسبیت عام اینشتین در فیزیک که به توضیح هندسی گرانش می‌پردازد یک نظریه است. یک نظریه تا زمانی که مدرکی در ردش نباشد معتبر است. نظریه در واقع یک فرضیه قوی شده است. نظریه در جهان دانش بسیار بااهمیت است و با مفهوم روزمره که در زندگی عادی به کار برده می‌شود تفاوت دارد. فرستادن انسان به کره ماه، درمان بیماری ها و دیگر پیشرفت‌ها به مدد نظریه‌ها ممکن شده است. (برخی عوام به اشتباه تا اسم نظریه می‌آید می‌پندارند چیز مهم یا اثبات شده‌ای نیست!)

[۱۰] Patrick Matthew

[۱۱] Edward Blyth

[۱۲] Gregor Mendel

[۱۳] G. H. Hardy

[۱۴] Wilhelm Weinberg

[۱۵] Neo-Darwinism نئوداروینیزم یا نوداروینیسم یا نوداروین-گرایی، بر اساس سنتز نوین تکاملی (فرگشتی) شکل گرفت. سنتز نوین با موفقیت توانست وراثت را در فرگشت داروینی بر اساس ژنتیک مندلی توضیح دهد. این ایده مکتب لامارکیسم (ارثی بودن صفات اکتسابی) و فرضیه های مشابه وراثت را که توسط داروین مطرح شده بود مردود شمرد؛ و فرگشت را تنها بر پایه انتخاب طبیعی و ژنتیک جمعیتی مدرن توضیح داد. بر اساس نئوداروینیزم، مکانیسم وراثت در فرگشت یک امر دیجیتال و بر پایه ژن هاست (چیزی که برای داروین ناشناخته بود).

[۱۶] Ronald Fisher

[۱۷] J. B. S. Haldane

[۱۸] Sewall Wright

[۱۹] Daniel C. Dennett
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اون مستند توهم توطئه بیخیال .اصلا دنبال این چیز ها نیستم.این ادعا کذب هم که در چند پست جوابتون را دادم.دیگه لازم نیست جوابت را بدم..این خانومی که این رشته را خونده کاملا با تکامل موافق هست فقط نظرش این هست که طراحی هوشمند موجود اولیه هدف دار بوده ولی شما کلا تکامل را رد میکنید.
چطوری باهاش مواقید من نمیدونم.

در مورد تک سلولی باید بهت بگم که تکامل هیچ ربطی به این موضوع نداره و اصلا نمیخواد کل خلقت را بیان کنه.در مورد اون نظریه های گوناگونی بیان شده .شما فکر کنم انتظار داری تکامل بیاد بیگ بنگ هم توضیح بده ؟؟؟چگونه اولین موجودات تک سلولی بوجود امدند ربطی به تکامل نداره .

در مورد این سوالات در مورد تفاوت هوش انسان و شامپانزه ها 100 بار توضیح داده شده.بازهم با مثال توضیح بدم.در فلان جا موجودی وجود داره چراپا که قدشون حدودا 2 متره و از گیاهانات و میوه های درخت تغذیه میکنه .شرایط اب وهوایی در اون منطقه تغییر میکنه و شرایط بقا دیگر مهیا نیست .

البته در این محل هنوز درختانی وجود دارند که بیشتر از 2 متر ارتفاع دارند.طبیعی هست که اون چهار پاهایی که قدشون بیش از 2 متر هست اونجا میمونند و اون هایی که قدشون کمتر هستیا میمیرند یا مجبور به مهاجرت میشند.
اون موجوداتی که مهاجرات کردند هم شاید به جایی برند که برای به دست اوردن غذا باید سریعتر باشند و قد کمتری داشته باشند.شاید بارها به خاطر شرایط در طی میلیون ها سال بارها شرایطبقای این موجود تغییر بکنه.و هربار یک جهش کوچیک برای بقا کافی باشه.طی صد ها هزار سال بعد میبینیم از یک موجود 2 متری موجودی با قد بلند مثل زرافه بوجود میاد و از همون حیون موجودی دیگه بوجود میاد که زمین تا اسمون با زارفه متفاوت هست.

شما میدونی هوش چیه؟ شما میدونی که حافظه یک شامپانزه قدرتش هزار برابر یک انسان هست ؟؟؟؟چرا چون زندگی در جنگل های تودرتو و به دست اوردن غذا احتیاج به حافظه تصویری قوی داره .هیچ وقت نسل یک شامپانزه به خاطر درک ضعیف و خلاقیت کمتر به خطر نمیوفتاده.ولی زندگی در خشکی و مقابله با حیوانات خشکی برای بدست اوردن غذا طبق شرایط فیزیکی میمون سانان روند تکاملی خلاقیت و درک بهتر در هوش را طلب میکنه.البته فکر نکن از یک میمون سان حتمی بوده که بتونه در خشکی زندگی کنه.شاید در طول تاریخ به خاطر شرایط محیطی هزاران نسل از میمون سانان مجبور به زندگی در خشکی شدند ولی نسلشون منقرض شده.خیلی ها شاید چندین نسل هم دووم اوردند ولی باز نابود شدند.
شما میپرسی چرا گوریل ها باهوش تر از انسان نشدند.من سوال میپرسم چرا بشند؟؟؟؟شکل ژن های مرد وزن هم ربطی به تکامل نداره و شما پاسختون را در علم ژنتیک میتونید بگیرید.

