هر کی سوتی داده تعریف کنه!

رویا-shz

عضو جدید
=علی_بندرانزلی;1710967]یه سوتی و خاطره تو ذهنمه که هروقت یادش میوفتم کلی میخندم. :biggrin:
ترم 4 بودم و تحویل پروژه داشتم. همه کار کرده بودم ولی ماکت نساخته بودم. از غروب با دوستم شروع کردم به ماکت ساختن توی خونه دانشجویی ایی که داشتیم. خلاصه از ساعت 7 غروب تا 9 صبح فردا یه سره نشستیم و ماکت ساختیم. وقتی صبح رفتم دانشگاه چشام از بی خوابی شده بود 4تا:eek:. بعد از گرفتن نمره وسایلم رو سریع جمع کردم که برگردم انزلی. نشستم عقب یه پراید که 2تا دختر هم کنارم نشسته بودن. ماشین که حرکت کرد 2دیقه نشد که خوابم برد. وقتی بعد نیم ساعت از خواب پا شدم دیدم سرم رو شونه دختر مردمه و کلی 3شدم. شانس آوردم که دختره چیزی بهم نگفت وگرنه دیگه.............................
ولی یه چندتا حرف از راننده خوردم. حالا تصور کنید اون لحظه رو که چه شود؟؟؟[/QUOTE]
کلی خوش به حالت شده که تاباشه از این سوتی ها
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
=علی_بندرانزلی;1710967]یه سوتی و خاطره تو ذهنمه که هروقت یادش میوفتم کلی میخندم. :biggrin:
ترم 4 بودم و تحویل پروژه داشتم. همه کار کرده بودم ولی ماکت نساخته بودم. از غروب با دوستم شروع کردم به ماکت ساختن توی خونه دانشجویی ایی که داشتیم. خلاصه از ساعت 7 غروب تا 9 صبح فردا یه سره نشستیم و ماکت ساختیم. وقتی صبح رفتم دانشگاه چشام از بی خوابی شده بود 4تا:eek:. بعد از گرفتن نمره وسایلم رو سریع جمع کردم که برگردم انزلی. نشستم عقب یه پراید که 2تا دختر هم کنارم نشسته بودن. ماشین که حرکت کرد 2دیقه نشد که خوابم برد. وقتی بعد نیم ساعت از خواب پا شدم دیدم سرم رو شونه دختر مردمه و کلی 3شدم. شانس آوردم که دختره چیزی بهم نگفت وگرنه دیگه.............................
ولی یه چندتا حرف از راننده خوردم. حالا تصور کنید اون لحظه رو که چه شود؟؟؟
کلی خوش به حالت شده که تاباشه از این سوتی ها[/QUOTE]

خدایا ما رو هم بی نصیب نذار
 

jafar mehrkhani

عضو جدید
سلام
حامد و رویا وقت بخیر
حامد جان
خوب جیباتو گشتی ببینی شماره ای چیزی نباشه؟
 

jafar mehrkhani

عضو جدید
اوووووووو تا تو ج دادي من دستم تو جيبت كردم و درآوردم خبري نبود فقط گوشيتو برداشتم



از دست غمت خیمه به میخانه زدم باز
با یاد لبت بوسه به پیمانه زدم باز
در ساغر می جلوه چشمان تو دیدم
دیوانه شدم نعره مستانه زدم باز
دست در جیب تو کردم موبیایلتو مزیدم
 

