همه چیز قبول!!؟(دلت میاد نیای تو؟؟؟)

یاکاموز

عضو جدید
(اگه الان حوصله ی خوندنش رو نداری اشکالی نداره سیوش کن و تو یه فرصت خوب بخونش ضرر نمیکنی!)امتیازم یادت نره ها
مگر آمدن من به این دنیا دست خودم بود که برای چگونه رفتنش نگران باشم؟
و مگر من میتوانستم بدون اینکه جان بگیرم و متولد شوم و رشد کنم و فکر کنم نگران بودن را درک کنم؟!
چرا گمان میکنی آنقدر ساده ام که اگر مصیبت و اتفاقات بد را به سراغم بفرستی من رد پای تورا پشت این اتفاقات نمیبینم؟!
چرا گمان میکنی آنقدر ساده ام که اگر بهترین ها را نصیبم سازی من در شادی غرق خواهم شد و سنگینی نگاه تو را در تمام این ماجرا احساس نخواهم کرد؟!
من به خاطر تو همه ی اتفاقات زندگیم را میپذیرم.هم آن خوبترین و هم آنه که دیگران بدترین مینامند و برای من هنوز خوبترین اند. من همه ی رخدادهای همین الان و گذشته ی زندگیم را می پذیرم.چون میدانم که پشت همه ی این اتفاقات تو حضور داری و با نگاه گرم و مهربانت واکنش های مرا نظاره میکنی.
من آرامم و با شجاعت کامل این رخدادهارا میپذیرم.چرا که تو زیرکانه با همه چیز بازی میکنی تا ثابت کنی هیچ چیز از حوزه ی قدرت تو خارج نیست.تو حتی میتوانی از دل پلیدترین موجودات و حوادث عالم خیر و برکت را برای هر که بخواهی بیرون بکشی مگر ممکن است من اندکی در قدرت حسابگرانه و زیرکانه ی تو تردید کنم ؟!
تو در تمام لحظات زندگی در کنار هر نسیمی که از پشت درختی می وزد چشمان سحر انگیز و افسون گر خودت را نیز به من می نمایاندی تا بدانم حتی کوچکترین نسیم عالم هم به اراده و فرمان تو به جریان می افتد. تو حتی به کلماتی که من به زبان می آورم و بر دل می رانم و یا می نویسم هم زودتر از من واقفی.
من اکنون به این درک رسیده ام که هرچه در زندگی همین الانم رخ میدهد بهترین و خوش یمن ترین اتفاقیست که می توانست رخ دهد به همین خاطر ذره ای از وقوع آن گله مند نیستم. اما برای لحظه ی بعد که قرار است رخ دهد می خواهم بیشتر از همه چیز حضور آن نگاه دلربای تورا شاهد باشم.
مهم نیست اتفاق بعدی چیست!فقط میخواهم چشمانی باز داشته باشم تا بتوانم لحظه ای که اتفاق را همچون نسیمی به سویم می فرستی و سپس پشت درختی همین نزدیکی ها پنهان میشوی ببینم و از نظاره ی حضور پر شکوهت لذت ببرم. هر لحظه چشمانم را باز نگه میدارم و هر ثانیه تمام هوش و حواسم را جمع میکنم و حتی یک کلمه هم با خودم حرف نمیزنم تا فقط تو را ببینم که چقدر حسابگرانه و دلسوزانه بهترین ها را برایم رقم میزنی و در نزدیکترین فاصله با من پناه می گیری و به نظاره ی واکنش من در قبال حادثه ای که رخ میدهد می نشینی اما من هر چه را رخ دهد با تمام وجود می پذیرم فقط به شرطی که برای لحظه ای زیبایی نگاه خود را از من دریغ مکنی!
 

Similar threads

بالا