حافظ
حافظ
حافظ
دل در این پیر زن عشوه گر دهر مبند
کاین عروسی ست که در عقد بسی داماد است
تا چه کند با رخ تو دود دل من
آینه دانی که تاب آه ندارد
آینه دانی که تاب آه ندارد