سلام
جناب پلیمر من کار ب تاپیکت ندارم بهرحال هر کسی دوس داره هر طور ک دوست داره زندگی کنه
اما میگم که گاهی وقتا خدا در شرایطی بنده هاشو امتحان میکنه ببینه چقد صبر و تحمل دارن
خیلی ها هستن که در عین اینکه نماز میخونن و حج میرن و احکام دیگه رو انجام میدن در واقع از خدا بی خبرن
و فقط ظاهر سازی میکنن ایمان قلبی داشتن به خدا خیلی بهتر و محکم تر از ایمان ظاهریه !
من نمیگم که نباید اینها باشه اما اینها تمام ایمان ب خدا نیست و تنها یک نیمه ش هست
در واقع ب نظر من اینها ابزاری برای رسیدن به ایمان قلبی هستش که بهتر و برتره ! تمام پیامبران هم ایمان قلبی داشتن هم عملی
مثلا حضرت یوسف وقتی به چاه افتاد یا وقتی برده شد یک ایمان قلبی عمیقی به خدا داشت
شما تاپیک زدی که به حقیقت برسی اما بنظرم در عین حال داری از حقیقت دور میشی چون تمام حقیقت افرینش خداوند هست
من اصلا کار به دین و فرعیاتش ندارم چه اسلام باشه چه مسیح و... چون همونطور که گفتم اینها ابزار هستن برای رسیدن ب خدا
همینطور پیشوایان ما فرستاده ای از طرف خدا بودن که ما رو به این روشنایی قلبی و باطنی برسونن
خدا خودش هم گفته پیشوایانی از جنس خودتون برای هدایت فرستادم که ب سویم باز گردید ! خب اینجا مشخص میشه که
خدا چه اهمیتی برای ما قائل هست ... بنظرم این تاپیک و طرز بیانت خیلی ظالمانه س که صرف داشتن مشکلات اقتصادی اجتماعی
بیکاری و سایر مشکلاتی که داریم بیایم قید خدا رو بزنیم و بهش بگیم دیگه بهش اعتقاد نداریم ... چون مشکل از خود ماست
خدا به ذات خود هیچ بدی رو برای بنده هاش نمیخاد
متاسفانه خیلی از ماها وقتی دچار مشکلی میشیم دیواری کوتاه تر از خدا پیدا نمی کنیم و فکر نمیکنیم شاید این سختی ها حکمتی داره !
.
.
.
در طول سالها مطالعه و تجربیاتی که از زندگیم به دست اوردم یک جمله رو که خودم فهمیدم به زبون ساده میگم :
< خدا به هر انسانی قد دلش نعمت میده و هر چی دلت بزرگتر باشه نعمت و برکت بیشتری میگیری >
آیه داریم که میزان برتری تقواست !
تقوا = ایمان قلبی
سخن اخر : حقیقت رو با شناخت بیشتر خدا آغاز کن نه با زدن قید همه چی!
چون این راهی که انتخاب کردی اخرش پوچه ...
همیشه خدا رو کنارت حس کن < همانا خدا از رگ گردن به شما نزدیک تر است>
مطمئن باش خدا دستتو ول نمیکنه
بقول زنده یاد پاشایی : تو کنارمی نمیترسه دلم
پاینده باشی
.
.
.
فراری از سخنان این جانب مورخه 18/ 12/ 93
9/ 3 /2015
سلام
ممنون یوسف جان
واقعا من اخرش نفهمیدم که بعضی دوستان یعضی جملات رو از کجای حرفای من برداشت کردن!!!!
یوسف جان من نگفتم بخاطر مشکلات اقتصادی و اینا از خدا بدم اومده و بهش بی اعتقاد شدم!!!!
من فقط دچار شک و تردید شدم...نمیدونم این کجاش جرمه که بخوام متهم بشم به ظالم و فلان و این حرفا؟!!!!
هی میان میگن حقیقت اشکار است و نمیدونم تو داری بیراهه میری و خدا هست و باید قبولش کنی و ..... .اقا شماها قبول دارین.اصلا اعتقادات همه دوستان همچون کوهی استوار.دلیلش چیه که اعتقادات من هم باید دقیقا عین اونا شده باشه؟!!!
.
.
بازم این جملمو مینویسم که قبلا تو همین تاپیک نوشتم:
اگه ی کودک شیش ساله که نه میدونه خدا چیه و نه اسلام و ی مشت کار طوطی وار انجام داده،حافظ کل قران بشه،مردم میریزین روش
که لباساشو برای تبرک پاره پاره کنن....ولی اگه ی جوون 25 ساله به خودش بیاد و بگه که من میخوام خودم حقیقتو بفهمم نه صرافا هر چی
مردم تو حلقم کردن همونا رو قبول کنم، ی جوری بهش نگاه میکنن بعضیا انگار مسجد آتیش زده!!
جرم من اینه!
.
.
بله من گمراهم.چون از اعتقادات مردم کشورم که حالا فرقی هم برای بعضیاشون نمیکنه احتمالا چجوری به این حرفا معتقد شدن،فاصله گرفتم!
.
.
بازم ممنون یوسف جان...تو هم نظرتو گفتی.ولی من کلی نظر دادم الان