مشاعرۀ سنّتی

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
یارب ان نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش
گر چه از کوی وفا گشته به صد مرحله دور
دور باد افت دور فلک از جان وتنش
 

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
3 پری نشسته بود


استاد شاملو!
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
دس زدم به شونشون
که کنم روونشون
ناز ار كني به ناز تو ماراست اشتياق... معشوق نازكش كه بود غير من تو را
ما با تو ايم گر تو زما ميروي به قهر.... باز آ هر آنچه هستي بر آشٍتي گراي...


اشاره به حديث قدسي(خداوند علي اعلاء مي فرمايند: اگر بندگانم مي دانستند كه چه اشتياقي براي دوستي با آنها دارم، هر آينه از اين شوق جان ميسپرند.)
ياعلي
 

seeemesooo

عضو جدید
ناز ار كني به ناز تو ماراست اشتياق... معشوق نازكش كه بود غير من تو را
ما با تو ايم گر تو زما ميروي به قهر.... باز آ هر آنچه هستي بر آشٍتي گراي...


اشاره به حديث قدسي(خداوند علي اعلاء مي فرمايند: اگر بندگانم مي دانستند كه چه اشتياقي براي دوستي با آنها دارم، هر آينه از اين شوق جان ميسپرند.)
ياعلي
یاد از یاد برفتی خوشتر
شعبده اسرارنسفتی بهتر
آنی که گذشت زو نمانده اثري
خوشترنشوی ز آه او خاکستر

***my own***
 
آخرین ویرایش:

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
از بهر طمع بال و پر خویش بیاراست
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه تو می مانی نه اندوه
ونه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
وبه کوتاهی آن لحظه ی شاد گذران
غصه هم خواهد رفت
و از آن خاطره ای خواهد ماند
به تن خاطره ها غصه مپوشان هرگز
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو اگر باز کنی پنجره را
من نشان خواهم داد
به تو زيبايی را.
بگذر از زيور و آراستگی
من تو رابا خود تا خانه خود خواهم برد
که در آن شوکت پيراستگی
چه صفايی دارد
آری از سادگيش
چون تراويدن مهتاب به شب
مهر از ان ميبارد....
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی آید به پیش
یکی آید زپس
پس بباید با شتاب و چابک و بی ترس و لرز
گام برداری در این راه حیات ...
در میان این ره پرپیچ و خم ،
گه از رفتن باز مانی ، ناتوان در هر قدم ;
در شگفت از آن همه گلهای خوش ،
آرزو داری که هر یک را ببویی ،
پس نباید پر غضب خود را ملامت کنی

گوته
 

Ebram

عضو جدید
تقدیم به ستاره هشتم امامت , سالار طوس و جلوه رحمت در ایران زمین :
ای آنکه تو را جلوه ی هستی یکجاست ------------- وز بارگهت اینهمه مستی پیداست

خورشید شب آن گنبد زیبای تو است ------------- هر دل شده ای محو تماشای تو است
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نیستم ار کسی دگر هست
از دوست به "یاد دوست"خرسند

این جور که می بریم،تا کی؟
وین صبر که می کنیم تا چند؟

"ترجیع بند سعدی"
 

Ebram

عضو جدید
یا رب انگار که شعرم سخن باطل بود --- هرچه خواندم باز از حال دلم غافل بود

شب و روزم پی رخسار چو ماهش بگذشت --- چونکه دریای من آشفته و او ساحل بود

گر که عمری گذرد باز همین است همین --- خرده شعری که سرودم همه اش از دل بود
 

Sharif_

مدیر بازنشسته
نازنین تر ز قدت در چمن ناز نرست
خوش تر از نقش تو در عالم تصویر نبود
 

Sharif_

مدیر بازنشسته
دي از تو چنان بدم که گل از بستان
امروز چنانم و چنان‌تر ز چنان

من چون نزنم دست که پابند مني
چون پاي نکوبم که تويي دست‌زنان
«دزدی از کافر»
 

seeemesooo

عضو جدید
تا زهره و مه در آسمان گشت پديد
بهتر ز مي ناب کسي هيچ نديد
من در عجبم ز ميفروشان کايشان
به زانکه فروشند چه خواهند خريد
 

mehran_petro

عضو جدید
دل که رنجید از کسی خورسند کردن مشکل است
شیشه بشکسته را پیوند دادن مشکل است
بار حمالان به دوش خود کشیدن ننگ نیست
زیر بار منت نامرد رفتن مشکل است
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا