[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دانی از زندگی چه می خواهم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من تو باشم...تو... پای تا سر تو[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]زندگی گر هزاره باره بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بار دیگر تو ....بار دیگر تو[/FONT]
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیـــــــمت است چنین شب که دوستان بینی
من می خورم و هر که چو من اهل بود می خوردن من به نزد او سهل بودیـــار ســود از شـــرفم ســر به ریــا و دریغــا
که به پایش سر تععظیم به شکرانه نسودم
در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار
کردهام خاطر خود را به تمنای تو خوش
در مکتب ما پرستش بت کفر است ولی من در مکتبخانه عشق آموخته ام که زیباییها را باید پرستید عشق زیباست
لکن من ترا ای عشق زیبا تا آخرین لحظه خواهم پرستید
که اینک عشق تنها مکتبی ست که بر این عاشق حکمفرماست
ترا که هرچه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری؟؟؟
یارب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
لعلی از سربت لعلش نچشیدیم و برفتنه دستِ با تو درآویختن نه پایِ گریز
نه احتمالِ فراق و نه اختیارِ وصول
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |