MOΣIN
پسندها
4,553

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • جان جهان دوش کجا بوده‌ای
    نی غلطم در دل ما بوده‌ای
    آه که من دوش چه سان بوده‌ام
    آه که تو دوش که را بوده‌ای
    رشک برم کاش قبا بودمی
    چون که در آغوش قبا بوده‌ای
    زهره ندارم که بگویم تو را
    بی من بیچاره کجا بوده‌ای
    آینه‌ای رنگ تو عکس کسیست
    تو ز همه رنگ جدا بوده‌ای
    رنگ رخ خوب تو آخر گواست
    در حرم لطف خدا بوده‌ای
    به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک

    چرا باید به دور تو بگردم

    ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی

    برو با دل بیا تا من بگردم
    ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
    در مکتب حقایق پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی

    دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

    خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد آنگه رسی بخویش که بی خواب و خور شوی
    گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی

    یکدم غریق بحر خدا شو گمان مبر کز آب هفت بحر بیک موی تر شوی

    از پای تا سرت همه نور خدا شود در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی

    وجه خدا اگر شودت منظر نظر زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی

    بنیاد هستی چو زیر و زبر شود در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی

    گر در سرت هوای وصالست حافظا

    باید که خاک درگه اهل هنر شوی
    برقع از ماه برانداز امشب ابرش حسن برون تاز امشب
    دیده بر راه نهادم همه روز تا درآیی تو به اعزاز امشب
    من و تو هر دو تمامیم بهم هیچکس را مده آواز امشب
    کارم انجام نگیرد که چو دوش سرکشی می‌کنی آغاز امشب
    گرچه کار تو همه پرده‌دری است پرده زین کار مکن باز امشب
    تو چو شمعی و جهان از تو چو روز من چو پروانه‌ی جانباز امشب
    همچو پروانه به پای افتادم سر ازین بیش میفراز امشب
    عمر من بیش شبی نیست چو شمع عمر شد، چند کنی ناز امشب
    بوده‌ام بی تو به‌صد سوز امروز چکنی کشتن من ساز امشب
    مرغ دل در قفس سینه ز شوق می‌کند قصد به پرواز امشب
    دانه از مرغ دلم باز مگیر که شد از بانگ تو دمساز امشب
    دل عطار نگر شیشه صفت سنگ بر شیشه مینداز امشب
    تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
    بدیناسن خوابها را با تو زیبا می كنم هر شب
    تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه
    چه آتشها كه در این كوه برپا می كنم هر شب
    تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من
    كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
    مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست
    چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب
    چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
    كه این یخ كرده را از بیكسی ها می كنم هرشب
    تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب
    حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب
    دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
    چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
    كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟
    كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب
    "مَردم" چیست؟
    مَردم به موجودی گفته میشه که از بدو تولد همراهیت میکنه و تا روز مرگت مجبوری که برای اون زندگی کنی.
    برای مَردم خیلی مهمه که تو ...
    چی میپوشی؟
    ... کجا میری؟
    چند سالته؟
    بابات چیکارس؟
    ناهار چی خوردی؟
    چند روز یه بار حموم میری؟
    چرا حالت خوب نیست؟
    چرا میخندی؟
    چرا ساکتی؟
    چرا نیستی؟
    چرا اومدی؟
    چرا اینطوری نوشتی؟ عاشق شدی؟
    چرا اونطوری نوشتی؟ فارغ شدی؟
    چرا چشات قرمزه؟ حشیش کشیدی؟
    چرا لاغر شدی؟ شکست عاطفی خوردی؟
    چرا چاق شدی؟ زندگی بهت ساخته؟
    و چراهای بسیاری که تا جوابش رو بدست نیاره دست از سرت ور نمیداره.
    مَردم ذاتا قاضی به دنیا میاد.
    بدون ِ اینکه خودت خبر داشته باشی، جلسه دادگاه برات تشکیل میده،
    روت قضاوت میکنه،
    حکم برات صادر میکنه و در نهایت محکوم میشی.
    مَردم قابلیت اینو داره که همه جا باشه، هرجا بری میتونی ببینیش، حتی تو خواب.
    اما مَردم همیشه از یه چیزی میترسه،
    از اینکه تو بهش بی توجهی کنی، محلش نذاری، حرفاش رو نشنوی و کاراش رو نبینی.
    پس دستت رو بذار رو گوشت، چشمات رو ببند و بی توجه بهش از کنارش عبور کن و مشغول کار خودت شو
    آدم‌ها زندگی می‌کنند ... انسان‌ها زیبا زندگی می‌کنند!

    آدم‌ها می‌شنوند ... انسان‌ها گوش می‌دهند!

    آدم‌ها می‌بینند ... انسان‌ها عاشقانه نگاه می‌کنند!

    آدم‌ها در فکر خودشان هستند ... انسان‌ها به دیگران هم فکر می‌کنند!

    آدم‌ها می‌خواهند شاد باشند ... انسان‌ها می‌خواهند شاد کنند!

    آدم‌ها،اسم اشرف مخلوقات را دارند ... انسان‌ها اعمال اشرف مخلوقات را انجام می‌دهند!

    آدم‌ها انتخاب کرده‌اند که آدم بمانند ... انسان‌ها تغییر کردن را پذیرفته‌اند، تا انسان شدند!

    آدم‌ها می‌توانند انسان شوند ... انسان‌ها در ابتدا آدم بودند!

    آدم‌ها ... انسان‌ها ...

    آدم‌ها آدم‌اند ... انسان‌ها انسان!

    اما ...

    آدم‌ها و انسان‌ها هر دو انتخاب دارند ...

    اینکه آدم باشند یا انسان ، انتخاب با خودشان است
    گاهی فقط باید لبخند زد و رد شد!
    بگذار خیال کنند نفهمیدیم...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا