يلدا، شب تولد،زاد شب ايزد فروغ و روشنايي و و عادات مرسوم در ایران

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يلدا، شب تولد

شب يلدا، شب تولد است. اصلاً معني‌‌اش به زبان سرياني تولد يافتن و متولد شدن است. طرفداران آيين مهر، اين شب را زاد شب ايزد مهر مي‌دانند. زاد شب ايزد فروغ و روشنايي.

http://tourism.chn.ir/manage/photo/33400-95327.JPG

يلدا

حتي اگر شخصاً چنين فضايي را تجربه نكرده باشيم، خيلي برايمان عجيب نيست. شبي را مي گويم كه همگي زير كرسي تا پاسي از شب بيدار بوديم. مادر بزرگ از قصه‌ها و خاطره‌ها مي گفت و پدر بزرگ شاهنامه مي‌خواند و فال حافظ مي‌گرفت. ميوه و شيريني و آجيل هم بود. كه گاهي به پنجره نگاه مي‌كرديم. برف مي‌باريد و ما در انتظار صبح در پس اين شب سرد طولاني بوديم.

گويي اين صبح، صبح ديگري است. صبح اميد است شايد. صبحي كه از شبي تار متولد مي‌شود. پايان شب سيه سپيد است، اين صبح سپيد مصداق بارز آن شب سيه است. شب يلدا، شب تولد است. اصلاً معني‌‌اش به زبان سرياني تولد يافتن و متولد شدن است. طرفداران آيين مهر، اين شب را زاد شب ايزد مهر مي‌دانند. زاد شب ايزد فروغ و روشنايي.

وقتي ظلمت به نهايت خود مي‌رسد، اميد روشنايي هست. يلدا طولاني‌ترين شب سال است و از فردا ديگر شب‌ها به اين مقدار طولاني نيستند و در عوض روزها بلندتر مي‌شوند و روشنايي افزون مي‌گردد. ايرانيان اين را مي‌دانستند و جالب اين جاست كه در طولاني‌ترن تاريكي‌ها،‌ اميدوارتر از هميشه بودند. يلدا اولين شب چلة بزرگ است. چلة كوچك هم داريم.

چلة بزرگ از اول ديماه تا دهم بهمن‌ماه است و آغاز چلة كوچك از دهم بهمن تا بيستم اسفند. آغاز چلة كوچك پايان چلة بزرگ است و ايرانيان چنين روندي را هم جشن مي‌گيرند. جشن سده چنين روزي است. يك جشن مربوط به آتش كه هنوز هم زنده است.

هنوز هم وقتي كسي متولد مي‌شود يا مي‌ميرد برايش چله يا چلهم مي گيرند. پس عجيب نيست كه براي تولد ايزدي همچنين مراسمي برپا شود. مراسمي با آتش كه نشان از نور و زندگي و روشنايي دارد.

يلدا اولين شب دي است. دي به معني آفريدگار. آفريدگار زرتشتي همان اورمزداست. در ايران باستان اولين روز هر ماه، اورمزد نام داشته. در روز اول دي نام ماه با نام روز يكي مي‌شده و دقيقاً در چنين روزي جشن ديگان برپا مي‌شده است. جشن تيرگان هم در روزتير از ماه تير و جشن مهرگان هم در روز مهر از ماه مهر برگزار مي‌شده.

در شب يلدا هر خانواد‌ه‌اي سعي دارد چنين شبي را پاس بدارد و ميهماني كوچكي ترتيب مي‌دهد و با ميوه‌هايي مثل انگور، سيب، هندوانه، انار و ... از ميهمانان پذيرايي مي‌كند. در ميان اين ميوه‌ها و ساير خوردني‌ها انار و هندوانه به خاطر رنگ سرخي كه دارند و نشاني از روشنايي هستند. از اهميت بيشتري برخوردارند. انار سمبل فراواني و بركت است. از طرفي بيشتر ايرانيان بر اين باورند كه با خوردن هندوانه در اين شب در تمام طول زمستاني كه پيش رو دارند، سرما و بيماري بر آن‌ها اثر نخواهد گذاشت.
 

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سفرهٔ شب یلدا

سفرهٔ شب یلدا

شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به هنگام غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در ۱ دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام این شب را جشن می‌گیرند.
این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.


«یلدا» واژه‌ایست به معنای «تولد» برگرفته از زبان سریانی که از شاخه‌های متداول زبان «آرامی» است. زبان «آرامی» یکی از زبان‌های رایج در منطقه خاورمیانه بوده‌است. برخی بر این عقیده‌اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبایی از راست به چپ نوشته می‌شده، وارد زبان پارسی شده‌است.
واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی (به معنای روز) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.


آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند. بدین‌سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده‌ است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده‌ است:
«یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.»
تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.

در آیین‌های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‌ها و فرآورده‌های خوردنی فصل و خوراک‌های گوناگون، خوراک مقدس مانند «میزد» نیز نهاده می‌شد.


ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهٔ کوه‌های البرز به انتظار باززاییده‌ شدن خورشید می‌نشستند. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب‌هنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده‌است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند).خورروز در ایران باستان روز برابری انسان‌ها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده می‌پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می‌گرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می‌دانستند و در جبهه‌ها رعایت می‌کردند و خونریزی به طور موقت متوقف می‌شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده‌ است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خورروز در برابر آن می‌ایستادند و عهد می‌کردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.

تأثیر یلدا در جشن‌های دیگر اقوام
امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشته‌ است و کریسمس به عنوان آمیزه‌ای از جشن‌های ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد.[۶] هنگام توسعهٔ آیین‌های رازآمیز در اروپا و سرزمین‌های تحت فرمانروایی امپراتوری روم و پیش از از پذیرفتن آیین مسیحیت، رومیان هر ساله در روز ۱۷ دسامبر در جشنی به نام ساتورنالیا به سیاره کیوان (ساترن)، ایزد باستانی زراعت، احترام می‌نهادند. این جشن تا هفت روز ادامه می‌یافت و انقلاب زمستانی را شامل می‌شد. از آنجا که رومیان از گاهشماری یولیانی در محاسبات خود استفاده می‌کردند روز انقلاب زمستانی به جای ۲۱ یا ۲۲ دسامبر حدوداً در ۲۵ دسامبر واقع می‌شد. هنگام عید ساتورنالیا، رومی‌ها اقدام به برپاداشتن جشن و سرور، به تعویق انداختن کسب و کار و منازعات، هدیه دادن به همدیگر و آزادکردن موقتی برده‌ها می‌نمودند. همچنین آیین رازآمیز میترائیسم، بر پایه پرستش ایزد باستان ایران زمین، میترا در سرزمین‌های تحت فرمانروایی روم باستان اشاعه زیادی یافته بود و بسیاری از رومیان، رویداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به منظور بزرگداشت میترا، جشن می‌گرفتند. این جشنها و سایر مناسک تا روز اول ژانویه ادامه می‌یافت که رومیان آنرا روز ماه و سال جدید می‌دانستند. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و به‌خصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود هم‌چنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. کلیسای کاتولیک روم روز ۲۵ دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزید تا به مراسم پگانیسم در آن زمان معنا و مفهوم مسیحی بخشد. برای نمونه، کلیسا جشن زادروز میترا خدای نور و روشنایی را با جشن بزرگداشت زادروز عیسی که عهد جدید او را نور و روشنی جهان می‌نامد، جایگزین نمود تا از درآمیختن این دو مناسبت٬ نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگ‌ترین جشن آیین مهر را در خود حل کنند. اکنون کلیسای ارامنه روز ششم ژانویه را که گفته می‌شود روز غسل تعمید مسیح است را به عنوان روز میلاد مسیح جشن می‌گیرند. تاریخدانان٬ تاریخ دقیق زادروز عیسی را نمی‌دانند، اما مسیحیان با رجوع به اناجیل و با توجه به اشاره‌های آن به فصل زراعت و اعتدال هوا میلاد مسیح را در اعتدالین (بهار یا پاییز) واقع می‌دانند. فرانتس کومون، باستان‌شناس بلژیکی و بنیان‌گذار میتراپژوهی مدرن و دیگر میتراپژوهان همفکر او مفاهیم آیین میترایسم روم را کاملاً برگرفته از آیین مزدیسنا و ایزد ایرانی میترا (مهر) می‌دانند اما این ایده از دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد به شدت مورد نقد و بازبینی قرار گرفته‌ است و اکنون به یکی از مسائل بسیار مجادله‌برانگیز در زمینه پژوهش ادیان در دنیای روم و یونان باستان تبدیل شده‌ است. با این حال زادروز میترا در آیین باستان مهر در ایران زمین مصادف با شب یلدا و انقلاب زمستانی در روز ۲۱ یا ۲۲ دسامبر بوده‌است و جشن زادروز میترا در آیین میتراییسم روم هم با انقلاب زمستانی مصادف بوده که به علت پیروی رومیان از گاهشماری یولیانی در ۲۵ دسامبر واقع می‌شده‌است.
در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییده‌ شدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار می‌شده‌ است. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانهٔ ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پای‌کوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی می‌داشتند. هم‌چنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده می‌کردند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو بوده‌ است.
در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگ‌داشت خداوند خورشید بوده‌ است و آن را خورشید شکست ناپذیر، ناتالیس انویکتوس، می‌نامیدند که از ریشهٔ کلمهٔ ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شده‌است و معنی آن، میلاد و تولد است. ریشه‌های یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی مانده‌است از مهم‌ترین این جشن‌های می‌توان به جشن ساتورن اشاره کرد.
در قسمت‌هایی از روسیهٔ جنوبی، هم‌اکنون جشن‌های مشابهی به‌مناسبت چله برگزار می‌شود. این آیین‌ها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی محلی شبیه به موجودات زنده، بازی‌های محلی گوناگون، کشت و بذرپاشی به صورت تمثیلی و بازسازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجره‌ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه‌خوانی و رقص و آواز و مهم‌تر از همه قربانی کردن جانوران از آیین‌های ویژه این جشن بوده و هست. یکی دیگر از آیین‌های شب‌های جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیین‌ها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم می‌خورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.
یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار می‌کنند و با روشن‌کردن شمع به نیایش می‌پردازند.
آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل‌گشا می‌خورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می‌گذرانند و در خانواده‌های تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) یاد می‌گردد و آیین‌هایی ویژه در آن روز برگذار می‌شود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.
جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران


ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.
در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان دیگران زندگی می‌کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه‌ای بیش نباشد. ایرانیان در این شب باقی‌مانده میوه‌هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می‌خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می‌نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‌نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌شود. متل‌گویی که نوعی شعرخوانی و داستان‌خوانی است در قدیم اجرا می‌شده‌ است به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می‌کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه‌ها که اغلب دانه‌های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت‌خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت‌آور می‌کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به‌شمار می‌روند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچه‌ای تزیین شده به خانهٔ تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌کنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می‌کنند و به خانهٔ عروس می‌برند.
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده‌است.
همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده می‌شود که از معمولترین خوراکی‌های موجود در ابن استان هاست.
در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند.
در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اطاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل)
مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند
 

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یلدای ایرانی

یلدای ایرانی

اندکی صبر سحر نزدیک است

در اساطیر باستانی ایران آمده است ایزد زمان – زروان- پس از خلق جهان ، از سر تنهایی به درگاهی نامعلوم نیایش کرد تا صاحب فرزندی شود. فرزند پسر را هورمزد نامید و اما از این آفرینش ، جهان را ناپایدار و ونامتعادل دریافت. اینگونه بود که پشیمان شد از خلقت پسرش ونتیجه پشیمانی هم پسر دیگری بود که در زهدانش پدید آمد. پسر دوم اهریمن نام گرفت و جفت همزاد هورمزد شد. اولی خدای نیکی بود و دومی خدای بدی و زین پس دنیا میدان کارزار و جنگ این دو شد. خدای زمان از نیرنگ های اهریمن برآشفت و برای یاری هورمزد انسان را آفرید و اینگونه شد که در سنت آمد که نیکی به مدد انسان سرانجام پیروز خواهد شد.
روایت دیگری هم است در اساطیر ایرانی که مربوط به شب یلدا است. شب یلدا شب میلاد میترا خدای نور است. میترا خدای خورشید و نور همان اهورامزدا خدای روشنایی است و در مقابل اهریمن خدای تاریکی. اسطوره می گوید در پیکار مستمر دو خدا (روشنایی و تاریکی) بزرگترین نبرد در شب یلدا صورت می گیرد و در نهایت پیروزی از آن روشنایی است. مژده این فجر نیز کوتاهی شب است و بلندی روز. روشنایی درازتر می شود و تاریکی کوتاه تر تا گرما و نور بر سرما و ظلمت چیره شوند . اینگونه است که مانند اسطوره زروان نیکی بر بدی چیره می شود.
حال ما در شب میلاد میترا ، تفالی می زنیم به حافظ تا اقبال خود بینیم و دعایی برای پیروزی نیکی سر دهیم. نجواکنان از خدا بخواهیم که ارمغان آزادی آورد برای ما تشنگان تا حافظ فالش اینگونه درآید:
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
این شب را به یادآنانی به صبح برسانیم که در گوشه ای در بندند به جرم بی اتهامی و حرف دل برون زدن و همدلی کنیم با معصومه شفیعی و مهسا امیرعابدی که در نبود اکبرگنجی و مسعود باستانی به چه حالی اند در شب یلدا. به یاد خانواده سلطانی باشیم که در غم دوری این عزیز چه می کشند و دیگر کسان که در بندند و جایشان خالی است میان ما. به یاد آنان تفال زنیم بر حافظ و امیدوار باشیم که این آید جواب شیخ ما:
ساقیا آمدن عید مبارک بادست
وان مواعید که کردی مرداد از یادت
در شگفتم که درین مدت ایام فراق
برگرفتی زحریفان دل و دل میدادت
برسان بندگی دختر رزگونه بدرآی
که دم و همت ما کرد زبند آزادت
در این شب از خدا بخواهیم که ایرانمان را از بدی ها و نابخردی ها درامان بدارد و در مقابل طوفان و سیلاب ها محافظت گرداند و به این امید تفال زنیم برحافظ تا شاید که شیخ شیرازی این جوابمان دهد :
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند
آری بلند ترین شب سال را نیز به سر کردیم با هزاران امید. شب یلدا شب عاشقان جوان است ، شب حافظ و فالی که امید است خوش آید. شب آرزومندان است ، شب دعا و نیایش. شب نیکی است و مهر ورزیدن. امید است که به یاد هم بوده باشیم و دیشب را به گرمی به صبح رسانیده باشیم. امید است که این بیت در طالع همه ما ایرانی ها نوشته شده باشد ، چه آنان که در تمنای عشق می سوزند و چه آنان که در حسرت آزادی:
اندیک صبح سحر نزدیک است
چه باک که امشب شب پیروزی میترا است. شب نیکی و روشنایی ها.
 

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شان نزول يلدا

شان نزول يلدا

http://www.loghme.com/files/73711982yalda.bmp.jpg صدای پای «یلدا» آرام آرام به گوش می رسد، پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها خانه را برای استقبال از فرزندان می آرایند و فرزندان و نواده ها نیز از آن سوی برای دیدار بزرگان خانواده بی قرارند.
مغازه های آجیل و میوه فروشی جنب و جوشی خاص دارد. هندوانه و انار است كه روی دست می برند و سینی های مملو از هدایا كه بنا به سنت كهن «شب چله ای» برای نوعروسان فرستاده می شود.
یلدا همواره در ایران پاسداشته شده است. با این كه امروزه تعدادی از مولفه های ویژه این رسم كهن چون گرد كرسی نشستن و شاهنامه خواندن رو به فراموشی گذارده اما هنوز هر ایرانی می كوشد بارقه هی اصلی این آیین را حفظ كند. امشب شب یلدا است و «حافظ» میهمان تمام خانه های ایرانی.
شان نزول يلدا

دی ماه، در ایران كهن، چهار جشن، در بر داشت. نخستین روز دی ماه و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی كه نام ماه و نام روز یكی بود. بنا بر گاه شماری كهن هر یك از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را كه نام روز با نام ماه یكی باشد، جشن می گیرند، و در این سی روز ماه، سه روز آن «دی» نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن می گرفتند.

امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال.
واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است. ولادت خورشید (مهر، میترا) و رومیان آن را «ناتالیس انویكتوس» یعنی روز «تولد مهر شكست ناپذیر» نامند.
زایش خورشید و آغاز دی را، آیین ها و فرهنگ های بسیاری از سرزمین های كهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزی كه خورشید از چنگ شب های اهریمنی نجات می یافت و روزی مقدس برای مهرپرستان بود.
در لغت نامه دهخدا درباره این سنت كهن چنین آمده است:
«یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد عربی» و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می كرده اند، از این رو، بدین نام نامیده اند. باید توجه داشت كه جشن میلاد مسیح كه در 25 دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق، در اصل جشن ظهور میترا بوده كه مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند.
یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است كه درازترین شب های سال است، و در آن شب، یا نزدیك بدان، آفتاب به برج جدی تحویل می كند و قدما آن را سخت شوم و نامبارك می انگاشتند. در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام می شود، شاعران زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه كنند و از شعرهای برخی از شاعران مانند سنائی، معزی، خاقانی و سیف اسفرنگی، رابطه بین مسیح و یلدا ادراك می شود. یلدا برابر با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست و یكم دسامبر فرانسوی است.»
آیین و جشن شب یلدا یا شب چله بزرگ تا به امروز در تمامی سرزمین كهنسال ایران و در بین همه قشرها و خانوارها برگزار می شود.
یلدا را همچنین می توان جشن و گردهمایی خانوادگی دانست. در شب یلدا خویشاوندان نزدیك در خانه بزرگ خانواده گرد می آیند. به بیانی دیگر، در سرمای آغازین زمستان، دور كرسی نشستن و تا نیمه شب میوه و آجیل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش كردن از ویژگی های شب یلدا است. برگزاری مراسم یلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آیینی خانوادگی است و گردهمایی ها به خویشاوندان و دوستان نزدیك محدود می شود. در كتاب ها و سندهای تاریخی به برگزاری مراسم شب یلدا اشاره ای نشده است. ابوریحان بیرونی از جشن روز اول دی ماه كه آن را خرم روز نامند، در دستگاه حكومتی و پادشاهی یاد می كند. نامی از شب یلدا در میان نیست كه می توان دلیل آن را خانوادگی و همگانی و غیر رسمی بودن جشن یلدا دانست.
خوراكی های یلدا
http://www.loghme.com/files/40627680watermelon1.jpgدر همه جشن ها و آیین ها، در جامعه های ابتدایی یا متمدن، خوردن و آشامیدن بخشی از مشغولیت ها و سرگرمی های جمع را تشكیل می دهد.
برای شب یلدا، خوراك ویژه ای نمی شناسیم و تهیه شام بستگی به وضع اقتصادی و روند تغذیه خانواده دارد. خوردنی های ویژه شب یلدا، میوه های فصل تابستان چون، خربزه، هندوانه، انگور، انار، سیب، خیار، به و مانند آن است. میوه هایی كه می بایستی در این شب تمامی آنها (به جز سیب و به) خورده شود و چیزی برای فردا، یعنی فردای زمستان باقی نماند. میوه هایی را كه شب یلدا بر آن می گذشت، نمی خوردند.

http://www.loghme.com/files/35306684melonbskt.jpg
آجیل و شب چره، كه شامل دانه هایی چون گندم و نخود برشته، تخمه هندوانه و كدو، بادام، پسته، فندق، كشمش، انجیر و توت خشك است، در بسیاری از شب نشینی ها، مهمانی ها و گردش ها فراموش نمی شد. ولی در شب یلدا می بایست و می باید بر سر سفره باشد.

فال حافظ و شاهنامه خوانی
یكی دیگر از رسم های شب یلدا، «فال حافظ گرفتن» است اگر رسم ها و آیین های دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چند هزار ساله بدانیم ولی فال حافظ گرفتن در شب یلدا و نیز در «تیرماه سیزه شو» (جشن تیرگان در مازندران) _ در سده های اخیر به رسم های شب یلدا افزوده شده است. شاهنامه خوانی و قصه گویی پدربزرگ و مادربزرگ دور كرسی برای كوچكترها نیز از آیین های یلدا است كه خاطرات شیرینی برای بزرگسالی آنها فراهم می آورد.
http://www.loghme.com/files/6456871hafez.jpgجعفر شهری در «طهران قدیم» می نویسد: «زمستان دو چله به اسم چله بزرگه و چله كوچكه داشت كه چله بزرگه از اول دی تا دهم بهمن بود كه زمین نفس دزده كشیده، تك (حدّت) سرما می شكست و از آن به بعد، تا آخر بهمن كه چله كوچك بوده می گفتند كاری كه چله بزرگه نكرده چله كوچكه می كند و چله كوچكه گفته اگر پشتم به بهار نبود بچه را در قنداق خشك می كردم و تقریبا به همین صورت هم بود و هرگز سرمای چله بزرگه به پای سرمای چله كوچكه نمی رسید و با تمام شدن چله كوچكه هم بود كه فقرا می گفتند زمستان تمام شد و روسیاهی به ذغال ماند و غم سرما و عدم استطاعت تهیه خاكه ذغال را فراموش می كردند كه پشتش به بهار می باشد. و شب اول چله بزرگه یا شب یلدا كه «بلندترین شب سال» بود هر دسته از خویش و اقارب و همسایه شب نشینی گرفته در آن بساط سور و سات از آجیل و شیرینی و میوه و مخصوصا هندوانه و انار و خربزه فراهم كرده، دور هم جمع شده به خوشگذرانی و شب زنده داری و گرفتن فال حافظ می پرداختند، و در این شب بود كه می گفتند با خوردنی های سفره شب یلدا، مثل خوراكی های پای سفره هفت سین طبیعت گرم را می توانند سرد و طبیعت سرد خود را گرم بكنند. به این صورت كه اگر از گرمی مزاج رنج می برند هندوانه و انار و اگر از سردی ناراحت می شوند توت و كشمش و خرما و مثل آن بخورند و تا سحر آن كه گفت و شنید و بگو و بخند می كردند. بگو و بخند و دور هم جمع شدنی كه مربوط به شب یلدا و مثل آن نبوده، از هر فرصت و بهانه برای به وجود آوردن آن استفاده می كردند. بعد از آن اهمن و بهمن و پس از آن سرما پیر زن بود كه سه دهه اسفند را در بر می گرفت.
اهمن و بهمن كه دو برادر زمستان بودند و می گفتند «اهمن و بهمن، عهده همه با من» یعنی هر كاری كه زمستان و چله های آن نكرده اند ما كرده و تلافی همه را ما در می آوریم، و سرما پیر زن هم آن بود كه می گفتند در زمان حضرت رسول (ص) پیر زنی شتری داشت كه مست شده بود و نزد حضرت شكایت می برد كه زمستان تمام شد و شتر من مست، یعنی فهل گیر یا فهل ده نشده است و حضرت دعا فرموده ده روز به زمستان اضافه شده سرمای آن برگشت می كند، و سرمای دیگری هم به مدت ده روز از اول نوروز تا دهم آن بود كه آن را هم سرما گل سرخ می گفتند.»
آیین های مخصوصی قوم های ایرانی در یلدا

