مشاعرۀ سنّتی

[madonna]

ماهم اين هفته برون رفت و به چشمم ساليست
حال هجران تو چه داني كه چه مشكل حاليست

 

[2sadaf2]

نازم به ناز آن که ننازد به ناز خویش
ما را به ناز ناز فروشان نیاز نیست

 

[comudf]

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه اماده کنی
حافظ

 

[secret_f]

یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب
از هر زبان که میشنوم نامکرر است

 

[hami_life]

تو را گم میکنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان روزها را با تو زیبـــا میـکنم هر شب

 

[***fatima***]

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست


ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

 

[رنگ خدا]

تا تو نگاه می کنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

 

[abfa]

تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادی جهانگیری غم لشکر نمی ارزد

 

[2sadaf2]

درخت تو گر بار دانش بگيرد
به زير آوري چرخ نيلوفري را

 

[محـسن ز]

ای که از کوچه معشو قه ما میگذری
برحذر باش که سر می شکند دیوارش

 

[گلابتون]

شب در اعماق سياهي ها
مه چو در هاله راز آيد
نگران ديده به ره دارم
شايد آن گمشده باز آيد

 

[abfa]

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن
مگر آنکه شمع رویت به رهم چراغ دارد

 

[abfa]

دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم
چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد

 

[گلابتون]

ديريست كه دلدار پيامي نفرستاد
خطي ننوشت و سلامي نفرستاد

 

[abfa]

دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که در آن دل قرار باز آید

 

[d_vasegh]

دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر

 

[گلابتون]

راضي مشو كه بنده ناچيزي
عاصي شود بغير تو روي آورد
راضي مشو كه سيل سرشكش را
در پاي جام باده فرو بارد

 

[باران بهاری]

در دل بی نوای من عشق تو چنگ می زند
شوق به اوج می رسد،صبر فرود می کند
..
دل به غمی فروختم پایه و مایه سوختم
شاد ِزیان خریده ای کاین همه سود می کند

"ه.ا.سایه"

 

[سارا بلا]

دگر حورو پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را اینچنین چشمست و آنرا آنچنان ابرو...

 

[abfa]

وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی

 

[seeemesooo]

ياران موافق همه از دست شدند
در پاي اجل يکان يکان پست شدند
خورديم ز يک شراب در مجلس عمر
دوري دو سه پيشتر ز ما مست شدند
​

 

[sina1]

در این دیار خسته کش دگر بریده نفسم
هر چه تلاش می کنم به آرامش نمی رسم

 

[atish_baran]

مانده روشن بر سر بالین من
شمع بی نوری سراپا سوخته
از درون روزن پندار و وهم​

دیده بر این پرده دارم دوخته

 

[گلابتون]

همه ميدانند
همه ميدانند
كه من و تو از آن روزنه سرد عبوس
باغ را ديديم
و از آن شاخه بازيگر دور از دست
سيب را چيديم

همه ميترسند
همه ميترسند، اما من و تو
به چراغ و آب و آينه پيوستيم
و نترسيديم

 

[سارا بلا]

مکن زغصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید...

 

[محـسن ز]

دو زلفونت بود تار ربابم
چه می خواهی از این حال خرابم
تو که با ما سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی به خوابم

 

[گلابتون]

مو كه افسرده حالم چون ننالم
شكسته پر و بالم چون ننالم

همه گويند فلاني ناله كم كن
ته آئي در خيالم چون ننالم

 

[محـسن ز]

مو که سر در بیابونم شوو روز
سرشک از دیده بارونم شو وروز
نه تب دارم نه جایم میکنه درد
همی دونم که نالونم شوو روز

 

[رنگ خدا]

زندگی چیست خون دل خوردن
اولش رنج و اخرش مردن

 

[سحرخوان]

نه طريق دوستان است و نه شرط مهرباني
كه به دوستان يكدل سر و دست برفشاني