گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
 

afsaneh_k

عضو جدید
بار الها دست نياز به درگاه بي نياز تو آورده ايم، خسته دليم و تنها نه يار وفاداري و نه محرم رازي ديگر نه عطر گلي و نه رنگ دلپذيري تويي تنها يار و تويي تنها محرم راز. به ياد تو جانمان عطر آگين مي شود و به اميد تو زندگيمان رنگ مي گيرد ما در كنف حمايت گرفته ، نوميدمان مكن...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
با قرآن - از رحمت خداوند نا اميد نباشیم
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
.:: کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره‌ کنی تمامه!
گفت: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفت: ان الله بالناس لرئوف رحیم
.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه – مهربان است (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته
گفت: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58) ::.

گفتم: اصلا" بی‌خیال! توکلت علی الله
گفت: ان الله یحب المتوکلین
.:: خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/159) ::.

گفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن! یادت باشد که:
گفت: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/11) ::.
 

afsaneh_k

عضو جدید
الهی
چه خوش روزگاریست روزگار دوستان تو با تو !
چه خوش بازاریست بازار عارفان در کار تو !
چه آتشین است نفسهای ایشان در یاد کرد و یادداشت تو !
چه خوش دردیست درد مشتاقان در سوز شوق و مهر تو!
چه زیباست گفت و گوی ایشان در نام و نشان تو !

مناجات نامه و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری(ج ۳ ص۷۵۹ تفسیر الاعراف )
 

Reihane11

عضو جدید
به نام عشق
:gol:به نام تو و ستایش برای تو
به نام عشق و ستایش برای عشق

آن عشق که جز او عشقی نیست؛
یکتاست و در عاشقی بی همتا
پاک است و در خدایی تنها
بی او جهانی نیست و جهان را همه از اوست
که جهان از عشق او در حیرت و از خلقتش مبهوت .

آن عشق که پرستید آن خاک - سرشتش پاک-
خدایش او
و جز او نبودش معشوق
خدایش گفت :"تو را من عشق"
و او هم خواند:
"خدای عشق
هدایت کن مرا تا عشق
که عشق خواهد رساند من را
به کوی تو
به کوی عشق"
 

afsaneh_k

عضو جدید
چه مسرورم با تو ... و چه غمگين و تنهايم بي تو...
افكارمغشوشم متمركز شويد... به ترنم هاي عاشقانه تجلي حضور او گوش بسپاريد و غبار سياه هوسها را بزدائيد..
پاك شويد تا بشنوم صداي او را...!
پاك شويد تا بشنوم صداي زمزمه هاي روح آشفته ام را... كه مينالد از اين همه دربند بودن...!
و من من است كه مرا در بند كشيده... تو ! تنها تو رهايم كن از اين بندها.... چرا كه تو توانايي و من ناتوان...!
مادرم كجاست تا مرا به نيل تقديرت بسپارد. عاشقانه ؟
و پدرم كجاست تا مرا آماده ذبح كند . عاشقانه ؟...
تو خود باش به جاي همه نداشته هايم ...!
من بنده توام ... مرا آفريدي ... به من موهبت هاي بسيار بخشيدي ... پس متوقع ام بيشتر از هميشه چرا كه تو ميتواني و من ناتوانم... و چه لذتي است كه ناتواني از توانايي بخشنده طلب كند؟
تويي كه خود طلب نكرده مي بخشي پس چرا نخواهم از خود تو...؟!!!
اگر اين زنجيرهاي دنيوي بگذارند خود را رها مي كنم.
چه روزها كه به آفريده هايت مينگرم و مرگ را مجسم مي كنم...
به من يادبده كه نهراسم از مردن ... به من ياد بده كه شاد باشم از ذبح شدن در پيشگاهت براي رسيدن به تو...


اگر مردن راهي است براي به تو رسيدن من آماده ذبح ام ...!!!
 

فطرس

عضو جدید
کردم از عقل سوالی که بگو ایمان چیست ؟
عقل در گوش دلم گفت که ایمان ادب است
آدمی زاد اگر بی ادب است انسان نیست
فرق ما بین بنی آدم و حیوان ادب است
 

afsaneh_k

عضو جدید
سحرگاهی منِ عاشق ، سحرگاهی منِ عاشق ، به سوی مکه رو کردم
دعا کردم دعا کردم ، دل ُ از غم جدا کردم
واسه عشقی که از قلب ، واسه عشقی که از قلب
خدا خدا خدا کردم ، دل ُ از غم جدا کردم
دل ُ از غم جدا کردم ، به پای تو فدا کردم

سحرگاهی که من عاشق ، به سوی مکه رو کردم
دعا کردم دعا کردم ، دل ُ از غم جدا کردم
واسه عشقی که از قلب ِ ، خدا خدا خدا کردم


* * * * *


دلم دریاچه ی عشقه ، چشام رودی که می خشکه
ببار بارون ببار بارون ، به قلبی که شده تشنه
تو اون دشتی که مرغ عشق ، عزیز خونه اش رفته
به دنبال صدای یار ، صدای چه چه اش گشته
صدای چه چه اش گشته

دلم دریاچه ی عشقه ، چشام رودی که می خشکه
ببار بارون ببار بارون ، به قلبی که شده تشنه
تو اون دشتی که مرغ عشق ، عزیز خونه اش رفته
به دنبال صدای یار ، صدای چه چه اش گشته
صدای چه چه اش گشته

* * * * *

سحرگاهی من عاشق ، به سوی مکه رو کردم
دعا کردم دعا کردم ، دل ُ از غم جدا کردم
دعایی بر سر یارم ، من از عشق و وفا کردم
واسه عشقی که از قلب ِ ، خدا خدا خدا کردم
دل ُ از غم جدا کردم ، به پای تو فدا کردم
دل ُ از غم جدا کردم ، به پای تو فدا کردم

سحرگاهی من عاشق ، به سوی مکه رو کردم
دعا کردم دعا کردم ، دل ُ از غم جدا کردم
دعایی بر سر یارم ، من از عشق و وفا کردم
واسه عشقی که از قلب ِ ، خدا خدا خدا کردم
دل ُ از غم جدا کردم ، به پای تو فدا کردم
دل ُ از غم جدا کردم ، به پای تو فدا کردم
 

afsaneh_k

عضو جدید
ای درویش، اگر بیایی در باز است و اگر نیایی بی نیاز است. دنیا را دوست می داری مده تا بماند و اگر دشمن می داری بخور تا نماند.


ای درویش بر سه چیز اعتماد نكن بر دل و بر وقت و بر عمر.


دل، زنگ پذیر است و وقت را تغییر است و عمر در تقصیر است.


دی رفت و باز نیاید فردا را اعتماد نشاید، وقت را عنیمت دان كه دیر بپاید....
 

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا دلم گرفته اخه چرا اون همه دنیای منه همه چیز منه من هیچی نمیخوام فقط
خدایا خدایا خدایا....خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم....کمکش کن کمکش کن کمکش کن...
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
بچه ها تو روخدا بیاین همه مون دعا کنیم
خدایا کمکمون کن تا عشقمونو با هرکی بهش نیاز داشت یا شایستش بود قسمت کنیم
تا معنای سکوت ادما رودرک کنیم بدونیم در قبال هر چیزی که به زبون میاریم مسئولیم
خدایا کمکمون کن تا بدونیم چرا به این دنیا فرستاده شدیم اینکه اومدنمون تصادفی نیست
تا بدونیم دوست داشتن دردو ودل کردن کمک خواستن بخشیدن مهربونی احساساتمون رو به زبون اوردن چیزی ازمون کم نمیکنه
خدایا کمکمون کن تا ارزش یه انسان رو بدونیم و اینو بفهمیم که همه مون از یه تنیم از یه نفسیم که باهم معنا میشیم
کمکمون کن تا درگت کنیم بدونیم روح تو عشق تو تو وجود همه ادما هست تا راضی نشیم بهم اهانت کنیم تا راضی نشیم تسلیم مشکلات بشیم
کمکمون کن دوست داشته باشیم بدون توقعی بدون هیچ توقع حسادت یا حتی نیاز
کمکمون کن کارهای امروزمون عبادت باشه
امیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدایا تو دانی چرا
به خواست خودت دوباره سفره دل گشودم
دلم را شاد گردان
خود دانی چگونه
پس کمکم کن...
 

afsaneh_k

عضو جدید
وقتی آدم بو می گیره یه نگاه به خودش بکنه میبینه راکده،درست مثل مرداب، اما خوبیش اینه که نگاه به نیلوفرهای آبی کور سوی امید رو تو دل آدم زنده می کنه،و وای از اون زمانی که دیگه نیلو فر ها هم نباشند.اگه نگاه کنه میبینه که باتلاقه، پر از لجن،داره نیلوفرها رو هم می کشه پایین فقط خود خدا رحم کنه و بارون رحمتش رو بفرسته و دل آدمارو جلا بده
 

afsaneh_k

عضو جدید
خدایا

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اندیشه و احساس مرا در سطحی پایین میار که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید این شبه آدم های اندک را متوجه شوم. [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]چه دوست تر می دارم بزرگواری گولخور باشم تا همچون اینان کوچکواری گول زن.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] دکتر علی شریعتی[/FONT]
 

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز

دریا بیکران است و زورق من کوچک
به تو توکل میکنم که همه کس را حمایت میکنی
با من بمان که ظلمت شب از راه می رسد
وقتی که هیچ یاوری نیست و اسایش گریخته است
خدایا ای یاور بی کسان با من بمان
در هر لحظه به حضور تو نیاز مندم
چه چیزی جز لطف تو میتواند ترس ها را در هم شکند؟
چه کسی جز تو میتواند راهنما و پناه من باشد؟
در روز های ابری و افتابی با من بمان
از هیچ دشمنی نمی هراسم چون تو درکنا رمنی
حتی اگر همه امیدهایم غرق شوند
فریاد می زنم به تو اعتماد میکنم
 

afsaneh_k

عضو جدید
پیر طریقت(خواجه عبدالله انصاری) گوید: روزگاری او را می جستم، خود را می یافتم ، اكنون خود را می جویم او را می یابم. ای حجت را یاد و انس را یادگار، چون حاضری این جُستن به چه كار.


خدایا، یافته می جویم، با دیده ور می گویم كه دارم چه جویم؟ كه می بینم چه گویم؟ شیفته این جُست و جویم گرفتار این


گفت و گویم. ای پیش از هر روز و جدا از هر كس، مرا در این سوز هزار مطرب نه بس؟!


الهی به عنایت ازلی، تخم هدایت كاشتی؛ به رسالت پیمبران آب دادی؛ به یاری و توفیق پروردی به نظر خود به بار آوردی. خداوندا ،سزد كه اكنون سموم قهر از آن بازداری و كِشته عنایت ازلی را به رعایت ابدی مددكنی.


الهی، گاه گویم كه در اختیار دیوم، از پس پوشش بینم، باز ناگاه نوری تابد كه جمله بشریت در جنب آن ناپدید بود.


الها، چون عین هنوز منظر عیان است، این بلای دل چیست، چون این همه راه همه بلاست پس چندین لذت چیست؟


خدایا گاه از تو می گفتم گاه از تو می نیوشیدم میان جرم خود و لطف تو می اندیشیدم، كشیدم آنچه كشیدم همه نوش گشت چون آوای تو شنیدم
 

Reihane11

عضو جدید
:gol:خدایا
اگر مرا به جرمم مواخذه کنی ، تو را به عفوت مواخذه می کنم
و اگر مرا به گناهم بازخواست کنی ، تو را به معرفتت بازخواست می کنم
و اگر مرا به آتش دوزخ وارد سازی ، اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من تو را دوست داشتم ...

"مناجات شعبانیه"​
 

Reihane11

عضو جدید
:gol:یا رب ز شراب عشق سر مستم کن
وز عشق خودت نیست کن و هستم کن
از هر چه به جز عشق تهی دستم کن
یکباره به بند عشق پابستم کن
 

afsaneh_k

عضو جدید
خدايا ! عقيده مرا از دست عقده ام مصون دار.

خدايا ! به من قدرت تحمل عقيده مخالف را ارزاني کن.

خدايا ! مرا همواره آگاه و هوشيار دار ، تاپيش از شناختن درست و کامل کسي يا فکري

درباره آن قضاوت نکنم.

خدايا ! خودخواهي را چندان در من بکش ، يا چندان برکش ، تا خودخواهي ديگران را

احساس نکنم ، و از آن در رنج نباشم.

خدايا ! مرا ، در ايمان "اطاعت مطلق " بخش !تا در جهان "عصيان مطلق" باشم.

خدايا ! ياري ام ده تا ؛ شهرت ، مني را که "مي خواهم باشم " قرباني مني که "مي

خواهند باشم" نکند.

خدايا ! به من "تقواي ستيز" بياموز ، تا در انبوه مسئوليت نلغزم و از "تقواي پرهيز"

مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم.

خدايا ! مرا به ابتذال آرامش و خوشبختي مکشان.اضطراب هاي بزرگ ، غم هاي ارجمند و

حيرت هاي عظيم را به روحم عطا کن.لذت ها را به بندگان حقيرت بخش و دردهاي عزيز

برجانم ريز.

دکتر علی شریعتی
 

afsaneh_k

عضو جدید
اگر تنهاترین تنهایان شوم, باز تو هستی!
آری تو که از پدر و مادر بر من مهربانتری!
ای عزیز ماندنی! ای ناب سخت یاب!
تو یگانه شاهد شریفی بر لحظه لحظه های رنج من!
ای خوب خواستنی!
اکنون دستان دردمند و نیازمند خویش را بر آستان نیلوفریت می گشایم و از تو
برای همسایه مان که نان ما را ربود, نان!
برای یارانی که دل ما را شکستند, مهربانی !
برای عزیزانی که روح ما را آزردند, بخشش!
و برای خویشتن خویش, آگاهی,
عشق, عشق و عشق
میطلبیم!
آمین!
 

afsaneh_k

عضو جدید
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]پروردگارا [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]به من آرامش بده [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]دليري ده [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تا تغيير دهم آنچه را مي توانم تغيير دهم [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]بينش ده تا تفاوت اين دو را بدانم [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]مرا فهم ده [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار كنند[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خدايا ياريم كن تا :
- در دل هاي سرشار از كينه و خصومت بذر عشق و محبت.
- در دل هاي آكنده از ترديد، ايمان.
- در دل هاي سرشار از نا اميدي، اميد.
- در دل هاي مملو از ظلمت، روشنايي.
و در دل هاي سرشار از غم و اندوه، شادماني بكارم.
 

afsaneh_k

عضو جدید
مناجات در وصيت نامه شهدا



1- شهيد معلم مهدي رجب بيگي؛ متولد سال 1336:


«خدايا پرواز را به ما بياموز تا مرغ دست آموز نشويم و از نور خويش آتش در ما بيفروز تا در سرماي بي‌خبري نمانيم. خون شهيدان را در تن ما جاري گردان تا به ماندن خو نکنيم و دست آن شهيدان را بر پيکرمان آويز تا مشت خونينشان را برافراشته داريم. خدايا چشمي عطا کن تا براي تو بگريد، دستي عطا کن تا داماني جز تو نگيرد، پايي عطا کن که جز راه تو نرود و جاني عطا کن که براي تو برود.»



2- شهيد دکتر مصطفي چمران متولد سال 1311محل تولد تهران محل شهادت دهلاويه سال‌1360:


«بگذاريد بند بندم از هم بگسلد، هستيم در آتش درد بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود، باز هم صبر مي‌کنم و خداي بزرگ خود راعاشقانه مي‌پرستم. آرزو داشتم که شمع باشم، سر تا پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم. به کفر و طمع اجازه ندهم بر دنيا تسلط يابد.»



3- شهيد مجتبي رسول زاده، محل تولد: تهران، مکان شهادت: خرمشهر به سال 1361:


«خدايا اگر مي‌داني که عاشقت شده‌ام، مرا به سوي خود فراخوان والا مرا رشد بده و توفيق تکامل الي‌الله نصيبم کن تا لايق شهادت گردم.»


4- شهيد صفرعلي خاجوي، محل شهادت: شلمچه به سال 1365:


«اي خدا اگر مرا به جرمم مواخذه کني، تو را به عفوت بازخواست مي‌کنم و اگر مرا به آتش دوزخ ببري، اهل دوزخ را آگاه خواهم کرد که تو را دوست دارم.»



5- شهيد مجيد پورکرمان محل تولد: تهران، محل شهادت: خرمشهر به سال 1361:


«من هيچ‌شاخه سبزي ندارم تا با خود به سراي ديگر ببرم، اما اميد دارم که اين شاخه‌هاي خشک شده در اين لحظات پرثمر و پرنعمت جان بگيرند و سبز شوند.»



6- شهيد حسن رئوفي فريماني، متولد سال 1344 در تهران، محل شهادت پنجوين به سال 1362:


«خدايا کمکم کن تا پايم نلرزد و هدايت کن گلوله‌هاي آتشين مرا تا بر سينه دشمنانت فرود آيند و هنگامي که صلاح تو در آن بود که جان ناقابل اين حقير تقديم گردد، مهدي (عج) را بر بلينم فرست که سخت محتاج اهل بيت هستم. خداوندا درد تير و ترکش و خمپاره را تحمل خواهم کرد، اما اندوه خميني را هرگز.»



7- شهيد حسين يحيايي محل تولد تهران به سال 1344، محل شهادت شلمچه به سال 1365:


«اي خدا، اين دلم، جانم، روحم فقط تو را مي‌خواهد. ديگر طاقت ماندن در ميان دنيا و دنيائيان را ندارد و مي‌خواهد از وادي پر از گناه و وادي ساده کوچ کند و در وادي عشق و صفاي روحاني فرود آيد. اي انسان‌ها روح روح را الهي کنيد، از مسير دنيا طلبي خارج و در مسير رضاي خدا وارد شويد و رضاي خدا بطلبيد.»



8- شهيد سعيد هدي محل تولد مراغه، محل شهادت شلمچه به سال 1365:


«خداوندا، مرغ ناچيز و محبوس در قفس، چشم به تو دوخته و با لرزاندن بال‌هاي ظريفش آماده حرکت به سوي توست. ما نه براي اينکه از قفس تن پرواز کند و در جهان پهناور هستي بال و پر بگشايد، نه زيرا زمين و آسمان با آن همه پهناوري، جز قفس بزرگتري براي اين پرنده شيدا نيست. او مي‌خواهد آغوش بارگاه بي‌نهايت را باز کني و او را به سوي خود بخواني»



9- شهيد علي حسيني آقايي محل تولد تهران به سال 1341، به محل شهادت سومار 1361:


«خدايا، دل دردمندم شوق آزادي دارد تا از اين غربتکده سياه، تا از اين زندان عاشقان وصالت، نداي خود را به وادي عدم بکشاند و فقط با خداي خود به وحدت برسد.»


10- شهيد حاج عبدالستار قنداني‌پور متولد سال 1340:


«خدايا، ريشه‌هاي اين علاقه به دنيا را در خاک وجود من بخشکان و تارهاي اين وابستگي را در زواياي قلب من بسوزان. خدايا، عشق به اين لجترار متعفن که جامه مخالفت با تو را بر من پوشانده است. تو اين جامه را از تن من بيرون آور.»



11- شهيد ابوالفضل راز فاني محل تولد تهران، محل شهادت در بند عراق به سال 1362:


«الهي، يا قدوس، با ارحم الراحمين، من ذليليم، من کوچکم، به عظمت خودت تواناييم ده. با نور خودت آشنايم کن، قطعه قطعه بدن پر دردم، عاشق اسلام و عاشق شهادت است. خدايا، نگذار چشم بسته از اين دنيا بروم.»



12- شهيد احمد دادستان متولد 1347 در تهران، شهادت به سال 1362:


«اي مهربان، من نيز عاشق تو هستم. اي بخشنده مهربان کرمي در حق من کن و مرا ببخش و مرا در صف عاشقانت قرار ده. خدايا، وجود مرا براي لقاي خودت و رساندن عاشق به معشوق آماده ساز.»



13- شهيد سيد داود مشکار گونه فراهاني متولد سال 1337 در تهران، محل شهادت اهواز به سال 1360:


«به نام او که از اويم، به نام او که زنده به اويم، زندگيمان به خاطر اوست، بودنم از اوست، رفتنم به اوست، يارم اوست، جانم اوست، معشوقم اوست احساسش مي‌کنم با قلبم، با ذره ذره وجودم و با تمام سلول‌هايم. اي همه چيزم، به يادت هستم. به يادم باش که بي‌تو هيچ و پوچ خواهم بود.»



14- شهيد بهزاد حداد ماهي محل تولد تهران به سال 1348، محل شهادت شلمچه به سال 1365:


«خدايا دوست دارم که اگر شهيد شدم، بي سر باشم که در مقابل امام حسين (ع) روسفيد باشم... . خدايا، بر من رحم کن. خدايا هميشه خواسته‌ام که شهيد شوم. اين آرزو را برايم برآورده کن.»



15- شهيد جواد حيدري فرد محل تولد تهران به سال 1333، محل شهادت جزيره مجنون به سال 1362:


«خدايا، به تو پناه مي‌آورم از نفسي که سير نمي‌شود و از دانشي که سود نمي‌دهد، از نمازي که بالا نمي‌رود و از دعايي که به اجابت نمي‌رسد.


16- شهيد بهنام يوسفي اردبيلي تولد به سال 1343:


«اي معبود من، اي آن که دل‌هاي پاک در لقاي تو مي‌تپد. خدايا، من با تو در شهادت دوستانم و به هنگام بلند شدن ناله‌هاي کودکان مادر از دست داده در بمباران‌هاي دشمن، با تو پيمان بستم و عهد نمودم که تا پايان راه بروم و حال بر پيمان خود وفا کردم. الهي، من به وفاداري و خلوص عمل نمودم، تو نيز مرا بپذير.»



17- شهيد مجيد حاجي محمد زاده اصل محل تولد آذربايجان شرقي به سال 1341، محل شهادت شلمچه:


«الله اکبر، الله اکبر! چه زيبا معلمي هستي و چه مهربان محبت نمودي. من از تو تشکر مي‌کنم که توانستم درس خود را از تو بياموزم و در صحنه عمل امتحان دهم و اين کوچک را به وادي عشق منزلت دادي.»



18- شهيد يعقوب مهدي زاده اصل محل تولد اردبيل به سال 1342، محل شهادت شلمچه به سال 1365:


«خدايا! اگر کمکم نکني، دستم نگيري، چه کنم و به کجا پناه ببرم. من به غير از تو کسي را ندارم، پناهي ندارم و تنها هستم. يا رب! دست اين بنده ناچيز را بگير و نداي او را که از اعماق قلب بر مي‌خيزد، گوش کن و مرا يک لحظه به حال خودمان وامگذار.»



19- شهيد غلامرضا شاه ميرزايي محل تولد اصفهان به سال 1343، محل شهادت کردستان به سال 1364:


«خدايا، به محمد (ص) بگو که پيروانش حماسه آفريدند، به علي (ع) بگو که شيعيانش قيامت به پا کردند و به حسين (ع) بگو که خونش در دل‌ها مي‌جوشد. بگو از آن خون‌ها سروها مي‌رويد و ظالمان سروها را مي‌برند اما باز هم سروها مي‌رويند.»



20- شهيد محمد حسين کاظمي محل تولد اصفهان به سال 1343، محل شهادت شلمچه به سال 1365:


«پروردگارا، جز شراب وصال تو چيز ديگري عطش مرا نمي‌کاهد و جز به ديدار تو چيزي ديگر عشق مرا خاموش نمي‌کند و جز ديدن رحمت تو در اين کار اشتياق مرا سير نمي‌سازد.»



منبع:تبيان
 

afsaneh_k

عضو جدید
حكايت از پائولوكوئيلیو

حكايت از پائولوكوئيلیو

حكايت از پائولوكوئيلیو



شهسواري به دوستش گفت: بيا به كوهي كه خدا آن جا زندگي مي كند برويم.مي خواهم ثابت كنم كه او فقط بلد است به ما دستور بدهد، و هيچ كاري براي خلاص كردن ما از زير بار مشقات نمي كند.



ديگري گفت: موافقم .اما من براي ثابت كردن ايمانم مي آيم .


وقتي به قله رسيد ند ،شب شده بود. در تاريكي صدايي شنيدند:
سنگ هاي اطرافتان را بار اسبانتان كنيد وآن ها را پايين ببريد.



شهسوار اولي گفت : مي بيني ؟ بعداز چنين صعودي ،از ما مي خواهد كه بار سنگين تري را حمل كنيم.محال است كه اطاعت كنم !



ديگري به دستور عمل كرد. وقتي به دامنه كوه رسيد،هنگام طلوع بود و انوار خورشيد، سنگ هايي را كه شهسوار مومن با خود آورده بود،روشن كرد. آنها خالص ترين الماس ها بودند...



مرشد مي گويد: تصميمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند...
 

هزاردستان

کاربر فعال
خدايا به ذلت مران از درم
كه صورت نبندد دري ديگرم

ور از جهل غايب شدم روز چند
كنون كامدم در به رويم مبند

چه عذر آرم از ننگ تر دامني
مگر عجز پيش آورم كاي غني

فقيرم به جرم گناهم مگير
غني را ترحم بود بر فقير
 

afsaneh_k

عضو جدید
الهي ! عاجز و سرگردانم ، نه آنچه دارم ، دانم و نه آنچه دانم ، دارم!

خلق پندارند که چيزي دارند ، باش تا فردا پرده بردارند!

چون به کار خود فکر مي کنم ، درياي خوف موج مي زند و چون در کرم او مي نگرم ، همتم خيمه بر اوج مي زند .

در کودکي بازي ، در جواني مستي ، در پيري سستي ، پس خدا را کي پرستي ؟

نقل از : مناجات نامه "خواجه عبدا... انصاري"
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خداوندا تقديرم را زيبا بنو يس : کمکم کن آنچه
را که تو زود می خواهي من دير نخواهم و آنچه را
که تو دير مي خو اهي من زود نخواهم
پروردگارابه من بياموز دوست بدار م کساني راکه
دوستم ندارند ..عشق بورزم به کساني که عا شقم
نيستند...بگريم براي کسانی که هرگز غمم را
نخوردند ...به من بياموز لبخند بزنم به کساني
که هرگز تبسمي به صورتم ننواختند... محبت کنم
به کساني که محبتي درحقم نکردند.
 
بالا