تو باز دعوی پرهیز میکنی سعدی
که دل به کس ندهم کل مدع کذاب
که دل به کس ندهم کل مدع کذاب
باد آمد و بوی عنبر آورد
بادام شکوفه بر سر آورد
تا پای مبارکش ببوسم
قاصد که پیام دلبر آورد
[FONT="]دلم قد می کشـــــد تا آبشار صاف گیسویت[/FONT]
[FONT="]تو اما تشنه می خواهی مرا غرق تمنا سبز[/FONT]
لطیفهایست نهانی که عشق از او خیزد
که نام آن نه لب لعل و خط زنگاریست
رفیق چرا عصبانی میشی؟
[FONT="]تو در چشم من آن زیـــباترین گـــل در بهارانی[/FONT]
[FONT="]به غیر از تو نمی بینم گلی در جمع گلها سبز[/FONT]
[FONT="]میان این همه گــــلهای رنــــگارنـــــگ باغ عشق[/FONT]
[FONT="]گل از چشم تو می چینم گل از چشم تو زیبا سبز[/FONT]
خیلی خسته ام
زان می عشق کزاو پخته شود هر خامی
گرچه ماه رمضان است بیاور جامی
یاد داری آن همه شوریدگی ؟
آن همه عشق و همه دلدادگی،
از وفاداری و از شهره شدن ،
از غم هجران من مجنون شدن
گر ز یادت رفته اکنون می زنم فریاد من
کین منم لیلا ی مجنون ، نسترن(خودم)
(باز هم از اراجیف خودم استفاده کردم)
یاد داری آن همه شوریدگی ؟
آن همه عشق و همه دلدادگی،
از وفاداری و از شهره شدن ،
از غم هجران من مجنون شدن
گر ز یادت رفته اکنون می زنم فریاد من
کین منم لیلا ی مجنون ، نسترن(خودم)
(باز هم از اراجیف خودم استفاده کردم)
ناظر روی تو صاحب نظرانند آری
سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست
[FONT="]توبه اندازه تنهایی من زیبایی[/FONT]
[FONT="]من به اندازه زیبایی تو تنهایم[/FONT]
(بازم ت ! من دیگه از ت ندارم ، مجبورم می کنید از ارجیف استفاده کنم
با عرض شرمندگی)
تو نخواستی و نزاشتی که منم تو قلب سنگت
یه جای کوچیک و آروم داشته باشم
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
اراجیف؟ خیلی هم خوشگلن
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر پای فتاده ای بگیری مردی
البته فك كنم قبلا بود : گر دست فتاده ای بگیری مردی(ببین الان این داره فتاده رو نوازش میکنه )
چون اگه بخواى تازه پاى اون فتاده بنده خدا رو هم بگيرى و بلندش كنى كه اصلا سر و تا ميشه؟!؟!؟!؟!؟
[FONT="]ديريست اسير بازي عشقيم[/FONT]
[FONT="]اين است که عاشقي معنا نمي شود[/FONT] ...
تشکر
من اشتباه کردم شما به بزرگواری خودتون ببخشید
در بهاران آمدى شد نوبهار
صد هزران لاله و گل شد به بار
ذوب شد يخها ز يمن مقدمت
مست شد گلزار از بوى تنت
در خانه اگر كس است
يك حرف بس است
[FONT="]در وصل هم ز عشق تو اي گل در آتشم[/FONT][FONT="]ميروم بار دگر مستم كند
بى سر و بى پا و بى دستم كند
[FONT="]در وصل هم ز عشق تو اي گل در آتشم[/FONT]
[FONT="]عاشق نميشوي که ببيني چه ميکشم[/FONT]
[FONT="]با عقل آب عشق به يک جو نميرود[/FONT]
[FONT="]بيچاره من که ساخته از آب و آتشم[/FONT]
مهربانی را اگر قسمت کنیم
من یقین دارم به ما هم میرسد!
آدمی گر ایستد بر بام عشق
دستهایش تا خدا هم میرسد!!
فقط جون امواتت!! ديگه ميم ننداز بمون!!!!!!
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |