pari.arch
عضو جدید
تو همان جرعه ی آبی که نشد وقت سحر
بزنم لب به تو و زود اذان را گفتند ...
دل ز غم رنجور و تو فارغ ازو وز حال ما
باز پرس آخر که چون شد حال آن بیمار ما
باز پرس آخر که چون شد حال آن بیمار ما
تو همان جرعه ی آبی که نشد وقت سحر
بزنم لب به تو و زود اذان را گفتند ...
خیلی وقته اینجا نبودم رسما خیلی وقته شعر رو ازش دورم هییییی
مثل کفتر در دلم اسم تو پَرپَرميزندخیلی وقته اینجا نبودم رسما خیلی وقته شعر رو ازش دورم هییییی
هرچند که پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هرگه که یاد تو کردم جوان شدم
عیدتون هم پساپس مبارک
دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانۀ تو بود...
مـــوی بشکافی به عیبــــ دیگران
چــو به عیبـــ خود رســـی کوری از آن
درد دل دوستان گر تو پسندی رواستنه هر که چهره برافروخت دلبری دارد
نه هر که آینه سازد سکندری داند
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ي ما هنوز یک قدم است...
تـمـنـای وصـالـم نـیـسـت عـشـق مـن مـگـیر از من
بـه دردت خـو گـرفـتـم نـیـسـتـم در بند درمانت...
تو مرا میفهمی
من تو را
و همین ساده ترین قصه یک انسان است
تو مرا میخوانی
من تورا ناب ترین شعر زمان میدانم
و تو هم میدانی
تا ابد در دل من میمانی
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییمیکروز آرزو و هوس بیشمار بود...............دردا، مرا زمانه نیاورد در شمار
با آنکه هیچ کار نمیآیدم ز دست.........بس روزها، که با منت افتاده است کار
تو که باشی بهارم تمام نمیشود.رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
تو که باشی بهارم تمام نمیشود.
غمگین آمدن زمستان نمیشوم.
ما عاشق و رند و مست عالم سوزیم
با ما منشین اگر نه بد نام شوی...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |