کام نگاه

nadernorozi

عضو جدید
دل بی تاب من با دیدنت ارام میکیرد
اگر دوری زاغوشم نگاهم کام میگیرد
مرا گر مست میخواهی نگاهت را مگیر از من
که دل از ساقی چشمان مستت جام میگیرد

تو نوشین لب میان جمع خاموشی ولی چشمم
ز هر موج نگاه دلکشت پیغام میگیرد
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
فعلا بغض دارم....

حرفهایم را از چشمهایم بخوان....


 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
همه چیز از میوه‌ای ممنوعه آغاز شد!
ما فقط خواستیم اگر روزی تمام کردیم؛ درست همان جایی باشیم که از آن شروع شده‌ایم.
بعد از پدرمان "آدم"، دیگرانی هم از "او" هر یک به نحوی خوردند؛
اما در این میان، نه خوردن و نه حتی چشیدن،
بلکه تنها نوشتن است، که شد سهم ما از... ؛
میوه‌ی ممنوعه...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقتی است که هر شب به تو می اندیشم
به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور،
به همان سبز صمیمی ، به همان باغ بلوربه همان سایه ، همان وهم ، همان تصویریکه سراغش ز غزلهای خودم میگیری ؛
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
تن داده ام
به حاشیه ی ندیدنت
با دلی گرفته
و چشمانی
در انتظار گنجشک ها
مرا با بهار آشتی بده
به اندکی جوانه
دلخوشم
….
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
مـرا در آغـوش بگیــر
سـرم را روی شانه ات بگذار
همه بداننــد
حالا
همه چیـز زیر ســر مــــن است
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
تو سکوت می کنی

فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز من سکوت خواهم کرد !
تو آن روز
برای اولین بار
مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید !!!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز

و من از تمام آسمان ، باران را می خواهم
و از تمام زمین ، یک خیابان را
و از تمام تو ، یک دست …
که قفل شود در دست من !
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دلتنگی
خیابان شلوغی است
که تو در میانه‌اش ایستاده باشی
ببینی می‌آیند
ببینی می‌روند
و تو همچنان
ایستاده باشی
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز


بی اسم حتی می شه عاشق شد
بی هیچ ردی از خدا رو خاک من سال ها
عاشق شدم بی او یک حس بی تفسیر وحشتناک
من عاشق رفتار های تو
این ترس بی اندازه از دینم
تو عاشق چیزی که پنهونه

من عاشق چیزی که می بینم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آره انروز بوود ! همین امروز !!!


یه ۲ ساعتی میشه که رفتی .... واسه همیشه !!
رفتی....
دیدی که دارم رفتنت و نگا می کنم .... اما رفتی...
نگفتی گریه نکن.....
نه ! هیچی نگفتی !
فقط گفتی خدافظ و حتی منتظر نشدی که من بگم نه ! نرو ..
وایسا یه کم ببینمت... !
رفتی ...
رفتی.......
آره رفتی ...
چه ساده و بی تفاوت به اون همه عشق پشت کردی و رفتی ....
سالگرد رفتنت مبارک ای غریبه من !!




 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به عشقــــ تـــو چشـــــم دوختــــه امــ

کـــوکشـــ را بـــاز نکنــــ

...




 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوشحالمــــ که ساعتها را عقبــــ ــ ـ کشیدهــ اند،

حالا یکـــــ ساعتـــــ ــ ـ بیشتر

عاشقتــــ ــ ـ بودهــ ام...




 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز



نگاه من وقتی قصه داره ، که رنگ چشم تو غصه داره
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
نمی دانــم

چــرا بیــن ایـــن همــه آدم

پــیــله کــرده ام

بــه تــو

شــاید فــقط با تــو

پـــروانـــه می شـوم . . .​
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]تو از تعبیر کدام شعر حرف میزنی؟[/FONT]
[FONT=&quot]من که هنوز خوابی ندیده ام[/FONT]!
[FONT=&quot]پیچ پیچ این همه حرف[/FONT]
[FONT=&quot]از تمام شاعرانه ات میگذرد[/FONT]
[FONT=&quot]لطفا[/FONT]!
[FONT=&quot]آهسته تر بخواب[/FONT]
[FONT=&quot]شاید چشمهایت تعبیر همه حرفهایم باشد[/FONT].

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]من[/FONT]
[FONT=&quot]از میان واژه های زلال[/FONT]
[FONT=&quot]دوستی را برگزیده[/FONT] [FONT=&quot]ام[/FONT]
[FONT=&quot]آنجا که[/FONT]
[FONT=&quot]برف های تنهایی[/FONT]
[FONT=&quot]آب می شوند[/FONT]​
[FONT=&quot]در صدای تابستانی یک دوست [/FONT]

[FONT=&quot]ناهید عباسی[/FONT]
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب ، در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذر گهی است پر ستم که اندرو به غیرغم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند

نه سایه است و نه بر ، بیفکنندم و سزاست
وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
ه.الف.سایه
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
زمانی که عشق از دری بگذرد زجایی دگر عقل بیرون رود
اگر عاقلی عشق را دور کن هوس را به دست خرد گور کن
همه عاشقان مست و دیوانه اند همیشه به دنبال افسانه اند
اگر عقل گفتت که سرمایه ساز هوس گویدت پاک آن را بباز
به این علت از عشق باید برید که از آن به جز غم نیاید پدید
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
زیبا ترین گل با اولین باد پاییزی پر پر می شه ،
باوفاترین دوست به مرور زمان بی وفا می شه
این پرپر شدن از گل نیست از طبیعته و
این بی وفایی از دوست نیست از روزگاره واین تلخترین راهه
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]تو از تعبیر کدام شعر حرف میزنی؟[/FONT]
[FONT=&quot]من که هنوز خوابی ندیده ام[/FONT]!
[FONT=&quot]پیچ پیچ این همه حرف[/FONT]
[FONT=&quot]از تمام شاعرانه ات میگذرد[/FONT]
[FONT=&quot]لطفا[/FONT]!
[FONT=&quot]آهسته تر بخواب[/FONT]
[FONT=&quot]شاید چشمهایت تعبیر همه حرفهایم باشد[/FONT].

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
كلاغ كه عاشق بشود
با خودش هم لج ميكند
به خودش هم حسادت ...
ولي هيچ وقت در عشقش خيانت نميكند
و اگر در عشق شكست خورد سياه گريه ميكند
ولي تا حالا كسي گريه ي كلاغ را نديده !!
نميدانم در عشق شكست نخورده ؟!
يا لج كرده با خودش !
كلاغ عاشق من !!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
خیلی عاشق این ترانه امیدم



عشق به من فرمان داده که به تو فکر کنم
روز و شب زیر لبم اسم تو رو ذکر کنم
دوستم داشته باش ، دوستم داشته باش
من به آن می ارزم که به من تکیه کنی
گل اطمینان را تو به من هدیه کنی
من به آن می ارزم که در این قربانگاه ، تو به دادم برسی
تو نجاتم بدهی از غم بی همنفسی
تو به آن می ارزی که گریه بارانم را به تو تقدیم کنم
دوستم داشته باش ، دوستم داشته باش
من به آن می ارزم که به من تکیه کنی
گل اطمینان را تو به من هدیه کنی
تو به آن می ارزی که اسیر تو شوم و
به یمن نفست آن قدر زنده بمان تا که پیر تو شوم
تو به آن می ارزی که گریه بارانم را به تو تقدیم کنم


 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ، ز، هر که و هر کار خسته ام
دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم
دیگر از این حصار دل آزار خسته ام
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
تنها و دل گرفته بی زار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
سه حرفيست
با عين شروع ميشود
با چشمی که ميسوزد و
قلبی که تاپ تاپ جدول ناتمام
در خاطره ای تلخ و شيرين حل ميشوم
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
نهالی در ذهنم
داسی در دستم
شوری در سینه ام
سکوتی بر لبانم
نوری در یأسم
غمی بر چشمم
آفتابی در اندیشه ام
رگباری بر زبانم
چگونه با درون همسفرت کنم
ساناز کريمی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
nadernorozi نگاه کن ادبیات 216

Similar threads

بالا