گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
پیشته ....
با اون رشته ات ....
درسته من از مهندسی شیمی متنفرم .... اما فقط یک مهندس شیمی اجازه داره که به مهندسی شیمی توهین کنه ولا غیر :|
به نکته ظریفی اشاره کردی دادا !!! :|
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

یادی کنیم از الکس دلپیروی کبیر... :( ...
دلم براش تنگ شده
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
ببینید یلدایی جان .. واقعا سخت میشه شیمی و مهندسی شیمی رو تفاوت هاشون رو گفت .. چون خیلی زیاده ... و انرژی زیادی هم می خواد .. الان بچه ها خسته هستن ... اول صبح بیا .. مفصل برات توضیح می دیم .. شرمنده .. یه وقت از دست ما ناراحت نشی حالا !!!
 

persian_land

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیام به مغزم نمیرسه!:D
اونی که به مغز ات نمیرسه خونه :D

یادی کنیم از الکس دلپیروی کبیر... :( ...
دلم براش تنگ شده
تو عمرم از یه تیم و باشگاه هاش خوشم نیومده اونم ایتالیاس ... یوههاهاهاهاهاها ....فقط اسپانیا....
به نکته ظریفی اشاره کردی دادا !!! :|
ها میدونم ...هممون دلمون خونه :|
 

yaldayi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ببینید یلدایی جان .. واقعا سخت میشه شیمی و مهندسی شیمی رو تفاوت هاشون رو گفت .. چون خیلی زیاده ... و انرژی زیادی هم می خواد .. الان بچه ها خسته هستن ... اول صبح بیا .. مفصل برات توضیح می دیم .. شرمنده .. یه وقت از دست ما ناراحت نشی حالا !!!

پوریا جان...ولشکن :D
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به افتخار مهندسی شیمی با عظمت ترین رشته ی دنیا (ولی توی ایران زیر صفر!!!خودمم قبول دارم!!!)

 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب آرام و بی صدا در تشویش کوچه ها سرگردانم..با رویای پنجره با یک سینه خاطره بی سامانم...
لطفا با آهنگ بخونینش...:D
شب بخیر مهندسای شیمی!:smile:
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اونی که به مغز ات نمیرسه خونه :Dتو عمرم از یه تیم و باشگاه هاش خوشم نیومده اونم ایتالیاس ... یوههاهاهاهاهاها ....فقط اسپانیا....ها میدونم ...هممون دلمون خونه :|
معلوم اخرا فوتبالی شدی! :D .ما از قدیم طرفدار ایتالیا (یووه) و انگلستان (یونایتد) بودیم.البته بارسا هم عشقه...از زمان ریوالدو و لوئیز انریکه و پاتریک کلایورت تا الان...
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
معلوم اخرا فوتبالی شدی! :D .ما از قدیم طرفدار ایتالیا (یووه) و انگلستان (یونایتد) بودیم.البته بارسا هم عشقه...از زمان ریوالدو و لوئیز انریکه و پاتریک کلایورت تا الان...
فقط زیدان .... عشقه منه !!!

 

persian_land

عضو جدید
کاربر ممتاز
معلوم اخرا فوتبالی شدی! :D .ما از قدیم طرفدار ایتالیا (یووه) و انگلستان (یونایتد) بودیم.البته بارسا هم عشقه...از زمان ریوالدو و لوئیز انریکه و پاتریک کلایورت تا الان...
نه دادا .... من عاشق مورینتس بودم از همون ابتدای بازیش ....برا همین هم با اسپانیا زندگی می کردم ...هنوزم دوسش دارم ....
فقط زیدان .... عشقه منه !!!

الهی ....جکوزو ... پیرمرد اومد ایران همه زدنش ....
 

DON AMIR

عضو جدید
ذوالقرنین قرآن = اسکندر مقدونی = سلمان محمدی = روزبه ی ایرانی= دوست ارسطو = داستان نا کجا آباد نظامی گنجوی = شهر مدینه



مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...


چه پوششی دارین و علت انتخاب این نوع پوشش چی هست ؟؟
سه شنبه 26 آذر 1392 :: نویسنده : راضیه



سلام به همگی

راستش یه مدتی این مطلب پست ثابت من میشه
یه جورایی یه نظر خواهی هست بیایین بگین :
چه پوششی دارین و علت انتخاب این نوع پوشش چی هست
مثال میزنم مثلا یکی میگه مانتو کوتاه و بدن نما و با ساپورت یا مانتو بلند یا چادر علتشم بگه

هدف من از این نظر خواهی اینه که بیشتر بدونم دوستانی که ما بهشون میگیم بد حجاب هدف و انگیزشون از این نوع پوشش چی هست شاید غیر از خودنمایی باشه که هی ما میگیم !!!

بیایین و ما رو متقاعد کنید که پوشش شما درست هست و هدفتون منطقی هستش...
آقایون هم بگن دوست دارند خانمشون ، خواهرشون یا مادرشون چه نوع پوششی داشته باشه و چرا ؟
راستی من سعی میکنم هر روز پست جدید هم بذارم پس مطالب دیگه وبلاگ هم یادتون نره ببینید ...
منتظر حضورگرمتون هستم...




