آرمان شهر منتظران

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
محمدرضا بندرچي
اشاره:
تا جايي كه در تاريخ درج شده، هيچ‌گاه انسان از انديشه و رؤياي به‌زيستن فارغ نبوده و هميشه نگاه او براي رسيدن به آينده‌اي بهتر و آسوده‌تر، به دوردست‌ها بوده است. آنچه در اين مجال در پي آن هستيم يافتن نسبت و ارتباط موضوع مهدويت و ظهور امام زمان(ع) با انديشة مدينة فاضله است، و به واقع مي‌خواهيم بدانيم مؤلّفه‌هاي تمدن و مدنيّتي كه پس از ظهور امام زمان(ع) تشكّل مي‌يابد، كدام است؟


ويژگي‌هاي آرمان شهر در عصر ظهور
1. مدينة عدل
عدالت، واژه‌اي غريب نيست امّا حقيقتي قريب هم نيست. سده‌ها و هزاره‌هاي بسياري است كه بشر با اين رؤيا روز و شب كرده ليكن جز زور و اختناق و ظلم و بيداد نصيبي نبرده است.
امّا مي‌دانيم، هرچه بر شمارة اوراق تاريخ افزون گردد، از شمارة انتظارمان خواهد كاست و اين، همان چراغ اميدي است كه قرن‌هاست در دل انسان‌ها به عشق آمدن آن منجي، روشن و افزون است. به عشق او، كه نامش «عدل» است:
السلام علي العدل المشتهر.
كلامش عدل است و راهش عدل. او كه حكومتش، حكومت عدالت است و اين گمشدة بشريت را در فرجام تاريخ به او باز خواهد گرداند.
در خصوصيات قيام و حكومت امام زمان(ع) هيچ ويژگي به اندازة عدالت و قسط روشني و نما ندارد و اين نشان از برجستگي اين مهم در سازمان مدينة فاضلة اسلامي در دوران ظهور دارد.
نام «عدل» كه بر آن مولا نهاده‌اند، در واقع ترجمان كامل رسالت اوست.
نويسندة مكيال‌المكارم، در اثر شريف خود، در اين رابطه چنين مي‌نويسد:
عدالت، آشكارترين صفات نيك آن امام است. براي همين [آن بزرگوار] در دعاي شب‌هاي رمضان، «عدل» ناميده شده است:
خداوندا به ولي امر خود كه قيام كننده و ... و عدل مورد انتظار همه است، درود فرست.1
و در جاي ديگر، همين عنوان را به گونه‌اي ديگر مي‌يابيم:
اوّل العدل و آخره2.
السّلام علي القائم المنتظر و العدل المشتهر.3
در مدينة فاضلة اسلامي و در بستر ظهور آن منجي نيز، همه جا سخن از عدالت و قسط است. سخن از لبريز شدن زمين از عدل و داد است. دامنة عدالت او تا اقصي نقاط منزل و زواياي ناپيداي جامعه گسترده است حتي عدالت و دادگري همچون گرما و سرما در درون خانه‌هاي مردمان نفوذ مي‌كند و مأمن وجود آنان را سامان مي‌بخشد؛4 و در روايات ظهور، عدالت چنان عطش‌برانگيز و سيري‌ناپذير و فراموش‌نشدني ترسيم گرديده است كه انسان را در اين گمان مي‌افكند كه اصولاً جهان براي رسيدن به اين نقطه و فرجام، باقي مانده است و برنامه و تنظيم متعمّدانة الهي بر اين است كه آخرين سطور تاريخ، با برگ‌هاي دادخواهي به انجام رسد و خداوند چنان بر اين مهم تأكيد دارد كه اگر حتي يك روز از عمر دنيا باقي مانده باشد، او آن را چنان طولاني خواهد كرد5 تا آن رؤياي موعود مردمان از راه رسد و درخت عدالت را بر ضمير آگاه تشنگان بكارد و جامعة بشري را با آن گمشدة خويش رو به رو سازد. زمين را از عدل و قسط سيراب كند و آن قدر بر بادة عدالت بيافزايد كه جان آدميان از آن مدهوش گردد.
در ساية اين عدالت، هيچ انساني در قيد بندگي و بردگي باقي نمي‌ماند.6 حقوق به يغما رفتة انسان‌ها به آنها بازمي‌گردد.7 بندهاي پيدا و ناپيداي بندگي از سر و گردن انسان‌ها بازمي‌گردد و زمينة استثمار انسان از انسان به كلي برچيده مي‌شود.8
كارگزاران ظلم و بيداد، مورد بازخواست قرار مي‌گيرند. قاضيان و حاكمان خلافكار، از مسئوليت خويش، عزل مي‌شوند و زمين، از هر نوع خيانت و نادرستي پاك مي‌گردد.9
گردنكشان و مستكبران در هم كوبيده مي‌شوند و محرومان و مستضعفان در استرجاع حق خويش كامياب مي‌گردند.10 ديگر نالة هيچ مظلومي در گلو خفه نمي‌گردد، اشك و آه دل‌سوخته‌اي بلند نمي‌گردد، هيچ انساني گرسنه سر بر بالين نمي‌گذارد و هيچ محرومي با كينه و دغدغة ناامني، روزگار سپري نمي‌كند.
اينها افسانه نيست بلكه به راستي تمام آن چيزي است كه بر ما وعده داده‌اند و ما را در انتظار آن به برترين عبادت فرا خوانده‌اند كه انتظار آمدن او انتظار گام‌هاي عدالت است.

2. مدينة رفاه
مدينة فاضلة اسلامي، مدينة رفاه و آسايش همگاني است. رفاه و تنعم بدان‌سان كه ديگر نيازمند و صاحب حاجتي در سطح جامعه يافت نمي‌شود. يك دليل مهم بر اين امر، توزيع عادلانة ثروت‌ها و منابع است. در شهر عدالت كه حقوق انسان‌ها محور توجه و برنامه‌ريزي است، بالطبع بذر اين توجه محصولي چون رفاه و برخورداري همگاني از مواهب الهي در پي خواهد داشت. هم در تعاليم ديني و هم در آموزه‌هاي علمي و تجربي بشر، به روشني، به اين واقعيت راه برده‌ايم كه در صورتي جامعه از غنا و بهره‌مندي عمومي سرشار خواهد گشت كه پيشاپيش از عدالت سيراب گرديده باشد و مشكل كشورها در حال حاضر و در قرون و اعصار متمادي، كمبود منابع و مواهب طبيعي بر گسترة خاك نبوده، بلكه توزيع ناعادلانة آنها بوده است.
آنچه در روايات ظهور در اين خصوص آمده است، نشان مي‌دهد كه خواست‌ها و آرزوهاي مادي انسان، در جدول توجهات آرمان‌شهر اسلامي، نه تنها از ياد برده نشده، بلكه حتي در صدر توجه و عنايت قرار گرفته است و انسان‌ها، به دليل داشتن چنين خواست‌هايي، نه تنها مورد نكوهش قرار نگرفته‌اند، بلكه بر توجه خداوند در پاسخ به اين خواهش‌ها تأكيد فراوان رفته است.
پيامبر گرامي خدا(ص) مي‌فرمايد:
در امت من، مهدي قيام كند... و در زمان او، مردم به چنان نعمت و برخورداري و رفاه دست يابند كه در هيچ زماني دست نيافته باشند. ‍[و اين رفاه شامل تمامي انسان‌ها خواهد بود] چه نيكوكار و چه بدكار. آسمان مكرر بر آنان ببارد [كنايه از وفور مواهب طبيعي] و زمين چيزي از روييدني‌هاي خود را پنهان نسازد.11
در روايات ديگر، سخن از كثرت مال12، وفور نعمت، باران‌هاي پي در پي، سبكباري و رهايي از بارهاي سنگين زندگي، آسودگي از رنج طلب كردن و نيافتن، سخن از اداي قرض تمام مقروضان و اداي دين تمام صاحبان دين است؛ سخن از بي‌نيازي تمام انسان‌هاست و سخن از بذل و بخشش امام(ع) بر همگان است به طوري كه از طلب مال و بخشش ديگران بي‌نياز گردند. در آنجا سخن از عمران و آبادي تمام عرصة خاك است، به گونه‌اي كه چون آن حضرت قيام كند همة خرابي‌ها را آباد كند،13 تمامي سطح زمين را از سرسبزي و نشاط و طراوت بپوشاند،14 گنج‌ها و معادن زمين، همگي مورد استخراج قرار گيرند و زمين، آنچه را كه در درون مخفي داشته، براي رفاه و آسايش انسان‌ها به دست او خواهد سپرد.15