این حرفه شما که عکس هست دیگه اخر مغلطه بود.توصیه میکنم در اینترنت کلمه مغلطه سرچ کنید و در موردش مطلب بخونید.دیگه مغلطه به این تابلویی نمیدید.شما بااین حرفتون کل اعتقادات خودتون و اکثریت علم بشری را زیر سوال بردید.در اخر میتونم بپرسم منظور شما از تکامل بر طبیعت چیه و فرقش با داروین چی هست؟؟؟

بله خب هر چی موافق نظرت نباشه میفرمائی توهم .....این مسائل برای بنده چیز جدیدی نیست ولی خوبه سایرین هم جناب رو بشناسند و انتظاری جز این نداشتم:smile:

بنابراین یکبار دیگه میزارم تا کسانیکه دنبال واقعیتن ببینن

مستند اخراج شدگان (Expelled) با زیرنویس فارسی - آپارات



........
نکته بعد .جناب وقتی کتاب رو نخوندی بایدم از این مسئله رد بشی ..مسئله پروتئین ها که جناب محبوبتان مطرح کردند
انصافا خودت بخون ........ببین جواب سوالات منو دادی؟.........
جدی میگما ...یکبار بخون .......

خب هوش رو تعریف کن و با منبع ادعایی که کردی رو ثابت ........قسمتی که اول پر رنگ کردم یکی از اصول علم فلسفه رو کامل رد میکنه ....مگر میشود ضعیف تر بماند و قوی تر از بین برود؟! خواستید اصل فلسفیشو بهتون یادآوری کنم جناب


شما میپرسی چرا گوریل ها باهوش تر از انسان نشدند.من سوال میپرسم چرا بشند؟؟؟؟شکل ژن های مرد وزن هم ربطی به تکامل نداره و شما پاسختون را در علم ژنتیک میتونید بگیرید.

چرا بشند؟.......مگر بین انسانها و گوریل ها ویزگی های مشترک نیست ....این ادعای تکامل شما پس بر چه اساسی است و سوال این جاست پس تکامل شما به چه جواب میدهد؟....وقتی بحث مهم ژن رو نمیتواند جواب دهد؟
این حرفه شما که عکس هست دیگه اخر مغلطه بود

چه کسی اهل سفسطه و مغلطه است؟.......من از شما پرسیدم ....شما هم جواب بده ....من گفتم آیا ژن نر و ماده در میمون و انسان بر عکس هم نیست؟
پس چطور دوباره ادعای تکامل دارید که فرمودین بحث زن مطرح نیست!.........بحث هوشم که مطرح نیست ......پس بحث چه مطرح است با این عموزاده خوش تیپتان؟(توهین تلقی نشه ......چون شما خودتان بارها گفتید منم ساده گفتم)

نکته آخر ......نمیدونم چرا شما از یک طرف سعی داری بگی بحثت علمی است و نه بحث مذهب..(الآن این چندمین پستمه؟ از اول این بحث بین من و شما بود و خب حالا داره واقعیاتش نمایان میشه ..از یه طرف به اعتقادات حمله میکنی!).البته برای من عادی است و همان اول وقتی در این تالار دیدم با توجه به سوابقتان عادی بود .....به هر حال ما اهل توهین به شما نیستیم و اهل پاسخیم
بازم میگم تکامل بر اساس طبیعت که اصل نظریه متعلق به ابوریحان بیرونی است کاملا درسته ......یا میشه گفت به احتمال زیاد درست است ......ولی در قبال انسان مواردی که مطرح شده در فرضیه داروین ...خیر

و من نظر مراجع دینی در این باره رو هم گذاشتم و حتی سخن به نقل یکی از ائمه بزرگوار......و اینکه شما فکر میکنید دین اسلام کامل با مسئله تکامل مشکل دارد بسیار فکرتان اشتباه و باطل است ولی بله با فرضیه داروین در بخشی هم نظر حتی و در بخشی نظر متفاوتی دارد

قبلا هم گفتم چیزی که شما دنبالشی بدست نمیاری .....

صرفا جهت یادآوری:

« وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَهِ إِنِّى جاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِيفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ . . . »
زمانى که پروردگارت به فرشتگان فرمود: مى‏خواهم در زمین جانشینى بگذارم، گفتند [باز] در زمین کسانى مى‏گذارى که در آن فساد کنند و خون‏ها بریزند»


1- آيا آدم و حوا اولين انسان هاي روي زمين هستند؟ - مشاهده پرسش و پاسخ

.
آیا قبل حضرت آدم انسان های دیگری بودند؟ | فرهنگ نیوز


راستی همچنان منتظریم تعریفتان را از نظریه بدانیم
و لطفا هم دست بردارید از گذاشتن یک سری کپی پیست مربوط به یک منطقه خاص!.که هیچ دلیلی بر عمومیت بخشی آن وجود ندارد.....البته با یک مثال نقض میشود یک فرضیه یا نظریه یا هرچی اسمشو میزاری باطل کرد .....ولی با یک مثل نمیشود یک فرضیه را نظریه جا داد ..همه این فسیلها و اینهایی که گفتید سر جمع در دو درصد کره زمین یافت نشدن!و عمدتا بحث شرایط محیطی بوده نه ادعای داروین
 
آخرین ویرایش:

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تکامل ب هیچ وجه از عمل ژنتیک جداتیست
یکی از مهمترین رویدادهای زیستی مشخص کزدن پایه ی ژنتیکی تکامل است. :)
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوره معارج - آیه 4

فرشتگان و روح به سوى او عروج مى کنند در آن روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است.

سال های قمری 360 روز دارند.
اگر این 360 روز رو در 50000 ضرب کنید و حاصل رو در فرمول نسبیت که بر اساس نظریه سرعت نور طرح شده قرار بدید به چه عددی میرسیم ؟

299792 کیلومتر در ثانیه


و سرعت نور 300000 کیلومتر در ثانیه است

به عبارت دیگه قرآن در 1400 سال پیش سرعت نور رو بیان کرده و گفته فرشتگان با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت میکنند.
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله خب هر چی موافق نظرت نباشه میفرمائی توهم .....این مسائل برای بنده چیز جدیدی نیست ولی خوبه سایرین هم جناب رو بشناسند و انتظاری جز این نداشتم:smile:

بنابراین یکبار دیگه میزارم تا کسانیکه دنبال واقعیتن ببینن

مستند اخراج شدگان (Expelled) با زیرنویس فارسی - آپارات



........
نکته بعد .جناب وقتی کتاب رو نخوندی بایدم از این مسئله رد بشی ..مسئله پروتئین ها که جناب محبوبتان مطرح کردند
انصافا خودت بخون ........ببین جواب سوالات منو دادی؟.........
جدی میگما ...یکبار بخون .......

خب هوش رو تعریف کن و با منبع ادعایی که کردی رو ثابت ........قسمتی که اول پر رنگ کردم یکی از اصول علم فلسفه رو کامل رد میکنه ....مگر میشود ضعیف تر بماند و قوی تر از بین برود؟! خواستید اصل فلسفیشو بهتون یادآوری کنم جناب




چرا بشند؟.......مگر بین انسانها و گوریل ها ویزگی های مشترک نیست ....این ادعای تکامل شما پس بر چه اساسی است و سوال این جاست پس تکامل شما به چه جواب میدهد؟....وقتی بحث مهم ژن رو نمیتواند جواب دهد؟


چه کسی اهل سفسطه و مغلطه است؟.......من از شما پرسیدم ....شما هم جواب بده ....من گفتم آیا ژن نر و ماده در میمون و انسان بر عکس هم نیست؟
پس چطور دوباره ادعای تکامل دارید که فرمودین بحث زن مطرح نیست!.........بحث هوشم که مطرح نیست ......پس بحث چه مطرح است با این عموزاده خوش تیپتان؟(توهین تلقی نشه ......چون شما خودتان بارها گفتید منم ساده گفتم)

نکته آخر ......نمیدونم چرا شما از یک طرف سعی داری بگی بحثت علمی است و نه بحث مذهب..(الآن این چندمین پستمه؟ از اول این بحث بین من و شما بود و خب حالا داره واقعیاتش نمایان میشه ..از یه طرف به اعتقادات حمله میکنی!).البته برای من عادی است و همان اول وقتی در این تالار دیدم با توجه به سوابقتان عادی بود .....به هر حال ما اهل توهین به شما نیستیم و اهل پاسخیم
بازم میگم تکامل بر اساس طبیعت که اصل نظریه متعلق به ابوریحان بیرونی است کاملا درسته ......یا میشه گفت به احتمال زیاد درست است ......ولی در قبال انسان مواردی که مطرح شده در فرضیه داروین ...خیر

و من نظر مراجع دینی در این باره رو هم گذاشتم و حتی سخن به نقل یکی از ائمه بزرگوار......و اینکه شما فکر میکنید دین اسلام کامل با مسئله تکامل مشکل دارد بسیار فکرتان اشتباه و باطل است ولی بله با فرضیه داروین در بخشی هم نظر حتی و در بخشی نظر متفاوتی دارد

قبلا هم گفتم چیزی که شما دنبالشی بدست نمیاری .....

صرفا جهت یادآوری:

« وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَهِ إِنِّى جاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِيفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ . . . »
زمانى که پروردگارت به فرشتگان فرمود: مى‏خواهم در زمین جانشینى بگذارم، گفتند [باز] در زمین کسانى مى‏گذارى که در آن فساد کنند و خون‏ها بریزند»


1- آيا آدم و حوا اولين انسان هاي روي زمين هستند؟ - مشاهده پرسش و پاسخ

.
آیا قبل حضرت آدم انسان های دیگری بودند؟ | فرهنگ نیوز


راستی همچنان منتظریم تعریفتان را از نظریه بدانیم
و لطفا هم دست بردارید از گذاشتن یک سری کپی پیست مربوط به یک منطقه خاص!.که هیچ دلیلی بر عمومیت بخشی آن وجود ندارد.....البته با یک مثال نقض میشود یک فرضیه یا نظریه یا هرچی اسمشو میزاری باطل کرد .....ولی با یک مثل نمیشود یک فرضیه را نظریه جا داد ..همه این فسیلها و اینهایی که گفتید سر جمع در دو درصد کره زمین یافت نشدن!و عمدتا بحث شرایط محیطی بوده نه ادعای داروین

1:
نتیجه گیری این مستند و هدفت چیه.؟؟
غیر از این هست که یک عده خاص و مرموز به خاطر اهدافشون کل جامعه علمی در کل دنیا را دستشون دارند و دارند کنترلشون میکنند.
این از نظر من توهم توطئه هست و از نظر شما شاید یک چیز دیگه باشه.دیگه بحثی وجود نداره که هر پستت لینک مستند را میزاری.

2:
اینکه هوش تعریفش چیه و شما هنوز نمیدونی هوش یک فاکتور نداره و چندین فاکتور مختلف هستند برای من عجیب هست.
اخه خیلی ساده هست.شما مدرسه که رفتی.بنده ریاضی ام قوی بود ولی حفظ کردن هم ضعیف بود.همیشه ریاضی میگرفت نمره بالا 17.
تاریخ و دینی و ادبیاتم میشد زیر 10 و با تک ماده پاسش میکردم.
از اون طرفش یک رفیق داشتم یک روخونی ساده میکرد تا ابد تو ذهنش میموند و درس های حفظ کردنی را میگرفت 20.
عوضش بالاترین نمره فیزیک و ریاضیش بود 12
سوال من این هست که به نظرت کدوم ما باهوش تریم ؟؟؟؟؟؟؟؟
همین طرف همین الان برای Phd رشته حقوق بورسیه انگلیس گرفت.همین اقا سر یک امتحان ریاضی مغزش جواب نداد و بعد 5 دقیقه از جاش بلند شد.و از فردا رشته اش
را تغییر داد به انسانی.
یک انتگرال گیری ساده تو مغزش نمیرفت ولی همین الان داره دکترای حقوق با بورسیه میگیره.
باز هم میپرسم به نظر شما کدوم ما باهوش تر بودیم؟؟؟؟

3:
من ربط اون جمله ای که سیاه کردی و اون نتیجه گیری را نفهمیدم و هیچ ربطی به هم نداشت.من فقط گفتم در طول تاریخ فقط یکبار نبوده که میمون سانان برای بقاشون مجبور به تغییر زندگی جنگلی و میوه خواری درختان به زندگی در خشکی شدند بلکه هزاران بار این اتفاق افتاده ولی تا اینجا که کشف شده موفق ترینش انسان و نئاندرتال ها بودند که فقط
انسان تونست دوام بیاره.
اما درمورد که ضعیف تر بماند و قویتر برود.من معنی این جمله را متوجه نمیشم.
این ضعیف تر و قویتر به چه معنا هست.
اگر در یک اتاق بسته یک نون باشه و 10 تا ادم.
یک انسان هم شاید بعد از چند روز زنده نمونه.
ولی 100 ها مورچه شاید زنده بمونند و نسلشون ادامه پیدا کنه.
الان یعنی مورچه قویتر از ماست یا ما ضعیف تریم..
شما همین الان یک شامپانزه را بنداز تو صجرای اریزونا.یک مارمولک شانس انقراضش بیشتره یا این شامپانزه ؟؟؟

4:
در مورد گوریل ها.
باز من میگم شما هنوز تکامل را درک نکردید شما بهتون برمیخوره که دارید به من توهین میکنید.ساده ترین چیز تکامل و پیش پا افتاده ترین این هست که فقط همین را
شما درک کنید که هنوز نتونستید../
همین مطالب به قول شما کپی پیستی را اگر بخونی به طور ساده این را توضیح میده .
اون گوریل به اندازه نیازش برای بقا به فرگشت رسیده و ما انسان هم به اندازه نیازمون برای بقا به فرگشت رسیدیم.
همین قدر هوش برای اون گوریل کافی بوده که غذا پیدا کنه و تولید مثل کنه و بچه هاش بزرگ بشند و از خطر دوری کنه و نسلشون ادامه پیدا کنه.
شما تمساح را نگاه کن.جز با قدمت ترین موجودات هستند که نسبت به میلیون ها پیش کوچکترین تغییر فرگشتی داشتند.چون شرایط بقا برایشون فراهم بوده.

5:
کسی که دوست داره بحث مذهبی بکنه خود شمایید.اصلا بحث ادم و حوا و این چیزها اینجا مطرح نیست که شما بیانش میکنید.
من حتی در پست قبلی گفتم که تکامل نمیخواد کل خلقت این جهان را بیان کنه.تکامل اصلا کاری به اینکه rna ها چطوری بوجود امدند.dna چطوری بوجود امد نداره

6:
آیا ژن نر و ماده در میمون و انسان بر عکس هم نیست؟

اول بیشتر در مورد این سوال توضیح بدید و همچنین ایرادش را به تکامل بیان کنید
 

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی نگفت جداست.
جهش ژنتیکی جز اصول تکامل هست.

اقا محمد توی پستشون به شما گفتن خوشحالم که قبول کردید ژنتیک از تکامل جداست این از اون بابت بود
در هرصورت تفاوت های زیادی که در سطح بیان ژن بیت شامپانزه و انسان وجود داره داشتن جد مشترک یا همون جدایی انسان و شامپانزه رو رد میکنه یعنی رد میکنه انسان از نسل همون جد مشترک باشه چون درسیرتکاملی طولانی ای که طی شده تفاوت موجودات درسطح بیان ژن با گذشت میلیون ها سال خیلی ناچیز بوده اما باتوجه به تفاوت اساسی دربیان ژن در انسان و میمون جدایی اونها طی 5میلیون سال که به نسبت زمان کمیه غیر منطقی ب نظر میرسه اینو در جواب اون عکستون گفتم.
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
اقا محمد توی پستشون به شما گفتن خوشحالم که قبول کردید ژنتیک از تکامل جداست این از اون بابت بود
در هرصورت تفاوت های زیادی که در سطح بیان ژن بیت شامپانزه و انسان وجود داره داشتن جد مشترک یا همون جدایی انسان و شامپانزه رو رد میکنه یعنی رد میکنه انسان از نسل همون جد مشترک باشه چون درسیرتکاملی طولانی ای که طی شده تفاوت موجودات درسطح بیان ژن با گذشت میلیون ها سال خیلی ناچیز بوده اما باتوجه به تفاوت اساسی دربیان ژن در انسان و میمون جدایی اونها طی 5میلیون سال که به نسبت زمان کمیه غیر منطقی ب نظر میرسه اینو در جواب اون عکستون گفتم.
شما خوب فکر میکنی رد میکنه و نظر شما متحرم هست.ولی بر چه اساسی این حرف را میزنید و بر چه اساسی نتیجه گیری میگرید.
لطفا یک منبع معتبر علمی بیارید که حرف شما را تایید کنه.
تا اینجا میدونید که جامعه علمی تا به حال خلاف نظر شما را دارند
 

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما خوب فکر میکنی رد میکنه و نظر شما متحرم هست.ولی بر چه اساسی این حرف را میزنید و بر چه اساسی نتیجه گیری میگرید.
لطفا یک منبع معتبر علمی بیارید که حرف شما را تایید کنه.
تا اینجا میدونید که جامعه علمی تا به حال خلاف نظر شما را دارند

جامعه علمی؟؟همین جامعه علمی نظریه داروین رو به طور کامل قبول نداره چه طوری این حرفو میزنین بلکه اونا معتقدن ضعفایی داره عجیبه
درمورد تفاوت درسطح بیان ژن
bio-group.blogsky.com/1387/01/21/post-31/
 

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نظریه ترکییبی تکامل
نقطه عطف بسیارمهم برای تکامل تولدژنتیک جمعیت ها بود که با تاکید بر گسترش گوناگونی های ژنتیکی در درون جمعیت ها وراثت کمی را موردتوجه قرار میدهد باپیشرفت ژنتیک جمعیت هادر دهه 1930مندل باوری و داروین باوری با یگدیگر تلفیق شدند و نظریه ترکیبی تکامل یا نیوداروینیسم در اوبل دهه 1940ارایه کردند نظریه ترکیبی تکامل نوعی برداشت متطقی است که مشاهدات داروین را از تفاوت های بین زاده ها را در رابطه با جهش توضیح میدهد به این معنی که جهش فراهم کننده گوناگونی های ژنتیکی است که گزینش طبیعی ضنن تکامل بر انها تاثیر میگذارد
منبع : جزوه درس تکامل
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
جامعه علمی؟؟همین جامعه علمی نظریه داروین رو به طور کامل قبول نداره چه طوری این حرفو میزنین بلکه اونا معتقدن ضعفایی داره عجیبه
درمورد تفاوت درسطح بیان ژن
bio-group.blogsky.com/1387/01/21/post-31/

دوست عزیز مثل اینکه شما این مطلبی را که خوندید در این لینک متوجه نشدید.

این مقاله فقط به این سوال پاسخ میده که با این درصد بالا ژن مشابه دلیل این همه اختلاف ما بین شامپانزه ها چیست.

این تحقیق ثابت میکنه تفاوت انسان با شامپانزه به علت تفاوت در خود ژن ها نیست.یعنی اگر شامپانزه و انسان اجداد متفاوت داشته باشند باید تفاوت در خود ژن ها باشد.
اصلا تفاوت اصلی بین انسان و شامپانزه به علت تفاوت در بیان این ژن ها هست.اصولا این بیان ژن هست که این تفاوت های بزرگ را ایجاد میکنه.
در همه حیواناتی که اجداد مشترکی دارند بیشتر تفاوتهایی که ما میبینیم در درصد بالای ژن های برابر نیست بلکه دلیلش همین تفاوت در بیان ژن هست.
در واقع نتیجه گیری که شما داشتید دقیقا برعکس نتیجه گیری واقعی این مقاله بود .



این مقاله هم بخونید بد نیست

دانشمندان شواهد جدیدی برای یک تئوری 30 ساله عرضه کرده اند که در یک مقاله قدیمی از ماری کلایر کینگ و آلن ویلسون (Mary-Claire King & Allan Wilson) از برکلی پیشنهاد شده بود. این مقاله در سال 1975 بیان کرده بود که شباهت ژنها بین انسان و شامپانزه 99 درصد است و در آن پیشنهاد شده بود که تغییر بیان ژن بیش از تغییر در رمزگذاری ژن، ممکن است چگونگی تغییرات بسیار اندک ژنتیکی که می تواند اختلافات وسیع رفتاری و آناتومی بین این دو را ایجاد کند را توضیح دهد.
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه....


اختلافات وسیع بین انسان و شامپانزه بیشتر ناشی از تغییرات موجود در تنظیم ژن تا اختلاف در خود ژنها است. محققانی از یال(Yale)، دانشگاه شیکاگو و انستیتوی هال(Hall) در پارک ویل، ویکتوریا، استرالیا در 9 مارس 2006 در ژورنال Nature این موضوع را مورد بحث قرار داده اند.

دانشمندان شواهد جدیدی برای یک تئوری 30 ساله عرضه کرده اند که در یک مقاله قدیمی از ماری کلایر کینگ و آلن ویلسون (Mary-Claire King & Allan Wilson) از برکلی پیشنهاد شده بود. این مقاله در سال 1975 بیان کرده بود که شباهت ژنها بین انسان و شامپانزه 99 درصد است و در آن پیشنهاد شده بود که تغییر بیان ژن بیش از تغییر در رمزگذاری ژن، ممکن است چگونگی تغییرات بسیار اندک ژنتیکی که می تواند اختلافات وسیع رفتاری و آناتومی بین این دو را ایجاد کند را توضیح دهد.

با استفاده از تکنولوژی آرایه ژنی، برای اندازه گیری میزان بیان ژن از هزاران ژن همزمان، این مطالعه نشان می دهد، همچنانکه انسانها از اجداد میمونی خود در 5 میلیون سال پیش، مشتق شده اند، ژنهای مربوط به فاکتورهای رونویسی کننده، که بیان ژنهای دیگر را کنترل می کنند، احتمالا الگوهای بیان خودشان را بصورتی تغییر داده اند، که ژنهایی، آنها را تنظیم می کنند. به دلیل آنکه آنها بر فعالیت بسیاری از اهداف ژنتیکی تاثیر می گذارند، تغییرات اندک در بیان این ژنهای تنظیمی می تواند اثر بسیار شدیدی داشته باشد.

به گفته پروفسور گیلاد (Gilad)، استاد ژنتیک انسانی در دانشگاه شیکاگو، "زمانی که ما بیان ژن را بررسی می کنیم، تغییرات نسبتا اندکی در 65 میلیون سال تکامل اورانگوتان ها و شامپانزه ها می یابیم، بدنبال تغییر سریع، در طی 5 میلیون سال مربوط به دودمان انسانی، تغییرات روی این گروه خاص از ژنها متمرکز بوده است. این تکامل سریع در فاکتورهای رونویسی تنها در انسانها رخ داده است."

به گفته پروفسور کوین وایت (Kevin White) استاد ژنتیک، اکولوژی و تکامل "مدت 30 سال دانشمندان تصور می کردند که تنظیم ژن در تکامل انسان نقشی محوری داشته است. علاوه بر تایید این نظریه که تغییراتی که در تنظیم ژن، بخش اصلی تاریخچه تکاملی ماست، این نتایج جدید، به توضیح این نکته که فاکتورهای تنظیمی ممکن است حداقل دربعضی بافتها اهمیت داشته باشند، کمک می کند. این موضوع به بازشدن دریچه ای برای تشریح عملکرد نقش تنظیم ژن در طی تکامل انسان جدید، کمک می نماید."

برای اندازه گیری تغییرات بیان ژن در گونه های مختلف، وایت و گیلاد(White & Gilad) اولین آرایه ژنی چند گونه ای را ابداع نمود. این روش به آنها امکان می دهد که در سطح بیان بیش از 1000 ژن بین انسانها، شامپانزه ها، اورانگوتانها و میمونهای دنیای قدیم (Rhesus macaques)که حدود 70 میلیون سال تکامل را نشان می دهد، مقایسه شود. برای این که نمونه ها قابل مقایسه شوند، محققان بافت کبد، یکی از همانندترین منابع، پنج نر بالغ از هرکدام از چهارگونه را مطالعه کردند.

آنها تحقیقاتشان را روی سطوح بیان ژن دوسری ژن که در هرچهار گونه بدون تغییر باقی مانده اند، متمرکز کردند و نشان دادند که نیاز کمی برای اصلاح و یا تغییر وجود داشته است و آنهایی که شدیدا تغییر کرده اند، معمولا در نسل انسان، نشانه ای از انگیزه ای قوی برای سازگاری با تغییرات محیطی بوده است.
از بین 1056 ژن از هر چهارگونه، 60 درصد، سطوح بیان نسبتا ثابتی در هرچهار گونه داشتند. به نظر می رسد سطح بیان این ژنها به مدت 70 میلیون سال ثابت باقی مانده است و این نشان می دهد که تنظیم آنها تحت فشار تکاملی است.

بسیاری از این ژنها در فرآیندهای پایه ای سلولی شرکت دارند. محققان پیشنهاد می کنند که تغییر تنظیم این ژنهای پایه و اجدادی، ممکن است زیان آور باشد. در حقیقت پنج تا از 100 تا با ثبات ترین ژنها، دارای سطوح بیان تغییر یافته در سرطان کبد می باشند.

زمانی که آنها ژنهای انسانی را با سطوح بیانی که بطور معنی داری بالاتر و پایینتر هستند، بررسی کردند، 14 ژن با افزایش بیان و 5 ژن با کاهش بیان، پیدا شدند. در حالی که تنها 10 درصد ژنها فاکتورهای رونویسی بودند، 42درصد ژنها با افزایش بیان درانسانها همراه بودند. هیچکدام از آنهایی که بیان پایینتری داشتند، فاکتورهای رونویسی نبودند، به نظر دانشمندان، این الگو با انتخاب جهتدار سازگار است.
مطالعات قبلی نشان دادند که بسیاری از این ژنهای یکسان در انسانها نیز سریعا تکامل یافته اند و تغییراتی در ترادف رمزگذاری و نیز در سرعتهای بیان آنها تجمع یافته است. این محققان اضافه می کنند این یافته ها چنین احتمالی را نشان می دهند که عملکرد و تنظیم فاکتورهای رونویسی به طور ذاتی در نسل انسان تغییر یافته است.

این یک روش بسیار موثر برای ایجاد تغییرات بزرگ با تلاشی بسیار اندک است (طبق نظریه گیلاد). به وسیله تغییر فاکتورهای رونویسی، کل شبکه تنظیمی می تواند با جهشهای بسیار اندک، تغییر کند.
وی می گوید پرسش اصلی این است که چرا انسانها تا این اندازه متفاوت هستند، چه نوع تغییرات محیطی یا روش زندگی چنین تغییر سریعی دربیان ژنها، در این مورد درکبد، در انسانها و نه در دیگر نخستیان ایجاد می کند؟

به اعتقاد وی بخشی از جواب در تغییرات سریع رژیم غذایی است که احتمالا در استفاده از آتش و مصرف غذای پخته مربوط می شود. وی می گوید: هیچ یک از جانوران غذای پخته نمی خورند، شاید چیزی در فرآیند پختن، نیازهای بیوشیمیایی برای دسترسی حداکثر به مواد غدایی و نیز نیاز به فرآیندهای یافتن سموم طبیعی در غذاهای گیاهی و جانوری را تغییر داده است.

گیلاد می گوید: این فقط اولین سری از مطالعات مشابهی است که تغییرات بیان ژن در طی تکامل را بررسی خواهد کرد. مراحل بعد، بررسی آرایش ژنها و تمرکز روی انواع دیگر بافتی خواهد بود.


منبع:
University of Chicago Medical Center, 10 March 2006

بیان ژن چیست ؟
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظریه ترکییبی تکامل
نقطه عطف بسیارمهم برای تکامل تولدژنتیک جمعیت ها بود که با تاکید بر گسترش گوناگونی های ژنتیکی در درون جمعیت ها وراثت کمی را موردتوجه قرار میدهد باپیشرفت ژنتیک جمعیت هادر دهه 1930مندل باوری و داروین باوری با یگدیگر تلفیق شدند و نظریه ترکیبی تکامل یا نیوداروینیسم در اوبل دهه 1940ارایه کردند نظریه ترکیبی تکامل نوعی برداشت متطقی است که مشاهدات داروین را از تفاوت های بین زاده ها را در رابطه با جهش توضیح میدهد به این معنی که جهش فراهم کننده گوناگونی های ژنتیکی است که گزینش طبیعی ضنن تکامل بر انها تاثیر میگذارد
منبع : جزوه درس تکامل


نسخه مدرن داروینیسم، که اغلب نوداروینیسم خوانده مى شود، بر این بینش مبتنى است. این درک توسط ژنتیک دانان جمعیت رونالد فیشر جان هالدین و سوال رایت در دهه هاى ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ حاصل شد و بعد ها در تلفیق دهه ۱۹۴۰ که به نوداروینیسم معروف است، ادغام شد.
انقلاب اخیر در زیست شناسى مولکولى که در دهه ۱۹۵۰ آغاز شده، بیش از آنکه نظریه تلفیقى دهه هاى ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ را تغییر دهد، آن را تقویت و تایید کرده است.

نظریه ژنتیکى مدرن انتخاب طبیعى را مى توان به شرح زیر جمع بندى کرد.

ژن هاى یک جمعیت از گیاهان یا جانورانى که با یکدیگر زادآورى جنسى دارند، یک خزانه ژنى را تشکیل مى دهند. ژن ها در خزانه ژنى با یکدیگر رقابت مى کنند، همانطور که مولکول هاى همانند ساز اولیه در سوپ نخستین با هم رقابت مى کردند. ژن ها در خزانه ژنى عملاً وقتشان را یا صرف نشستن در بدن فردى مى کنند که در ساختنش کمک کرده اند یا در فرآیند تولید مثل جنسى از طریق اسپرم یا تخمک، از بدنى به بدن دیگر مسافرت مى کنند.

تولید مثل جنسى، مدام ژن ها را بُر مى زند و بدین معنا است که زیستگاه بلندمدت یک ژن، خزانه ژنى است. هر ژن مفروض در خزانه ژنى در نتیجه یک جهش پدید مى آید که خطایى تصادفى در فرآیند نسخه بردارى ژن است. هرگاه که جهش جدیدى رخ دهد، مى تواند به وسیله آمیزش جنسى در خزانه ژنى انتشار یابد. جهش منشاء نهایى تغییرات ژنتیکى است. تولیدمثل جنسى و نوترکیبى ژنتیکى ناشى از کراسینگ آور [مبادله مواد ژنتیکى میان کروموزوم هاى همانند در طول میوز - م] تضمین مى کند که تغییرات ژنتیکى به سرعت در خزانه ژنى توزیع و نوترکیب شود.
 

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست عزیز مثل اینکه شما این مطلبی را که خوندید در این لینک متوجه نشدید.

این مقاله فقط به این سوال پاسخ میده که با این درصد بالا ژن مشابه دلیل این همه اختلاف ما بین شامپانزه ها چیست.

این تحقیق ثابت میکنه تفاوت انسان با شامپانزه به علت تفاوت در خود ژن ها نیست.یعنی اگر شامپانزه و انسان اجداد متفاوت داشته باشند باید تفاوت در خود ژن ها باشد.
اصلا تفاوت اصلی بین انسان و شامپانزه به علت تفاوت در بیان این ژن ها هست.اصولا این بیان ژن هست که این تفاوت های بزرگ را ایجاد میکنه.
در همه حیواناتی که اجداد مشترکی دارند بیشتر تفاوتهایی که ما میبینیم در درصد بالای ژن های برابر نیست بلکه دلیلش همین تفاوت در بیان ژن هست.
در واقع نتیجه گیری که شما داشتید دقیقا برعکس نتیجه گیری واقعی این مقاله بود .



این مقاله هم بخونید بد نیست

دانشمندان شواهد جدیدی برای یک تئوری 30 ساله عرضه کرده اند که در یک مقاله قدیمی از ماری کلایر کینگ و آلن ویلسون (Mary-Claire King & Allan Wilson) از برکلی پیشنهاد شده بود. این مقاله در سال 1975 بیان کرده بود که شباهت ژنها بین انسان و شامپانزه 99 درصد است و در آن پیشنهاد شده بود که تغییر بیان ژن بیش از تغییر در رمزگذاری ژن، ممکن است چگونگی تغییرات بسیار اندک ژنتیکی که می تواند اختلافات وسیع رفتاری و آناتومی بین این دو را ایجاد کند را توضیح دهد.

اتفاقا من متوجه شدم
دقیقا گفته شده این تفاوت در ببان ژن ها طی میلیون ها سال ناچیر بوده ولی تفاوت انسان و شامپانزها خیلی خیلی زباد هس در صورتی که مدت زمان این جدایی ب نسبت کم بوده پس این همه تغییر توی مدت زمان کم بعید ب نظر میرسه
مقاله رو خوندم خیلی جالب بود.
خیلی ممنون ب خاطر مطالبتون.
 
