اگر گاهی ندانسته به احساس تو من خندیدم
ویا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم
اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی
اگر بد کردمو هرگز به روی خود نیاوردی
اپر تو مهریان بودی و من نامهربان بودم
برای دیگران سبزو برای تو خزان بودم
اگر تو با تحمل قصد ازخودرانیم کردی
اگر من بی سبب گه گاه خشم بی امان بودم
اگر زخمی چشیدی گه گاهی از زبان من
اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من
عدالت را اگر کشتم به حکم حسن خودخواهی
پشیمانی که تو هستی سالها در کنار من
مرا ببخششششششش.............