3. مدينة امن اسلام
به اعتقاد روان‌شناسان از مهم‌ترين نيازهاي اساسي بشر كه در هرم نيازهاي وي جايگاه ويژه‌اي دارد، نياز به امنيت است. البته اين نياز در ابعاد مختلفي تجلي مي‌يابد؛ امنيت اخلاقي، امنيت اقتصادي، امنيت حقوقي، امنيت اجتماعي و خانوادگي و ... آنچه از حجم زيادي از روايات ظهور برمي‌آيد، نشان مي‌دهد كه مدينة فاضلة اسلامي، شهر امن و سلام است، آن هم امنيت در معناي واقعي و در تمامي ابعاد آن. در روايتي از امام صادق(ع) در تفسير آية شريفه:
خدا به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده‌اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين [خود] قرار دهد... و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند.16
مي‌فرمايد:
[اين آيه] در مورد قائم و يارانش نازل شده است.17
يعني انسان‌ها در آن موعد شريف است كه مي‌توانند، با قلبي آسوده و فارغ از هرگونه دغدغة اقتصادي، حقوقي، اخلاقي و اجتماعي، سر بر بالين آرامش بگذارند و زندگاني دنيا را دور از خطرهاي دلهره‌آميز هميشگي ببينند. بنابراين گردنه‌هاي پرخطر و پرنشيبي كه در زندگي هر انسان به واسطة روابط نادرست حاكم در اجتماع پديد مي‌آيد، در آرمان‌شهر اسلامي جايگاهي ندارد. اين نيز سعادتي است زميني در يك شهر آرماني و آسماني.

4. مدينة تربيت
پيش از اين يادآور شديم كه تمدن غرب اساس پيشرفت خويش را بر مبناي توجه به انسان پايه‌گذاري كرده و انسان محوري و انسان‌مداري، جزء نرم‌افزارهاي اساسي در پيشرفت غرب محسوب مي‌گردد امّا همان انسان كه مقصود و غايت پيشرفت تلقي شده، در تماميت وجودي‌اش، در اين تمدن فراموش شده و بحران تمدن غرب، در ابعاد مختلف اخلاقي، اجتماعي و تربيتي آن، مؤيد اين غفلت و ناكامي است. انساني كه فقط از يك سو نظاره شد و تنها ابعاد مادي او، در محاسبه آمد؛ انساني كاريكاتوري و ابتر است كه بالطبع نمي‌توان او را در عالم خارج انسان ناميد و مشكل غرب در همين سوء تفاهم كوچك است!
چندين قرن است كه براي آسايش تن، هر چه فرمول اقتصادي و سياسي به ياد داشته‌اند و هرچه امكانات عملي و تكنيكي در اختيار داشته‌اند به استخدام درآورده‌اند تا شايد بتوانند آسايش اين جهاني انسان را به او بازگردانند؛ حال آنكه او پس از اين همه تلاش، هيچ‌گونه آرامشي در خود نمي‌يابد، جهان را تنگ و تاريك و سرد مي‌بيند و در آن احساس حقارت و پوچي مي‌كند و اين جريان، به اعتقاد منتقدان درون اين نظام، جز به نابودي انسان نمي‌انجامد18 و اين آن چيزي است كه بايد آن را انسان‌مداري واژگونه يا انسان‌گرايي نسيان‌گرانه ناميد.
امّا در آرمان‌شهر اسلامي، همان‌گونه كه ترسيم كرديم، فقط سخن از آسايش تن نيست. فقط سخن از وفور ثروت و رفاه مادي نيست. در تصوير مهندسان اين مدينه، انسان فقط تن نيست، بلكه موجودي است داراي ابعاد مختلف كه تكامل و رشد او در گرو رشد متوازن تمامي آن ابعاد است و آن بهشت زميني تحقّق نمي‌يابد، مگر آنكه بارقه‌اي از آسمان نيز در آن حلول كند. تربيت و پژوهش روح انسان‌ها و توجه به اخلاق و فضايل روحي كه از اساسي‌ترين برنامه‌هاي ظهور است، در همين راستا معني مي‌يابد. مدينة فاضله، در عين حالي كه شهر عدالت است، شهر رفاه است و شهر امنيت. در عين حالي كه شهر تربيت است، شهر سجايا و فضايل انساني است. در آن محيط، انسان‌هاي صالح تربيت مي‌يابند تا جامعه‌اي آرماني و صالح بنا سازند. در آنجا، در كنار دست‌يابي انسان‌ها به غناي مالي، از غناي قلبي و روحي بهره‌مند مي‌گردند.19 و در كنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به اكمال اخلاق و فضيلت‌هاي انساني راه مي‌يابند.20 كينه‌هاي اخلاقي از قلب‌ها ريشه‌كن مي‌گردد21 و دروغ و تزوير و نامردمي، در روابط اجتماعي، جاي خود را به يك‌رويي و يك‌رنگي مي‌بخشد و به واقع در چنين بستري است كه رفاه و عدالت و امنيت نيز معنا، مفهوم و حقيقت خويش را باز مي‌يابند و جز با اين نگرش همه‌جانبه به انسان و در كنار هم چيدن اجزاي حقيقي او در برابر هم، نمي‌توان به تعبير رؤياي هميشگي انسان در تأسيس آرمان‌شهر انساني پرداخت.

5. مدينة علم
دورة ظهور، دوران گسترش علم و دانايي است و مدينة فاضلة اسلامي، مدينة‌العلم است. با آمدن آن منجي حقيقي همان‌گونه كه ظلم و بيداد جاي خود را به عدل و دادگري مي‌سپارد و همان‌گونه كه نابساماني‌هاي مختلف اجتماعي به سامان مي‌گرايد، به همان ترتيب نيز دانايي و فرزانگي جانشين جهل و ناداني مي‌گردد و جهان از نور عقل و دانش آكنده مي‌گردد.22
او مي‌آيد تا همان‌طور كه جهان را لبريز از عدالت مي‌سازد، از دانايي و فرزانگي نيز سيراب سازد. نيروهاي عقلاني مردم را تمركز بخشد و خردها و دريافت‌هاي آنان را به كمال رساند.23 علوم و دانش‌هايي كه در طول اعصار و قرون در پشت پرده‌ها، مكنون مانده، پراكنده سازد و مرزهاي دانايي و يادگيري را تا سراپردة منازل و تا اعماق وجود تك تك انسان‌ها، اعم از زن و مرد، گسترش بخشد.24

6. مدينة مستضعفان
از ويژگي‌هاي مهم عصر ظهور جابجايي قدرت و تغيير در ساختار آن است. حكومت در مدينة فاضله، مدافع مردم محروم و مستضعف جامعه است. آنان كه پيش از ظهور، بار سنگين فقر و بيچارگي و نامردمي را تحمل كرده‌اند و اكنون در راستاي اجراي عدالت بايد به حق مسلّم خويش در وراثت و پيشوايي زمين دست يابند.25
آنچه گذشت، برجسته‌ترين ويژگي‌هاي مدينة موعود در عصر ظهور است كه مي‌توان در فرصت‌هاي بلندتر، بر شمار عناوين اصلي و به زيرمجموعه‌هاي آنها افزود، ليكن در اين مجال، به همين مختصر بسنده مي‌كنيم.

