و اما یه شعر قزوینی در مورد قلیان
و اما یه شعر قزوینی در مورد قلیان
یک شعر قزوینی:
قلیان که قل قل مکند...صداش منه شنگول مکند
آبش که آب رحمته...دودش که دود جنته
تنباکو را نم مکنم...آتش دورش جمع مکنم
هرکی نکشد، الهی آواره بشد...
و اما یه شعر قزوینی در مورد قلیان
یک شعر قزوینی:
قلیان که قل قل مکند...صداش منه شنگول مکند
آبش که آب رحمته...دودش که دود جنته
مثل قلی بی زحمته
قلیان انیس جان بود...هر دردی را درمان بودتنباکو را نم مکنم...آتش دورش جمع مکنم
هرکی نکشد، الهی آواره بشد...