خداوند الموت (حسن صباح)
نويسنده: پل آمير
مترجم: ذبیح الله منصوری
کتاب خداوند الموت نوشته شده توسط پل آمیر فرانسوی و ترجمه بی نظیر ذبیح الله منصوری کتابی
بسیار جذاب و زیباست
مطمئن باشید با شروع کردن مطالعه صفحات اول این کتاب قطور نمی توانید تا انتهای کتاب مطالعه
نکنید .
البته جای تاسف دارد که بزرگترین و کامل ترین کتاب درباره الموت را یک نویسنده فرانسوی باید بنویسد .
البته اینجا جای نقد کتاب نیست.ولی در مورد خط آخر فرمایشتون با توجه به نظر اکثر بزرگان علم وادب ونظر به شواهد ومدارک مستند که موجوده پل آمیر اصلا وجود خارجی نداره وساخته و پرداخته ذهن نویسنده است.ایشون بیشتر رمان نویس هستن وکتابهاشون از نظر تاریخی مشکل دارن."برای نمونه در مورد قتل خواجه نظامالملک در کتاب خداوند الموت میخوانیم:«وقتی محمد طبسی به نهاوند رسید به او گفتند خواجه در شکارگاه است و او به قرق رفت و تقاضای ملاقات کرد. در محضر خواجه وی ناگهان دید که یکی از دو غلامبچه با خنجر به وی حمله کرد و او را به قتل رساند.
اما در واقع خواجه نظامالملک در شب جمعه دوازدهم ماه رمضان سال ۴۸۵ هجری قمری در راه بغداد در محلی به نام صحنه توسط یک از فدائیان حسن صباح به نام بوطاهر ارانی به قتل رسیدهاست"یا"حسینقلی مستعان در مصاحبه با سیروس آموزگار درباره ذبیح الله منصوری میگوید: «همه ما میدانیم که نیمی از آنچه ذبیحالله منصوری به اسم ترجمه مینوشت، نوشته خود او بود. حتی به نظر من «نیم» هم برآورد کمی است. خود شما یکبار برای من تعریف کردید که امیرانی یک جزوه سی چهل صفحهای را برای ترجمه به وی داد و او آن را در سی چهل شماره خواندنیها ترجمه کرد و بعداً هم به صورت یک کتاب قطور در ایران چاپ شد.» و سیروس آموزگار پاسخ میدهد: «بله، درست است. من خودم آنروز حضور داشتم. یکبار دیگر نیز در همین فرانسه، یک روز دکترمحمدعلی امیرمعزی را که به یقین یکی از نامداران ایرانی معاصر است، دیدم و به وی گفتم که در ایران کتاب خداوند الموت ذبیحالله منصوری را که ترجمه از یک نویسندة فرانسوی بنام پل آمر است خواندهام و خیلی خوشم آمدهاست و میخواهم اصل کتاب را به فرانسه بخوانم. دکتر معزی غش غش خندید و گفت آن کتاب در واقع مقالهای بیش نیست و ملحقات خود منصوری آنرا به صورت آن کتاب قطور در آوردهاست.»
علی اناری در مصاحبه با خبر آنلاین میگوید: کتاب «سینوهه پزشک مخصوص فرعون» نوشته «میکا والتاری» نویسنده فنلاندی در حالی توسط ذبیحالله منصوری در دو جلد و ۹۸۹ صفحه ترجمه شد که اصل کتاب بیش از ۶۰ صفحه بیشتر نیست. خلاصه نظر اکثر منتقدین اینه که"منصوری به اصل متنها به هیچ شکل وفادار نیست. این ایرادها از آنجا مهم جلوه میکنند که هیچ یک از کارهای منصوری به ظاهر تالیف نیست؛ همه در ظاهر ترجمهاند. چرا باید نویسندهای با سرنوشت حرفهای خود چنین کند؟ چرا لااقل آن گروه کارها را که نویسنده مشخصی ندارند تالیف اعلام نکرده است؟ خود او گفتهاست به دو دلیل؛ اول اینکه از منتقدان سختگیر و بی رحم میترسیده و دوم اینکه تصور میکرده گذاشتن نام یک نویسنده غربی بر روی کتابها حاصل کار را معتبرتر جلوه میدهد.
البته من خودم نه منتقد حرفه ای هستم نه صاحب نظر وتمام نقل قولها رو هم از ویکی پدیا آوردم.فقط این تکته رو خواستم توجه بدم با توجه به مطالعه تاریخی محدودی که دارم دوستان در مطالعه آثار آقای منصوری به عنوان یک اثر تاریخی به این آثار نگاه نکنند.بیشتر جنبه ادبی رو مد نظر قرار بدن."آثار منصوری در حوزه مذهب، فلسفه و تاریخ اسلام را یا میشود کنار گذاشت یا با این توضیح چاپ کرد که این آثار قابل استناد نیستند و فقط برداشتهای منصوری هستند."