نتيجه
مشاهده كرديم كه ما در انديشة جامع ديني بر يگانگي دنيا و آخرت و جسم و جان انگشت تأكيد مي‌نهيم و جايگاه و احكام اين امور را از هم تفكيك نمي‌سازيم. به انسان به عنوان يك واحد حقيقي نظر داريم و در هر طرح و برنامه رشد موازي و متوازن او را پي مي‌جوييم. در مدينة فاضلة اسلامي در سرلوحة طرح و برنامة آسماني آن با كمال شگفتي با يك آرزوي زميني رو به رو مي‌شويم، با عدالت و در كنار آن رفاه و آسايش و امنيت و برخورداري از مواهب طبيعي.
تعاليم ديني در زندگي زميني ما مصرّانه ادعاي دخالت و تصميم‌گيري دارند و آرزوهاي زميني ما به طور جدّي، مورد توجه آنهاست. امّا اين همه را در مصاحبت با ديگر ابعاد وجودي انسان مي‌طلبند. بر اين اساس است كه مدينه فاضلة اسلامي، علاوه بر اين كه مدينة عدالت، رفاه و امنيت است، مدينة علم، عقلانيت، تربيت و انسان‌پروري نيز هست. يعني همان عناصري كه نبود آنها در تفكر لائيك غربي، باعث به وجود آمدن بحران جديد تمدن غرب گشته است و اين تمدن را به رغم پيشرفت‌هاي چشمگير مادي در مسير تحقق سعادت انساني ناكام گذارده است.
در انتهاي نوشتار تأكيد مي‌كنيم كه در بحث توسعة اسلامي به طور كامل مي‌توان از ويژگي‌هايي كه در مورد مدينة فاضلة اسلامي بر شمرده‌ايم، استفاده كرد و اگر چه مطالب عنوان شده، بيشتر جنبة كيفي داشت ليكن مي‌توان با مشاركت صاحب‌نظران در زمينه‌هاي مختلف ـ به ويژه در زمينة جامعه‌شناسي و اقتصاد ـ بر ظرفيت‌هاي كمّي آن نيز دست يافت.

ماهنامه موعود شماره 79

پي‌نوشت‌ها:
1. موسوي اصفهاني، ميرزا محمد تقي، مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم، ص 118.
2. صدوق، محمدبن علي بن الحسين بابويه، كمال الدّين و تمام النّعمه، ص 120.
3. قمي، عباس، مفاتيح الجنان، زيارت حضرت صاحب الزمان.
4. مجلسي، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 52، ص 362.
5. صدوق، محمد بن علي بن بابويه، همان، ص 318.
6. مجلسي، محمدباقر، همان، ج 52، ص 224 و 225.
7. همان، ج 52، ص 57.
8. همان.
9. همان، ج 51، ص 57.
10. سورة قصص (28)، آية 5.
11. مجلسي، محمدباقر، همان، ج 51، ص 78.
12. همان، ص 88.
13. صدوق، محمدبن علي بن الحسين ابن بابويه، همان، ص 331.
14. مجلسي، محمدباقر، همان، ج 10، ص 104.
15. همان.
16. سورة نور (24)، آية 55.
17. نعماني، كتاب الغيبة، ص 240.
18. دو پاسكيه، روژه، اسلام و بحران عصر ما، ترجمة دكتر حسن حبيبي، صص 21 ـ 18.
19. مجلسي، محمدباقر، همان، ج 84، ص 51.
20. همان، ص 123.
21. صافي گلپايگاني، لطف‌الله، منتخب الأثر، ص 374.
22. مجلسي، محمدباقر، همان، ج 75، ص 239.
23. حكيمي، محمد، عصر زندگي، ص 223.
24. نعماني، همان، ص 239.
25. سورة قصص (28)، آية 5.
 

Similar threads

بالا