می دانم که تازه از زير چتر برگشته ای
می دانم که وقت نمی کنی دلت برايم تنگ شود
ولی من از دلتنگی تمام وقت ها برگشته ام
من از دریچه ی کوچک خوشبختی
خستگی کوچه همسایه را دیدم
دیدم...خستگی سایه را دیدم
و شب را که در آینه جا خوش کرده بود
و ستاره ها را که خشک شده بودند.
و خدا را که آرام بود
و اما سکوت را.............. که فریاد می کشید :....زنده باد خوشبختی!!
همه دوستان حد اقل چیزایی که مینویسین......
آهنگ داشته باشه