jafar mehrkhani

عضو جدید
خب عزیزای دلم اینم سوتی اخیر بنده
20 روز پیش تو فرودگاه تبریز رفته بودم واسه گرفتن عکس مجوز بگیرم .اخه اون موقع داشتیم پروژه محوطه برج مراقبتو کار میکردیم.طبیعتا هم با ریسای اونجا مچ بودیمو.آقا خلاصه مارو جو گرفته بود.وارد اتاق حراست شدم و سمت راستم مبلارو گذاشته بودن .رفتم نشستم .وای خدا روز بد نشونتون نده متوجه شدم بجای مبل رو میز عسلی نشستم.
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب عزیزای دلم اینم سوتی اخیر بنده
20 روز پیش تو فرودگاه تبریز رفته بودم واسه گرفتن عکس مجوز بگیرم .اخه اون موقع داشتیم پروژه محوطه برج مراقبتو کار میکردیم.طبیعتا هم با ریسای اونجا مچ بودیمو.آقا خلاصه مارو جو گرفته بود.وارد اتاق حراست شدم و سمت راستم مبلارو گذاشته بودن .رفتم نشستم .وای خدا روز بد نشونتون نده متوجه شدم بجای مبل رو میز عسلی نشستم.

هههههههههههههههههه

خیلی خندیدم.نمیتونم به تصویر بکشمش
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

آرانوس

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وا ما میریم که داشته باشیم نیمچه سوتی های منو

1- در باب همین اسای که اشتباهی عوضی میره

یه پیام فرستادم با این محتوا:این پیام صرفا برا بالا بردن کلاس شوما در جمع فرستاده شده بدون اینکه کسی متوجه بشه گوشیتو بذار تو جیبت":cool:
فرستادمش رفت برا استادم اونم استادی که بیشتر از همه باهاش درس داشتم

2- چن روز پیشم رفتم که برم بیرون از خونه با ماشین (ماشین همسایه شبیه ماشین ماس) از قضا ماشین همسایه دم در خونه ما پارک بود رفتم که سوار شم خواستم در و با کلید باز کنم کلید کردم داخل هر چی پیچوندم باز نشد دزد گیرو زدم دیدم در ماشین جلویی باز شد
شانس آوردم کوچه خلوت بود و ماشین همسایه هم دزد گیر
نداشت
 
آخرین ویرایش:

financialmanager

عضو جدید
جاتون خالی بچه ها ما تو کلاسمون یه یارو داریم خیلی شوت
هر چی استاد میگه اون فکر میکنه باید حتما جواب بده
خلاصه نشسته بودیم که استاد گفت "خب بچه ها خوابگاه دخترا و پسراتون نزدیک به هم؟"
همین یارو گفت نه استاد ولی اوایلی که تشکیل شده بودخوابگاه دخترا و پسرا یکی بوددخترا طبقه پایین بودن پسرا طبقه بالا:eek::surprised::eek::surprised:(چشمای استاد)
حالت ما:mad::question:
بعد یکی از دانشجوهای دیگه که البته شایان ذکر است ایشون هم دست کمی از نفر قبلی ندارند با حالت اعتراض فرمودند
نه استاد خانم ها پایین بودن آقایون بالا
ودوباره این حالت ما:wallbash::eek:
واگر استاد اختلاف بین این دوتا رو حل نمیکرد همچنان بر سر این موضوع مهم بحث میکردند
ما که باورمون نشد شما چطو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
جاتون خالی بچه ها ما تو کلاسمون یه یارو داریم خیلی شوت
هر چی استاد میگه اون فکر میکنه باید حتما جواب بده
خلاصه نشسته بودیم که استاد گفت "خب بچه ها خوابگاه دخترا و پسراتون نزدیک به هم؟"
همین یارو گفت نه استاد ولی اوایلی که تشکیل شده بودخوابگاه دخترا و پسرا یکی بوددخترا طبقه پایین بودن پسرا طبقه بالا:eek::surprised::eek::surprised:(چشمای استاد)
حالت ما:mad::question:
بعد یکی از دانشجوهای دیگه که البته شایان ذکر است ایشون هم دست کمی از نفر قبلی ندارند با حالت اعتراض فرمودند
نه استاد خانم ها پایین بودن آقایون بالا
ودوباره این حالت ما:wallbash::eek:
واگر استاد اختلاف بین این دوتا رو حل نمیکرد همچنان بر سر این موضوع مهم بحث میکردند
ما که باورمون نشد شما چطو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اون رو ولش کن
بالاخره خوابگاه کجا بود؟
 

Similar threads

بالا