قبل از اینکه جواب دوستانو بدم لازمه که بگم این سوالایی که مطرح کردم صرفا به خاطر این بود که شده دغدغه این روزهای من! و فقط این سوالا رو به اشتراک گذاشتم... همین و بس!
نوع نگاه من به حکومت مثل شما نیست...
من اصلا درباره نظام و حکومت صحبتی نکردم! منظور من اعمال فردی یه منتظر بود... شما الان برو پیش یه مرجع بگو میخوام برم بحرین کمک مردم اونجا، ببین چی میگه؟ مطمئن باش نخواهد گفت نرو! احتمالا کلی مرحبا و احسنت هم میگه...
تو رو خدا وقتی میخوای جواب بدی طومار ننویس!
خیلی حوصله میخواد خوندنش!(البته این ایرادو به خود من هم میگیرن)
این جواب قسمت قرمز رنگه...
منظور من فقط بحرین و لیبی و ... نبود! منظور من کشورهای دیگه از جمله فلسطین و لبنان و ... هم بود... این سوال من مخصوص امروز نبود! مربوط به دیروز و امروز و فردای ماست... همون حدیثی که گفتی خودش بیان کننده خیلی مسائله!
جواب هر کدوم از نکاتی رو که گفتی با ذکر شماره میدم...
1. جسارتا این تفسیرت از قرآنو قبول ندارم
2. من اصلا درباره حکومت و نظام صحبتی نکردم... بحث من اعمال فردی بود که به دوستمون هم گفتم
3. نظری ندارم... ولی همیشه جنگ نرم وجود داشته و داره... دلیل و بهانه خوبی نیست!
4. میدونم بی تاثیر نبودن... ولی ما اینجا داریم درباره خودمون حرف میزنیم
من گوش به فرمان جمیع مراجعم...
لطفا بحثو به سمت سیاست و نظام نبرید چون من اصلا در این باره صحبتی نکردم و سوالام مربوط به این حوزه نمیشد!
این که قرار باشه همه انرژیمونو توی بخش نرم هزینه کنیم واسم قابل قبول نیست! جسارتا به نظرم یه جور توجیه و فراره!
با نظرت موافقم که خیلی وقتا هم باید حسن وار یا صادق وار یا ... عمل کرد ولی این نوع عمل بیشتر مخصوص علماست... مثلا توی قیام مختار امام سجاد سکوت کردن بنا به دلایلی ولی مختار و یارانش قیامو انجام دادن... بعدش هم امام مختارو دعا کردن
بازم میگم منظور من اعمال فردی یه منتظره... درسته که هر منتظری باید پیرو مراجع و علما باشه ولی وقتی که مراجع اذن جهاد نمیدن به معنی این نیست که اگه کسی خواست بره کمک داره اشتباه میکنه و منحرف شده، نه!
به نظرم همه ما روزی باید جوابگوی سکوت در برابر این ظلم عظیمی که به مسلمونا و مظلوما میشه باشیم... توی اسلام اشاره ای به تفاوت نژاد و رنگ پوست و زبان و ... واسه دفاع از مظلوم نشده
موضوع اینه که چرا من و امثال من که داعیه انتظارو هم داریم حاضر نیستیم از آسایش امروزمون بگذریم و به دفاع جدی از مظلوم بپردازیم؟!
فیلم مختار ملاک نیست! منابع تاریخی ملاک هستن... اگه من توی اون پستم از مختار صحبت کردم اشاره به فیلم نبود بلکه بر اساس منابع تاریخی بود... اتفاقا اگه یادتون باشه توی فیلم مختار اون قسمت اجازه قیام گرفتنو از امام سجاد و حتی عموشون به درستی و واضح بیان نکرد کارگردان! چون توی تاریخ این موضوع محل اختلافه به شدت! اتفاقا اکثر منابع تاریخی از عدم اجازه برای قیام خبر دادن... البته این حتما به این معنا نیست که امام مخالف بودن، بلکه میتونه دلایل مختلفی داشته باشه که به دلیل تخصصی بودن بحث ازش میگذرم...
حرف شما رو درباره پیروی از معصوم قبول دارم چرا که حتی حدیثی داریم که مضمونش به این صورته که کسانی که از امام خویش جلوتر حرکت کنن هلاک میشن (البته حدیثو دقیق یادم نیست و صرفا به مضمونش و اون چیزی که توی ذهنم هست اکتفا میکنم) ولی اینکه گفتید در زمان غیبت باید به نزدیکترین فرد به امام مراجعه کرد من تا به حال چنین حدیثی ندیدم و نشنیدم! اگه چنین حدیثی وجود داره لطفا با ذکر منبع بگید...
چون اصولا مشخص نیست که چه کسی به امام نزدیک تره! و اون سخنانی که از اون 2 عزیز ذکر کردید میشه ازش برداشتهای متفاوتی داشت!
حدیثی که در این باره وجود داره اینه که گفته شده در زمان غیبت به علما و مراجع دینی رجوع کنیم... بنده هم توی پست قبلیم عرض کردم که تابع نظر جمیع مراجعم...
همه عزیزان اینو میدونن که در زمان امام صادق به ایشون گفتن چرا قیام نمیکنید با این همه یار و اصحاب... به یک نفر از اصحاب نزدیکشون فرمودن بپر توی تنور... طرف ترسید و نپرید... بعد به شخص دیگه ای فرمودن بپر... او داخل تنور شد... بعد امام فرمودن اگه من فلان تعداد(عدد کمی بود) از این جنس اصحاب داشتم تا به حال قیام کرده بودم!
یا اگه امام حسن مجبور به صلح شد به خاطر سستی افرادشون بود وگرنه طبق گفته خودشون نبردو ادامه میدادن...
به نظر من اینا همش توجیهه! مشکل از ماست که ترسیدیم و دل بستیم به این دنیا! مشکل از ماست که فدا کردن جونمون برای پبروزی حق میترسیم! اگه همه مسلمونا یا شیعیان آماده قیام بودن و از جان بازی نمیترسیدن به احتمال قریب به یقین علما تا الان فتوای جهاد داده بودن! مشکل از ماست دوست عزیز...
و اما نکته آخری که فرمودید کاملا درسته و با شما موافقم که باید دید که هر کسی در چه جایی میتونه بهتر خدمت کنه... ولی متاسفانه این سخن امروزه بیشتر توجیه گناه ماست تا دلیل موجه! امروزه از این سخن برای دل بستن به دنیا استفاده میشه! مثل حاج گیرینف توی اخراجی ها که میخواست توی مسجد ادای وظیفه کنه!
1. منظور من از داخل تنور شدن فقط جسارت و شجاعت نبود بلکه همون تبعیت رو هم شامل میشد... ولی توی اون روایت موضوع دیگه ای هم نهفته بود که شما دقت نکردی!
2. جایی اشاره نکردم برداشت من از آیات یا روایات با شما متفاوته! من گفتم واسه اون حرفی که زدید حدیث معتبر بیارید...
3. من خودمو در جایگاهی نمیبینم که بخوام اثبات کنم که خواست امام اینه یا اونه! ولی به نظر این حقیر اگه منتظران پیرو حقیقی میبودن چه بسا امام سکوت در برابر ظالم رو جایز نمیدونستن و اعلام جنگ علیه ظالمین میدادن! فکر میکنم اگه مراجع هم از مردم مقلدشون احساس اطمینان میداشتن چه بسا فرمان جهاد میدادن ولی متاسفانه مردم...
هو القادر
با سلام به تمام دوستان عزيز
واقعا شرمنده كه زودتر نيومدم، مخصوصا از حسين آقاي عزيز معذرت ميخوام، هر دفعه خواستم بيام و هم صحبت بشم، كاري پيش اومد يا وقت نشد.
خب، خوبه كه شما دوست عزيز هم رك و راست هستيد
راستش سن و عقل من زياد قد نميده تا در اين موارد ابراز فضلي كنم، يه جورايي هم ترجيح ميدم به جاي اين موارد بهامور مهمتر اين تاپيكها پرداخته بشه، ولي اگر اجازه بدين فقط نكته اي رو اشاره كنم، بقيه موارد و توضيحات بمونه براي دوستاني كه بهتر از من شرايط رو ميتونند تبين كنند.
فرض كنيم در نظر نگيريم كه حضور من در اين كشورها به عنوان مسلمان محسوب نخواهد شد، بلكه به عنوان ايراني مطرح خواه شد و مطمئنا انگ دخالت خواهد خورد، فرض كنيم بحث حمله به ايران و محاصره ايران مطرح نباشد(همانطور كه در استراتژي قورباغه اومده)، فرض كنيم با نظام كار نداشته باشم، فرض كنيم حمايت ولايت فقيه كه مطابق با حرف امام است را ناديده بگيريم، فرض كنيم نداشتن رهبري اين ملتها رو هم ناديده بگيريم(همانطور كه ميدانيد لازمه يه انقلاب 3 اصل است:1-نظام فاسد حاكم.2-رهبري.3-داشتن ايدئولوژي جايگزين كارامد كه در اين ملتها تنها اصل اول موجود است، و منظورم از آن آيه كه حسين آقا در موردشون جبهه گرفتن اين بود كه بايد تكليف خودوشونو با خودشون مشخص كنند) ، فرض كنيم از لحاظ اماني و تئوري هم به حد كافي رسيده باشم و آماده اعزام براي كمك رساني به تمام مسلمانان، با اينهمه خودمو در حد امثالي مثل شهيد چمران نمي دونم كه از همه چي گذشت و به دعوت رهبري كاردان مثل امام موسي صدر لبنان رو زير و رو كردند. من خودم رو فقط در حدي ميدونم كه به عنوان يه كسيه شن جلوي گلوله ها باشم، اگرم بخوام كاري بكنم اولويت رو ميذارم براي مملكت خودم كه هنوزم كه هنوزه در حالت جنگه. البته بايد بگم كه اينو نشاني از ترس نمي دونم بلكه براي من اولويت حرف شخصيه هست كه زمام امور دستشه و در اين برهه زماني رهبر رو اولويت ميدونم و ترجيح ميدم خودسر عمل نكنم(البته در اين شرايطي كه بحث بين المللي است، منظورم بحثهاي خرد نيست)
ولي با اين وجود موافقم كه بحث ارادتمون مي لنگه، به زمان ظهور ان شاءالله نزديكيم، اميدوارم براي اون هر چه زودتر آماده شيم. ببخشيد اگه سرتونو درد آوردم.
موفق و پيروز باشيد