به دلیل پهناوری ایران و رواج خرده فرهنگ های گونه گون در این گستره پهناور گاهی به آدابی بر می خوریم كه فقط ویژه یك منطقه خاصند. مثلا در گیلان «آوكونوس» میوه ای است كه حتما در شب چله مصرف می شود و روش تهیه آن هم به این شرح است كه در فصل پاییز ازگیل خام (چند روز مانده به ریختن و رسیدن كامل) را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می كنند و كمی نمك هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه ای خارج از هوای گرم اطاق می گذارند.
ازگیل سفت و خام، پس از مدتی، پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوكونوس ازگیل در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده پیدا می شود و هر وقت هوس كنند ازگیل تر و تازه و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمك در سینه كش آفتاب می خورند.
در تبریز نیز در موسم یلدا «عاشیق ها» می نوازند. عاشیق ها خنیاگران محلی هستند كه اشعار و موسیقی آنها برگرفته از موسیقی مردمی است، آنها در حین اجرای برنامه، داستان می خوانند، فی البداهه شعر می سرایند و ساز می زنند. قصه هایی كه عاشیق ها در شب یلدا می گویند ریشه در افسانه های كهن ایرانی دارد. قصه های قهرمانی مثل «كوراوغلو» و قصه های مهر و محبت شبیه «قربانی و پری» از قصه های مشهور عاشیق هاست.
در لرستان مردم در شب چله «گندم شیره» می خورند كه گندمی است كه در شیره می خیسانند و زردچوبه و نمك را با آن مخلوط می كنند سپس آن را روی ساج برشته می كنند و همراه خلال بادام، گردو، كشمش، سیاه دانه و كنجد مخلوط می كنند و می خورند. یكی دیگر از رسوم زیبای لرها به این شكل بوده كه پسران كوچك و نوجوان، شب یلدا بر پشت بام خانه ها می رفتند و كیسه ای را به همراه طنابی از سوراخ دودكش خانه ها به داخل خانه آویزان می كرده اند و شعری محلی می خواندند با این مضمون كه صاحب خانه، انشاالله خیر به خانه ات ببارد و كدخدای خانه ات نمیرد چیزی بده این پسر كوچك بیاورد. صاحبخانه از تنقلاتی كه برای شب چله تدارك دیده بود، داخل كیسه می گذاشت و گاهی پیش آمده كه صاحبخانه برای مزاح، دختر خردسال كوچكش را در كیسه گذاشته و آن پسر كیسه را كشیده بالا و این آشنایی در خیلی از موارد باعث ازدواج در بزرگسالی می شده است.
از این گونه آیین های خاص در برگزاری یلدا فراوان می توان شمرد، ایران كشوری با فرهنگی غنی است كه مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقه ای كه در آن زیست می كنند هر یك برای برگزاری سنت های كهن آداب خاص خود را دارند
 

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آیا یلدا واقعا بلندترین شب سال است؟

آیا یلدا واقعا بلندترین شب سال است؟

خبر-- ساعت 3:08 چهارشنبه 1 دی به وقت ایران، خورشید به پایین‌ترین نقطه از آسمان خواهد رسید و نیم‌کره شمالی، طولانی‌ترین شب خود را در حالی سپری می‌کند که نیم‌کره جنوبی شاهد طولانی‌ترین روز سال خواهد بود.


امیر حسن‌زاده: یکی از ویژگی‌های ایرانیان باستان برگزاری جشن‌های متعدد در اوقات مختلف سال است که تقریباً همگی آنها در پیوند با پدیده‌های طبیعی هستند و به همین دلیل بر مبنای تقویم خورشیدی مشخص می‌شدند. در گاهشماری تقویمی ایران باستان هرروز از ماه دارای نام خاص خود بود و هر بار که نام ماه و نام روز با هم منطبق می‌شد، جشنی بدین مناسبت برپا می‌شد. علاوه بر این جشن‌های ماهیانه، آیین‌هایی دیگری نیز در طول سال برگزار می‌شد که از آن میان، آیین شب یلدا هنوز هم در میان ایرانیان گرامی داشته می‌شود.
یلدا، واژه‌ای سریانی به معنای تولد است و آیین یلدا ریشه در یکی از آیین‌های ایران باستان یعنی میتراییسم یا پرستش مهر دارد و جالب این‌جاست که بر مبنای علمی و نجومی بنا شده است. مهرپرستان شب یلدا را شب تولد ایزد مهر، میترا می‎‎پنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن می‎گرفتند. گفته شده که در این شب میترا (ایزد خورشید) از دل سنگی درون غاری به دنیا آمد. تندیس میترا معمولاً در حال قربانی کردن گاو نر ترسیم شده است.
شب یلدا آخرین شب پاییز و بلندترین شب سال است و مردمان باستان، این شب را بسیار شوم و نامبارک می‌دانستند؛ از این رو تا سپیده‌دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر، خود را سرگرم می‌کردند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی، روحیه آنان را تضعیف نکند.
از یلدا به عنوان «شب چله» نیز یاد می‌کنند، چرا که چهل روز پس از آن، دهم بهمن، جشن سده برگزار می‌شود. ایرانیان در این شب با فراهم آوردن خوراکی‌های گوناگون تا بامداد به انتظار دیدار نخستین پرتوهای خورشید بیدار می‌نشستند. روز یکم دی ( خرم‌روز یا خور روز یا روز خورشید) از گرامی‌ترین روزهای ایرانیان و یکی از جشن‌های آیین زرتشتی بوده است.
هرمان هیرت، زبان‌شناس بزرگ آلمانی معتقد است که دِی- به معنای روز در انگلیسی- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده که ماه تولد دوباره خورشید است.
آیین پرستش مهر پس از حمله اسکندر به ایران، همراه با سربازان یونانی به اروپا برده شد و به طور گسترده‌ای در اروپا مورد توجه قرار گرفت، طوری‌که در سده‌های سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید. باید توجه داشت که طبق نظر محققین، جشن میلاد مسیح (ع) که در قرن چهارم میلادی به روز 25 دسامبر تثبیت شد، در اصل جشن ظهور مهر بوده است.

دلایل نجومی شب یلدا

محور دوران وضعی زمین نسبت به صفحه دورانش به دور خورشید کج است، یعنی آنکه محور دوران زمین بر صفحه گردش زمین به دور خورشید عمود نیست بلکه از حالت قائم به اندازه 23.5 درجه انحراف دارد و در همان حالی‌که زمین به دور خودش می‌چرخد، به دور خورشید نیز گردش می‌کند.
برای ما که بر روی زمین قرار داریم، این‌طور به نظر می‌رسد که خورشید در حرکتی سالیانه در آسمان جابه‌جا می‌شود. به مسیر حرکت ظاهری خورشید در زمینه آسمان در مدت یک سال خورشیدی، دایرة‌البروج گفته می‌شود. ناظر زمینی این‌طور تصور می‌کند که خورشید روی دایره‌البروج مسیری را از بین صورت‌های فلکی مختلف طی می‌کند. در واقع حرکت خورشید در دایرة‌البروج ناشی از حرکت سالیانه زمین به دور خورشید است. مشابه این پدیده در حرکت روزانه زمین نیز اتفاق می‌افتد و به دلیل حرکت غرب به شرق زمین، به نظر می‌رسد که خورشید و ستارگان در طی شبانه‌روز از شرق به غرب جابه‌جا می‌شوند.
از آن‌جایی‌که صفحه چرخش مدار زمین حول خورشید بر استوای زمین منطبق نیست و با آن زاویه‌ای حدود 23.5 درجه می‌سازد، استوای سماوی که امتداد استوای زمین در فضا است نیز با دایرة‌البروج هم‌صفحه نیست و زاویه 5/23 درجه می‌سازد. برای ما که بر روی زمین زندگی می‌کنیم، همین زاویه عامل پدید آمدن فصول است.


http://khabaronline.ir/images/2010/1...l-sphere-2.gif


استوای سماوی و دایرة‌البروج یکدیگر را در دو نقطه قطع می‌کنند که به آنها نقاط اعتدالین گفته می‌شود. در روز اول بهار که اعتدال بهاری است، خورشید دقیقاً در شرق طلوع می‌کند؛ اما هر چه به انتهای فصل بهار نزدیک می‌شویم، فاصله خورشید از استوای سماوی بیشتر می‌شود و نه تنها طول روز (فاصله بین طلوع تا غروب خورشید) بیشتر می‌شود، که محل طلوع خورشید کمی به سمت شمال تغییر می‌کند. هرچه عرض جغرافیایی بیشتر باشد، این جابجایی نیز بیشتر است.
این رویداد در اول تیرماه که انقلاب تابستانی است، به اوج می‌رسد و نه‌تنها طول روز به بیشترین مقدار خود در نیم‌کره شمالی می‌رسد، که خورشید از شمال‌شرقی‌ترین حالت ممکن طلوع می‌کند و در شمال‌غربی‌ترین حالت ممکن غروب می‌کند. پس از آن، خورشید آرام‌آرام به استوای سماوی نزدیک‌تر می‌شود تا در اول مهرماه به اعتدال پاییزی برسد و روی استوای سماوی قرار بگیرد. اول مهر هم مانند اول فروردین، خورشید دقیقا از شرق طلوع می‌کند، دقیقا در غرب غروب می‌کند و طول روز هم 12 ساعت است.



http://khabaronline.ir/images/2010/12/cel-sphere-3.gif


پس از اعتدال پاییزی، خورشید به جنوب استوای سماوی می‌رود و برای ساکنین نیمکره شمالی، روزها کوتاه‌تر می‌شود. بنابراین خورشید مدت کمتری در آسمان قرار دارد. محل طلوع خورشید هر روز بیشتر به سمت جنوب منحرف می‌شود و طول روز کاهش مییابد. این وضعیت در اول دی ماه که انقلاب زمستانی است، به اوج خود می‌رسد: خورشید از جنوب‌شرقی‌ترین حالت ممکن طلوع می‌کند، در جنوب‌غربی‌ترین حالت ممکن غروب می‌کند و طول روز هم به کمترین مقدار خود می‌رسد. در ظهر اول دی، ارتفاع خورشید در آسمان به کمترین مقدار خود می‌رسد که این مقدار در شهر تهران به 30.5 درجه است و در دیگر شهرهای ایران می‌توان مقدارش را از رابطه «عرض‌جغرافیایی - 66.5» بدست آورد.
در چنین شرایطی، زمین کمترین مقدار نور و گرما را از خورشید دریافت می‌کند و این بهترین مناسبت برای آغاز زمستان در نیمکره شمالی است. هم‌چنین از آن‌جا که خورشید کوتاه‌ترین مسیر ممکن را بر فراز افق طی می‌کند، دقیقاً در شب انقلاب زمستانی یعنی آخرین شب پاییز که ایرانیان از چند هزار سال پیش آن را می شناختند و شب یلدا نام نهادند، طول شب (فاصله غروب امروز تا طلوع خورشید در روز بعد) به بیشترین مقدار خود می‌رسد.
طول شب یلدا در مناطق مختلف کره زمین متفاوت است. انقلاب زمستانی امسال در ساعت 3:08 بامداد اول دی‌ماه اتفاق خواهد افتاد. در تهران این مقدار حدود 14 ساعت و 17 دقیقه است و هر چه به شهرهای شمالی (با عرض جغرافیایی بالاتر) برویم، مقدار آن افزایش می‌یابد. در ایران بیشترین طول شب یلدا در شمال غرب و شهرهایی مانند ماکو در آذربایجان غربی و پارس‌آباد (در شمال استان اردبیل) با 14 ساعت و 39 دقیقه اتفاق می‌افتد.
طبیعی است شهرهای شمالی کره زمین بخصوص در اسکاندیناوی مانند هلسینکی و استکهلم با شب‌های طولانی‌تر از 18 ساعت، شب یلدای طولانی‌تری را سپری خواهند کرد. در مقابل، هرچه به استوا نزدیک‌تر شویم، طول شب یلدا کوتاه‌تر می‌شود تا جایی‌که در خود استوا، این مقدار به 12 ساعت می‌رسد. استوا، تنها جایی از زمین است که طول شب و روز در هر زمان از سال برابر 12 ساعت است.
اگر از استوا به نیم‌کره جنوبی برویم، اوضاع دقیقا برعکس می‌شود. اول دی در نیم‌کره شمالی که مقارن با انقلاب زمستانی است، در نیم‌کره جنوبی متناظر با اول تابستان و طولانی‌ترین روز سال است. هرچه عرض جغرافیایی جنوبی‌تری بگیرید، طول روز طولانی‌تر خواهد شد، تا جایی‌که از عرض جغرافیایی 66.5 درجه جنوبی تا قطب جنوب، خورشید تمام شبانه‌روز را بر فراز افق سپری خواهد کرد و روز طولانی قطبی اتفاق خواهد افتاد.
 
بالا