گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه عزیزم! اومدم بهتون سر بزنم. برم
شایدم نرم

قربونه دستت . فقط این سر زدنت خیلی محکم بود . سرم شکست


قلبونت برم . دلم ترکید . خوب شد اومدی .
 

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز


خوشبختانه امروز این مشکل برطرف شد و تایپیک اصلی گپ و گفتگو با تایپیک فعلی اقدام شد و تمامی پست ها قابل رویت شدند

موفق باشید
فدات شم؛ منظورت از اقدام، ادغام بود دیگه؟ معلومه هنوز عاشقی ادامه داره...
 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما دوست داشتن همدیگر را فراموش کرده ایم







اولین روزهایی که در سوئد بودم، یکى از همکارانم هر روز صبح مرا با ماشینش از هتل برمی داشت و به محل کار می برد.
ماه سپتامبر بود و هوای سوئد در این ماه کمى سرد و گاهی هم برفى است. در آن زمان، 2000 کارمند ولوو با ماشین شخصى به سر کار می آمدند.

ما صبح ها زود به کارخانه می رسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورترى نسبت به ورودى ساختمان پارک می کرد و ما کلی پیاده راه می پیمودیم تا وارد ساختمان محل کارمان شویم.


روز اوّل، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. تا اینکه بالاخره روز چهارم به همکارم گفتم:


"آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک می کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟"


او در جواب گفت: "چون ما زود می رسیم و وقت براى پیاده رفتن داریم." بعد ادامه داد:


" باید این جاهای نزدیک را براى کسانى خالی بگذاریم که دیرتر می رسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیک تر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند."




پی نوشت:

این ، خاطره ای بود که چندی پیش یکی از هموطنان مان برای عصرایران فرستاد و ان را مقدمه یادداشتی قرار داد که در همین سایت منتشر شد.

وقتی برای اولین بار این خاطره را خواندم ،آنچه بیش از هر چیزی در آن برایم رنگ و معنا داشت ، حس دوست داشتن و احترام نسبت به یکدیگر بود که در این چند سطر و البته در رفتاری که حکایتش را خواندم ، موج می زد.
اندکی بعد اما ، وقتی به یاد ادعاهای خودمان در باب هم نوع دوستی و احترام به دیگران و عشق ورزی و این قبیل شعارها افتادم و البته رفتارهای متناقض مان را هم به یاد آوردم ، حسرتی بزرگ بر وجودم نشست .

اینک و در ادامه بحثی که با همفکری و همراهی کاربران عصرایران آغاز کرده ام تا حرکتی باشد برای "یافتن درد ، جست وجوی درمان" که "چرا پیش نمی رویم؟" ، می توانم با این گزاره را هم در میان موانعی تعریف کنم که حرکت ما را کند و بسیار کند می کند: «ما دوست داشتن همدیگر را فراموش کرده ایم و به یکدیگر احترام نمی گذاریم.»

ناراحت نشوید و به روحیه لطیف! ایرانی تان برنخورد! فقط کافی است به دشنام هایی که در طول روز رانندگان ایرانی به همتایان خود و به عابران می دهند به یادتان بیاورید تا ببینید که دوست داشتن و احترام گذاشتن تا چه اندازه در رفتارهای ما نهادینه شده است.


یا کافی است برای انجام کاری که پروسه اداری خاصی هم ندارد ، به اداره ای بروید تا ببینید اساساً به شما به عنوان یک انسان ذی شعور دارای شخصیت فردی و اجتماعی نگاه نمی شود چه رسد به این که " آن ور میزی" به احترام یک انسان ، بخواهد تحرکی به خرج دهد و کاری که می تواند در همین ساعت انجام دهد را به فردا و فرداها موکول نکند!در حالی که اگر دوست تان داشت و برای تان به عنوان یک شهروند احترام قائل بود ، به خود اجازه نمی داد یک انسان را "سر بدواند".


اجازه بدهید خاطره ای از یکی از استادان ایرانی دانشگاه در استرالیا را برای تان باز گو کنم.

این استاد دانشگاه می گفت: برای شرکت در کنفرانسی راهی آمریکا بودم که به ناگاه در فرودگاه سیدنی یادم آمد که یک کار اداری بسیار مهم را که زمانش در حال سپری شدن بود را انجام نداده ام .
از یک طرف ساعتی بعد باید پرواز می کردم و از طرف دیگر اگر آن کار اداری انجام نمی شد زیان سختی نیز متوجه من می شد.
در حالی که هیچ امید نداشتم ، به اداره مربوطه تلفن زدم و مشکل را گفتم.
کسی که جواب مرا می داد ، وقتی متوجه وضعیت من شد ، گفت: ما سعی می کنیم کارتان را انجام دهیم ؛ چند دقیقه دیگر تماس بگیرید تا نتیجه را بگویم.
... وچند دقیقه دیگر وقتی دوباره تماس گرفتم ، همان کارمند که مرا در عمرش حتی یک بار هم ندیده بود، گفت: نگران نباشید ،کارتان انجام شد.سفر به خیر!

آن کارمند استرالیایی ، این تبعه ایرانی را هرگز ملاقات نکرده بود، وظیفه ای هم برای پیگیری یک تماس تلفنی نداشت و می توانست مثل بسیاری از ماها بگوید: باید خودتان بیایید ، مشکل خودتان است و تلفن را قطع کند ولی چه چیزی باعث شد آن رفتار انسانی را از خود بروز دهد؟ شاید پاسخ های متعددی برای این پرسش وجود داشته باشد ولی محوری ترین پاسخ این است: او به هم نوع خودش احترام قائل بود و مثل خیلی از ماها به ارباب رجوع به چشم یک "مزاحم" یا در مواردی یک "طعمه" نگاه نمی کرد بلکه او را به چشم انسانی می دید درست مانند خودش.

یک مثال دیگر می زنم که اتفاقاً مثل ماجرای اول این نوشتار ، پارکینگی است.

در تهران ، پیدا کردن جای پارک در بسیاری از موارد ، یک مشکل جدی و همگانی است .
اگر دقت کرده باشید ، حتماً با این مورد مواجه شده اید که بسیاری از شهروندانی که خودروهای خود را در خیابان ها پارک می کنند ، اگر بتوانند و شرایط اجازه دهد ، به گونه ای آن را پارک می کنند که خروج از محل پارک برایشان "بسیار آسان" شود و نیازی به جلو و عقب بردن چند باره اتومبیل نباشد ؛ بنابراین اگر فضا فراهم باشد ، در جایی که می توان به طور استاندارد دو خودرو را پارک کرد ، خودرویشان را به گونه ای پارک می کنند که نه در پشت و نه در جلوی آن نمی توان خودرویی را پارک کرد.
این در حالی است که همان راننده ، به خوبی می داند که چند دقیقه بعد ، یک انسان دیگر در همان مکان نیاز به پارکینگ خواهد داشت ولی چون به اصطلاح"خر خودش از پل گذشته است" دیگر به نفر بعدی فکر نمی کند زیرا او را دوست ندارد و هیچ احترامی هم برایش قائل نیست.

در تولید و صنعت هم وضع مشابهی حاکم است.

مثال می زنم: اگر مدیر تصمیم گیر خودروساز ما ، برای مشتری اش به عنوان یک انسان احترام قائل بود ، هرگز به خود اجازه نمی داد به بهانه کاستن از قیمت، ایمنی خودروهای تولیدی اش را با برداشتن لوازمی مانند کیسه هوا و ترمز ABS به حداقل ممکن برساند (و در همان حال به بهانه های دیگر بر قیمت همان خودرو بیفزاید.)

بسیاری از خودروهای خارجی که در ایران مونتاژ می شوند ، بر خلاف مشابه های آن سوی آبی شان ،این تجهیزات ایمنی را ندارند و معلوم نیست تا کنون چند انسان از رهگذر این بی احترامی به انسان ، جان خود را از دست داده و اکنون در سینه قبرستان خوابیده اند.
این قبیل مسائل بیش از آن که ریشه های اقتصادی و حتی مدیریتی داشته باشند ، دلایل شناختی دارند و از این واقعیت ساده نشأت می گیرند که مدیران هم به عنوان بخشی برخاسته از همین جامعه ما ، دوست داشتن مردم و احترام به انسان ها را فراموش کرده اند.

ما اگر همدیگر را به طور واقعی و بر مبنای باور های خالص انسانی دوست داشته باشیم و به همدیگر از صمیم قلب احترام بگذاریم ، سمت و سوی بسیاری از رفتارهای ما تغییر خواهد کرد.
در چنان وضعیتی مهندس سازنده یک برج مسکونی ، هرگز در نحوه ساخت آن خیانت نخواهد کرد چون می داند در نهایت انسان هایی که دوستشان دارد در آن ساکن خواهند شد و در چنان شرایطی در بنگاه های ملکی دیگر نخواهید شنید کسی بگوید فلان خانه را خوب ساخته اند چون می خواستند خودشان در آن ساکن شوند ، بلکه همه خانه ها خوب ساخته خواهند شد چون کسانی مانند خود سازندگان یعنی "انسان های قابل احترام" در آنها زندگی خواهند کرد.

راستی این خبر چند دقیقه پیش بر خروجی خبرگزاری های داخلی قرار گرفت: «رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی گفت: زمانی که موتورسیکلت‌های بدون ایمنی با قیمت‌های ارزان در اختیار جوانان قرار می‌گیرد با این مشکل مواجه می‌شویم که 20 درصد از فوت شدگان تصادفات کشور را موتورسیکلت‌ سواران تشکیل می‌دهند که این رقم در بعضی از استان‌ها نیز به بیش از 40 درصد می‌رسد.»

اگر همدیگر را دوست داشته باشیم، از معلم مدرسه گرفته تا استاد دانشگاه ، همه شاگردانشان را مانند فرزندان خود خواهند دید و نتیجه آموزش ها بسیار دگرگون خواهد بود.

اگر همدیگر را دوست داشته باشیم ، هیچ رستورانی غذای آلوده به ما نخواهد داد و هیچ پزشکی ، فقط برای حق ویزیت ، نبض بیمار رانخواهد گرفت ، هیچ کارگری کم کاری نخواهد کرد و خانواده های مان قوام بیشتری خواهند داشت.
وقتی همدیگر را دوست داشته باشیم ، سر یکدیگر کلاه نخواهیم گذاشت ، با هم نزاع نخواهیم داشت ، کم فروشی و گران فروشی نخواهیم کرد و دا دگاه هایمان خلوت خلوت خواهد بود ، همان طور که در برخی کشورهای اروپایی چنین است و دادگاه ها از کسادترین دستگاه های حکومتی اند که گاه به شعبه های آنان تا روزهای متمادی حتی یک پرونده تخلف رانندگی هم ارجاع نمی شود! ولی ورودی پرونده ها در ایران خودمان به 8 میلیون در سال رسیده است که اگر برای هر پرونده فقط دو طرف دعوا فرض بگیریم - که در موارد زیادی متعدد هم هستند- همین الان 16 میلیون ایرانی "رسماً "در حال دعوا با همدیگر هستند و آیا این رقم نجومی به تنهایی مؤید این مدعا نیست که ما همدیگر را دوست نداریم؟

مثال های بسیاری را می توان در ادامه این بحث آورد که اگر به اطراف مان دقت کنیم ، آنها را به چشم خواهیم دید و از این رو ، بحث را به همین جا ختم می کنم : «ما ، تا یاد نگیریم که همدیگر را دوست داشته باشیم و برای هم احترام متقابل قائل نشویم ، پیشرفت نخواهیم کرد ، چون ، زاویه دید ما به انسان ، یکی از مهم ترین تعیین کنندگان مسیر حرکت است.»
 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
آيا مي دانيد بدن جوجه تيغي در هنگام تولد حالت ژله اي دارد و حتي ممكن است در حين تولد نيمي از بدنش توسط تيغهاي بدن مادر كنده شود اما به مرور بدن كاملاً ترميم مي شود؟


آيا مي دانيد سگ از نژاد اسب است و خود اسب هم از نژاد ماموت يا همين فيلهاي امروزي است؟


آيا مي دانيد ضريب هوشي نوزاد انسان در سه روز اول تولد بيش از هفتصد و پنجاه است اما اين مقدار در روز چهارم به سرعت پايين مي آيد؟


آيا مي دانيد يك نوع سمندر در آفريقا وجود دارد كه تحمل شانزده هزار ولت برق با شدت جريان پنجاه هرتز را دارد و در اين حالت بدنش تنها نوري معادل يك لامپ 70 وات توليد مي كند؟


آيا مي دانيد زرافه ها در اصل گوشتخوار هستند اما به دليل عدم توانايي در بلعيدن غذا از روي زمين به دليل مري طولاني و نداشتن اندام مناسب شكار گياه خواري مي كنند و به همين دليل يك زرافه در تمام طول عمر خود سوء هاضمه دارد؟


آيا مي دانيد در قطب شمال تنها دو ماه از تابستان امكان آتش روشن كردن وجود دارد و در بقيه ايام سال به دليل سرماي شديد آتش به صورت تكه هاي بلور در آمده و خورد مي شود؟


آيا مي دانيد اگر سر خود را سه بار محكم به ديوار بكوبيد اصلاً دردتان نمي گيرد؟


آيا مي دانيد اگر انگشت انداخته چشمتان را از حدقه دربياوريد كار درستي انجام داده ايد؟


آيا مي دانيد اگر بياييد من يك تيپا به شما بزنم كليه سموم بدنتان دفع مي شود؟


آيا مي دانيد كه همه اينها چرت و پرت بود؟ و آيا مي دانيد شما الآن اوسگول شده ايد؟


آيا مي دانيد هرچه الآن در دلتان به من گفتيد خودتان هستيد؟



آيا مي دانيد هرچه در اينترنت به دستتان رسيد را نبايد باور كنيد چون شما عقل داريد؟


 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز

طرح‌هاي زیبا و خلاقانه از هنر اریگامی

http://www.linkdoony.com/category/%d8%b3%d8%b1%da%af%d8%b1%d9%85%d9%8a/


اریگامی هنر تاکردن و به‌هم‌آمیختن کاغذ است و در اصل از ژاپن می‌آید. در زبان ژاپنی، Ori به معنای تاکردن و gami به معنای کاغذ است. این مطلب نمایشی است از ۵۰ طرح زیبا و خلاقانه اریگامی که طرفداران این هنر در سراسر جهان آن‌ها را ساخته‌اند.

Werewolf


Little Bird. یک پرنده زرد جالب. طراح: Kamiya Satoshi.

Mammoth

Ringed Tailed Lemur

Vampire Bat

Phoenix. این اریگامی در نمایشگاه فرودگاه تورنتو قرار دارد. طراح: Chow Hin Chung.

روباه

شامپانزه. طراح: Tanaka Masashi.

Water Buffalo. طراح: Nguyen Hung Cuong.

Whale. طراح: Satoshi Kamiya, تاشده توسط Eric Madrigal از کاغذ قهوه‌ای ۴۰×۴۰ cm با نقاشی‌های اکریلیک.

Owl.طراح: Katsuta Kyohei. اندازه اریگامی: ۵۰×۵۰ cm.


 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
Owl.طراح: Katsuta Kyohei. اندازه اریگامی: ۵۰×۵۰ cm.

Reindeer. طراح: Katsuta Kyohei. تاشده از کاغذ قهوه‌ای.

Dollar Toilet Bowl. تاشده از یک دلاری.

Iron Man. طراح: Brian Chan.

Angel fish. چند اریگامی ماهی که از کاغذ رنگی تاشده‌اند.



Bull




فیل . تاشده از کاغذ قهوه‌ای. طراح: Himanshu.



Origami highback chairs.



ماشین اریگامی. طراح: Midoriissa.



Rat. تاشده از روزنامه. طراح: Eric Joisel.




گربه. تاشده از کاغذ قهوه‌ای. طراح: David Brill.


 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
اریگامی اسب. این اریگامی در موزه‌ای در ماساچوست قرار دارد.

Rose and leaf folded

شیر اریگامی


قورباغه. طراح: Michael LaFosse.

پنگوئن. هرکدام از این اریگامی‌ها با یک برگ A4 ساخته شده‌اند.

Bottlenose Dolphin

Squirrel

Anciente Dragon

موز. طراح: Andrew Hudson

Honeycomb

Peacock

اریگامی قو . طراح: Toshikazu Kawasaki.

Shumakov Origami Kitten

Shin Tanaka

Shrimp . طراح: Yagorigamania از کاغذ ۶۰ x 60 cm.

Shachihoko . طراح: Fumiaki Kawahata.

Oriland Kitten

Origami Gundam
 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
[SIZE=+0]سندرم تونل کارپال ([/SIZE][SIZE=+0]C.S.T)[/SIZE]















روشهاي صحيح كار با كامپيوتر


(سبز درستو قرمز نادرست)


:









تمرينات بهبود و پيشگيري از سندرم تونل كارپال


:


 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
[SIZE=+0]نام بیماری :[/SIZE][SIZE=+0]سندرم تونل کارپال ([/SIZE][SIZE=+0]C.S.T)[/SIZE]




[SIZE=+0]تعریف :[/SIZE]
[SIZE=+0]تنگی کانال عصب مچ دست را سندرم تونل کارپال یا [/SIZE][SIZE=+0]C.S.T[/SIZE][SIZE=+0]می گویند. علایم بیماری زمانی بروز می کند که کانال عصبی که در ناحیه مچ دست قرار دارد تنگ می شود و باعث ایجاد فشار بر روی عصب مدیان مچ دست می شود. [/SIZE]


[SIZE=+0]علل و عوامل :[/SIZE]
[SIZE=+0]معمولا به دلیل استفاده بیش از حد از مچ دست به ویژه در موارد کارهای ظریف و تکراری ایجاد می شود و اصولا به دنبال انجام مکرر کارهایی که با دست و مچ انجام می شود علایم بروز می کند. شیوع این بیماری در خانمهای خانه دار، بین سنین 30-40 سال، کاربران کامپیوتر، نجاران، تصویرگران، کارگران، قصابها و مکانیکهای خودرو و رانندگان ماشینهای سنگین بیشتر است ؛ این اختلال همچنین متعاقب بعضی از بیماری ها به واسطه التهاب و تورمی که ایجاد می شود، نیز مشاهده می شود از جمله این بیماری ها می توان به دیابت، کم کاری غده تیروئید، روماتیسم های مفصلی، حاملگی، نارسایی کلیه، شکستگی ها و صدمات اشاره کرد. [/SIZE]


[SIZE=+0] علائم و نشانه ها :[/SIZE]
[SIZE=+0]1-درد [/SIZE]

[SIZE=+0]در انگشت شست، نشانه و میانی است به سمت ساعد و بازو هم کشیده می شود.[/SIZE]
[SIZE=+0]شب ها افزایش می یابد[/SIZE]
[SIZE=+0]با افزایش استفاده از دست مثل زمان رانندگی یا خواندن روزنامه افزایش می یابد[/SIZE]
[SIZE=+0]با تکان دادن و فشار به کف همان دست کاهش می یابد[/SIZE]
[SIZE=+0]2- بی حسی و سوزش در انگشت شست، نشانه و میانی که به سمت ساعد و بازو کشیده می شود. [/SIZE]
[SIZE=+0]3- احساس فشار در یک یا هر دو دست که گاهی این علایم متوجه ساعد می شود در موارد شدیدتر حتی شانه ها هم درگیر می شوند. [/SIZE]
[SIZE=+0]4- فلج انگشتان شست، اشاره، میانی و نصف انگشت چهارم در بعضی موارد[/SIZE]
[SIZE=+0]5- عدم توانایی در گرفتن اشیاء و افتادن اشیا از دست[/SIZE]
[SIZE=+0]6- تغییر شکل ناخنها و خشکی پوست دست و انگشتان [/SIZE]
[SIZE=+0]7-حساسیت به سرما[/SIZE]


[SIZE=+0] تشخیص :[/SIZE]
[SIZE=+0]1-گرفتن تاریخچه بیماری که کمک بسیاری به تشخیص می کند[/SIZE]

2- انجام معاینات فیزیکی توسط پزشک
[SIZE=+0]3-گرفتن نوار عصب[/SIZE]
[SIZE=+0]4- در مواردی که بیمار علایم بالینی واضح نداشته باشد از ام.آر.آی جهت تشخیص بیماری استفاده می شود. [/SIZE]


[SIZE=+0] عوارض : [/SIZE]
[SIZE=+0]خطر التهاب تاندونها در بیمارانی که با وجود گرفتاری مچ دست و بروز علایم C.S.T به همان فعالیتهای سابق ادامه می دهند، وجود دارد افزایش فشار روی کانال کارپال و نرسیدن خون به این ناحیه موجب از دست دادن تحرک مچ دست و صدمات عصبی جدی و ماندگار می شود. [/SIZE]


[SIZE=+0] درمان :[/SIZE]


هدف از درمان برطرف کردن فشار بر روی عصب مچ دست است به این منظور اقدامات زیر از سوی کادردرمانی به شما پیشنهاد می شود :
[SIZE=+0]1-درمان حمایتی شامل :[/SIZE]
[SIZE=+0]محدود کردن استفاده از دست یا تغییر شیوه استفاده از آن[/SIZE]
[SIZE=+0]استفاده از آتل(یک وسیله بی حرکت کننده )[/SIZE]
[SIZE=+0]ورزش[/SIZE]
[SIZE=+0]2- درمان دارویی[/SIZE]
[SIZE=+0]3- درمان جراحی[/SIZE]


[SIZE=+0] توصیه های لازم در درمان حمایتی :[/SIZE]
[SIZE=+0]1- از تکرار اعمالی که باعث شروع درد می شود خودداری نمائید در صورتی که امکان توقف فعالیتها وجود ندارد، فعالیتهای خود را کاهش دهید یا به نحوی تغییر دهید که مچ دست تحت فشار نباشد.[/SIZE]
[SIZE=+0]2- استرس به همراه فعالیت می تواند صدمه بیشتری وارد کند بنابراین کنترل استرس نقش بسزائی در کاهش درد دارد. [/SIZE]
[SIZE=+0]3- در صورت استفاده از آتل باید روش صحیح پوشیدن آن را یاد بگیرید.[/SIZE]
[SIZE=+0]4- توجه داشته باشید که آتل حرکات را محدود می کند و در ابتدا باعث بیشتر شدن درد می شود ولی با استفاده مداوم، متوجه اثرگذاری و کم شدن درد می شوید.[/SIZE]
[SIZE=+0]5- از حرکات تشدید کننده درد بپرهیزید[/SIZE]
[SIZE=+0]6- پیروی از برنامه های فیزیوتراپی از سفتی و سختی مفاصل و اختلال در عملکرد عضلات مربوط به مفصل و ارگانهای اطراف آن به هنگام پوشیدن آتل پیشگیری می کند. [/SIZE]
[SIZE=+0]7- از خم کردن مچ دست بپرهیزید.[/SIZE]
[SIZE=+0]8- زمانی که در حالت دراز کش هستید دست خود را بالاتر نگهدارید[/SIZE]
[SIZE=+0]9- از دست سالم برای استفاده از موس کامپیوتر استفاده کنید[/SIZE]


[SIZE=+0] درمان دارویی :[/SIZE]
[SIZE=+0]شامل ضد التهاب های استروئیدی مثل کورتون ها و غیراستروئیدی مثل ایبوبروفن، دیکلوفناک و پیروکسیکام می شود باید توجه باشید که :[/SIZE]
[SIZE=+0]در صورت استفاده از داروهای ضد التهاب استروئیدی خوراکی، معده نباید خالی باشد و در صورت تجویز پزشک باید با آنتی اسید و آب فراوان میل شود. [/SIZE]
[SIZE=+0]ممکن است به شما توصیه شود که یک داروی کورتونی را به درون کانال مچ دست تزریق کنید پس از تزریق باید حداقل تا 24 ساعت استراحت داشته باشید. [/SIZE]
[SIZE=+0]افراد بالای 65 سال بیش از 7 روز نباید از داروهای ضد التهابی غیراستروئیدی بدون تجویز پزشک استفاده کنند [/SIZE]

[SIZE=+0] درمان جراحی :[/SIZE]
[SIZE=+0]در صورتی که با اقدامات غیرجراحی مشکل برطرف نشود، نیاز به جراحی مطرح می شود جراحی معمولا علائم را بر طرف می کند به ویژه زمانی که عصب دچار آسیب دائمی نشده باشد در این عمل جراحی رباطی که بر روی عصب مدیان مچ دست می گذرد برش داده می شود و بدینوسیله فشار روی عصب و مچ دست برداشته می شود.[/SIZE]


[SIZE=+0] پیشگیری :[/SIZE]
[SIZE=+0]در صورتی که شما به کاری مشغول هستید که مکررا با دست انجام داده می شود اطمینان حاصل کنید که مچ شما در زمان کار در وضعیت راحتی قرار گرفته است و در طول کار، فواصل استراحت منظم داشته باشید. [/SIZE]





فکر نمی کنید بهتره دوستانمون رو در جریان بذاریم؟

كساني كه هر روز با كامپيوتر كار ميكنند
 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز









براي اينکه تشخيص دهيد کارمندان جديد را بهتر است در کدام بخش به کار بگماريد، مي توانيد به ترتيب زير عمل کنيد:
400 عدد آجر در اتاقي بگذاريد و کارمندان جديد را به آن اتاق هدايت نماييد. آنها را ترک کنيد و بعد از 6 ساعت بازگرديد. سپس موقعيت ها را تجزيه و تحليل کنيد:



oاگر دارند آجرها را مي شمرند، آنها را در بخش حسابداري بگذاريد.

oاگر از نو (براي بار دوم) دارند آجرها را مي شمرند، آنها را در بخش مميزي بگذاريد.

oاگر همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند، آنها را در بخش مهندسي بگذاريد.

oاگر آجرها را به طرزي فوق العاده مرتب کرده اند، آنها را در بخش برنامه ريزي بگذاريد.

oاگر آجرها را به يکديگر پرتاب مي کنند، آنها را در بخش اداري بگذاريد.

oاگر در حال چرت زدن هستند، آنها را در بخش حراست بگذاريد.

oاگر آجرها را تکه تکه کرده اند، آنها را در قسمت فناوري اطلاعات بگذاريد.