آخرین ویرایش:

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نسخه مدرن داروینیسم، که اغلب نوداروینیسم خوانده مى شود، بر این بینش مبتنى است. این درک توسط ژنتیک دانان جمعیت رونالد فیشر جان هالدین و سوال رایت در دهه هاى ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ حاصل شد و بعد ها در تلفیق دهه ۱۹۴۰ که به نوداروینیسم معروف است، ادغام شد.
انقلاب اخیر در زیست شناسى مولکولى که در دهه ۱۹۵۰ آغاز شده، بیش از آنکه نظریه تلفیقى دهه هاى ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ را تغییر دهد، آن را تقویت و تایید کرده است.

نظریه ژنتیکى مدرن انتخاب طبیعى را مى توان به شرح زیر جمع بندى کرد.

ژن هاى یک جمعیت از گیاهان یا جانورانى که با یکدیگر زادآورى جنسى دارند، یک خزانه ژنى را تشکیل مى دهند. ژن ها در خزانه ژنى با یکدیگر رقابت مى کنند، همانطور که مولکول هاى همانند ساز اولیه در سوپ نخستین با هم رقابت مى کردند. ژن ها در خزانه ژنى عملاً وقتشان را یا صرف نشستن در بدن فردى مى کنند که در ساختنش کمک کرده اند یا در فرآیند تولید مثل جنسى از طریق اسپرم یا تخمک، از بدنى به بدن دیگر مسافرت مى کنند.

تولید مثل جنسى، مدام ژن ها را بُر مى زند و بدین معنا است که زیستگاه بلندمدت یک ژن، خزانه ژنى است. هر ژن مفروض در خزانه ژنى در نتیجه یک جهش پدید مى آید که خطایى تصادفى در فرآیند نسخه بردارى ژن است. هرگاه که جهش جدیدى رخ دهد، مى تواند به وسیله آمیزش جنسى در خزانه ژنى انتشار یابد. جهش منشاء نهایى تغییرات ژنتیکى است. تولیدمثل جنسى و نوترکیبى ژنتیکى ناشى از کراسینگ آور [مبادله مواد ژنتیکى میان کروموزوم هاى همانند در طول میوز - م] تضمین مى کند که تغییرات ژنتیکى به سرعت در خزانه ژنى توزیع و نوترکیب شود.

مرسی بسیار عالی .
 

ros.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
2 سوال برای من پیش میاد
1.چه چیزی باعث میشه این تغییرات ناگهانی بوجود بیان؟
2.این همه تغییر چرا در انسان فقط باید اتفاق بیفته؟
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
2 سوال برای من پیش میاد
1.چه چیزی باعث میشه این تغییرات ناگهانی بوجود بیان؟
2.این همه تغییر چرا در انسان فقط باید اتفاق بیفته؟
برای سوال اولتون یک پیشنهاد براتون دارم.
یک مستندی الان در حال پخش هست به نام Cosmos.a.space.time.odyssey که خوشبختانه زیرنویس فارسی هم داره و تا اکنون 5 قسمت ازش پخش شده که قسمت 2 این
سریال در مورد تکامل هست که حتما اگر علاقه دارید توصیه میکنم ببینیدش.
یکی از پیچیده ترین اجزای بدن انسان چشم هست که در مورد چگونگی تکامل اون توضیح میده.

یک اصل و قانون در هستی که میگه هیچ چیز کامل نیست .شما در هر چیزی در جهان مشاهده کنید خطا میبینید.
همین اتفاق هم باری dna میوفته.یک اشتباه در دی ان ای باعث جهش ژنتیکی میشه.مثالش هم میشه بوجود امدن خرس های سفید.
در هزاران سال قبل قطب جنوب گسترده تر از الان بود .مثلا ایرلند یک منطقه یخزده بود .در یک جهش ژنتیکی بچه خرس های قهوه ای رنگش تغییر کرد و دستور اشتباهی دی ان ای در این جهش
باعثش بود.سوال اینجاست یک خرس قهوه ای در منطقه یخزده سفید پوش بیشتر شانس شکار داره یا یک خرس سفید.کدوم یک بیشتر میتونه استتار کنه ؟؟
این خرس بزرگ میشه و تولید مثل میکنه و 3 تا بچه میزاد .یکیش سفید در میاد یکش سفید و قهوه ای در میاد و یکیش قهوه ای .باز کدام یک شانس بقا دارند؟؟
100 درصد سفید.
این جهش ژنتیکی تغییر رنگ چیزی نیست که برای تاریخ باشه.امروزه هم داره اتفاق میوفته. شما شاید یک گله گرگ ببینی که یکی از اون ها به خاطر خطای دستور رنگ متفاوتی داشته باشه.
همیشه هم جهش ها خوب نیستند .همین که میبینیم یک بز به دنیا میاد که 6 تا دست داره این هم یک خطا در دی ان ای ماست و یک جهش ژنتیکی هست ولی این موجود چون از بین میره
شانسی برای بقا نداره و در نتیجه فرگشتی اتفاق نمیوفته .
الان شما روی دی ان ای یک درخت بلوط تحقیق کن.همون کد ژنتیکی و دستوری که برای جذب قند در دی ان ای ماست دقیقا کپی اون در درخت بلوط وجود داره.
در مورد سوال دومتون باید بپرسم منظورتون از این همه تفاوت چیه.مقیاس شما با چی هست؟؟
شمات میگید ما بیشتر با شامپانزه اختلاف داریم تا یک میمون با شامپانزه در بیان ژن؟؟
 
بالا