نوع مطلب : سوالات حجاب،
برچسب ها : انگیزه حجاب، هدف از نوع پوشش،
لینک های مرتبط :


مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...
داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟
بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.
پرسیدم: با منی؟

گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق!اذیت نمی شوی با این پارچه ی دراز دور و برت؟ خسته نمی شوی از رنگ همیشه سیاهش؟
تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ، چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.
خندیدم و گفتم: چقدر دلت ﭘُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.
خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده ندارد.
گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.
گفتم من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست.
با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای...
گفتم؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی ِ توست.
با تعجب به چهره ام نگاه کرد.
پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟ گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.
گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید. تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض ِ بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.
همسر تو، تو را "دید"، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟!
گفت: خوب... ما به هم تعهد دادیم.
گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.
من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد. همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. من روی تمام ِ این علاقه ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.
سکوت کرده بود.


گفتم؛ راستی... هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحی ِ زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم ... راست می گویی...






http://hojb.mihanblog.com/page/1


http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon1.png

تاپیک: علامه آیه الله ( لقبی که خدا به ایشان دادن ) سید محمد حسین حسینی طهرانی - کتابهای ایشان رایگان در اینترنت موجود می باشد

تاپیک: ذوالقرنین قرآن = اسکندر مقدونی = سلمان محمدی = روزبه ی ایرانی= دوست ارسطو = داستان نا کجا آباد نظامی گنجوی = شهر مدینه

 
آخرین ویرایش:

S O R M E

عضو جدید
کاربر ممتاز
ذوالقرنین قرآن = اسکندر مقدونی = سلمان محمدی = روزبه ی ایرانی= دوست ارسطو = داستان نا کجا آباد نظامی گنجوی = شهر مدینه



مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...

چه پوششی دارین و علت انتخاب این نوع پوشش چی هست ؟؟
سه شنبه 26 آذر 1392 :: نویسنده : راضیه



سلام به همگی

راستش یه مدتی این مطلب پست ثابت من میشه
یه جورایی یه نظر خواهی هست بیایین بگین :
چه پوششی دارین و علت انتخاب این نوع پوشش چی هست
مثال میزنم مثلا یکی میگه مانتو کوتاه و بدن نما و با ساپورت یا مانتو بلند یا چادر علتشم بگه

هدف من از این نظر خواهی اینه که بیشتر بدونم دوستانی که ما بهشون میگیم بد حجاب هدف و انگیزشون از این نوع پوشش چی هست شاید غیر از خودنمایی باشه که هی ما میگیم !!!

بیایین و ما رو متقاعد کنید که پوشش شما درست هست و هدفتون منطقی هستش...
آقایون هم بگن دوست دارند خانمشون ، خواهرشون یا مادرشون چه نوع پوششی داشته باشه و چرا ؟
راستی من سعی میکنم هر روز پست جدید هم بذارم پس مطالب دیگه وبلاگ هم یادتون نره ببینید ...
منتظر حضورگرمتون هستم...




نوع مطلب : سوالات حجاب،
برچسب ها : انگیزه حجاب، هدف از نوع پوشش،
لینک های مرتبط :


مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...
داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟
بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.
پرسیدم: با منی؟

گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق!اذیت نمی شوی با این پارچه ی دراز دور و برت؟ خسته نمی شوی از رنگ همیشه سیاهش؟
تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ، چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.
خندیدم و گفتم: چقدر دلت ﭘُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.
خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده ندارد.
گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.
گفتم من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست.
با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای...
گفتم؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی ِ توست.
با تعجب به چهره ام نگاه کرد.
پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟ گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.
گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید. تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض ِ بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.
همسر تو، تو را "دید"، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟!
گفت: خوب... ما به هم تعهد دادیم.
گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.
من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد. همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. من روی تمام ِ این علاقه ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.
سکوت کرده بود.


گفتم؛ راستی... هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحی ِ زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم ... راست می گویی...






http://hojb.mihanblog.com/page/1


http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon1.png

تاپیک: علامه آیه الله ( لقبی که خدا به ایشان دادن ) سید محمد حسین حسینی طهرانی - کتابهای ایشان رایگان در اینترنت موجود می باشد

تاپیک: ذوالقرنین قرآن = اسکندر مقدونی = سلمان محمدی = روزبه ی ایرانی= دوست ارسطو = داستان نا کجا آباد نظامی گنجوی = شهر مدینه


ممنون بابت وقتی که برای اطلاع رسانی گذاشتید! از اونجایی که هرکسی در کنار تکالیفش ، حقوقی هم دارد خواستم یادآوری کنم که حق همه کسانی که وقتشون رو برای مطالعه این متن میگذارن اینه که آخرش نرسن به این ابهام که : چی بود ؟ چی شد؟ کی؟ کدوم تاپیک؟ کدوم مطلب؟کدوم سایت؟!!!!!!!!!!
بعدم فک کنم طبق قوانین سایت درست نیست که یک پست N بار و در N تاپیک تکرار بشه.اگه امکان داره اینطوری هم به قضیه نگاه کنید.
 

a-mokhtari

عضو جدید
کلاس نکته وتست کنکور کارشناسی ارشد-علوی اصفهان

کلاس نکته وتست کنکور کارشناسی ارشد-علوی اصفهان

هر چه دل تنگت آمده...بگو...... از استاد..از دانشگاه..از کار و بیکاری.... از هر چه خواستی....

بچه ها
علوی اصفهان کلاس نکته وتست جمع بندی کنکور ارشد گذاشته
 
بالا