oاگر بيکار نشسته اند، آنها را در قسمت نيروي انساني بگذاريد..

oاگر سعي مي کنند آجرها ترکيب هاي مختلفي داشته باشند و مدام جستجوي بيشتري مي کنند و هنوز يک آجر هم تکان نداده اند، آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذاريد.

oاگر اتاق را ترک کرده اند، آنها را در قسمت بازاريابي بگذاريد .

oاگر به بيرون پنچره خيره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ريزي استراتژيک بگذاريد.

oاگر بدون هيچ نشانه اي از تکان خوردن آجرها با يکديگر در حال حرف زدن هستند، به آنها تبريک بگوييد و آنها را در قسمت مديريت قرار دهيد.
 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا چرا من ؟ ...
آرتور اش
قهرمان افسانه ای تنیس
هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.
طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.


یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: "چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"



آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
در سر تا سر دنیا
بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.
حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.
از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.
چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.
و دو نفر به مسابقات نهایی.
وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟
 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز

لطفا از "لحظه" لذت ببرید














برای ناراحت بودن خیلی وقت داری , پس چرا به فردا موکولش نكني؟ مارك فيشر





















از امروز همه چیز را از نو آغاز کنیم.






برای رسیدن به موفقیت باید مثل زمان کودکی کنجکاو باشید."انتونی رابينز "






به طبیعت برویم!
















برای خودتان برای دل خودتان جشن بگیرید و شاد باشید!







ارزوی ارامش .ارزویی فراگیر.










کمی در زندگی خود رنگ جاری کنیم .








به جزئیات بی توجه نباشیم کمی دقیق تر شویم.


چرا از زیبایی ها به سادگی بگذریم و منتظر چیزی دیگر باشيم ؟







لذت یعنی چی؟یعنی کیف کردن از تمام چیزهای کوچک.









شما می توانید از نیویورک تا کالیفرنیا را با چراغ های اتوموبیل رانندگی کنید بدون اینکه نیاز داشته باشید تمام راه را ببینید.."راز "





دلتان برای هیجانات دوران کودکی تنگ نشده؟





تغییرات کوچک ایجاد کنیم !حداقل برای قابل تحمل تر کردن خیلی از چیزها.








"شاد و خرم


و


شایسته و پایدار


باشید"


دوست من

 

mold_silver

متخصص متالورژی صنعتی
کاربر ممتاز
ارگامی هایی که گذاستی خیلی با حال بودن تنکس
اما بیماری سندرم نمی دونم چی چی ....هووووق
 

Roozbeh69

عضو جدید
کاربر ممتاز
شریعتی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان ابن یمین در مشهد در سال ۱۳۱۹ آغاز کرد و به دنبال آن در سال ۱۳۲۵ وارد دبیرستان فردوسی مشهد شد. او پس از اتمام سیکل اول دبیرستان در سن شانزده سالگی؛ با هدف ادامه تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی شد . این مطلب به نقل از ویکیپدیاست . شریعتی اصلا در تهران دبیرستان نرفته
!!!!!!!!!
احسنت......از دقت شما شگفت زده شدم.....:eek:
 
آخرین ویرایش:

salamichobaran

عضو جدید
آگهی

آگهی

پسرخاله بنده که دوست دارد در آینده مهندسی توانا شود ،ماشینی ساخته است
لوکس و مدرن! تصویر آن را در وبلاگم گذاشتم تا شما هم از دیدن آن بی نصیب
نمانید. فعلا که در خانه مادربزرگ پارک شده و تنها یک نمونه از آن را ساخته است.
حیف که از عهده مخارج آن بر نمی آیم .ولی اگر شما خریدارید بسم الله ...



اگر سوالات بیشتری دارید میتوانید مستقیما به وبلاگش مراجعه نمایید . اگر مشق هایش را نوشته باشد به آن سرک می کشد.
بوقلمون
 
بالا