با یادت .... (فریدون مشیری)
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
با یادت سرمستم ای نگار آسمانی
یادم کن تا هستم ای امید زندگانی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
تا به هر ترانه
می کشد زبانه
شور عاشقانه من
حال دل می گویم با زبان بی زبانی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
هر لبخندت
با من گوید
دل مده به دست غم در این عالم
بنشین با عشق
تا گل روید
زین شب خزانی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
تا که از نگاه تو نور شادی می بارد
دل ز مهربانیت شور و شادی ها دارد[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
با تو خزان من بهاران
با تو شبم ستاره باران از نورافشانی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
چه بخواهی چه نخواهی
دل عاشق ره تو پوید به هر نشانی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
دل و جان سرمست از شوق نگاه تو
همه جا حیرانم دیده به راه تو
که بدین روح افزایی زیبایی رویایی چون بهشت جاودانی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
چه شود گر بازآیی چون نفس باد سحر
می رسدم جان دگر
دیده کشد سوی تو پر
همسفرم شو که می توانی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
پر و بالم را با دیدارت کی بگشایی؟
تب و تابم را با لبخندت کی بنشانی؟[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
با یادت سرمستم ای نگاه آسمانی
یادم کن تا هستم ای امید زندگانی
[/FONT]