زاهدان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار
خدای شکر که این عمر جاودانی نیست
شهریار
در این زمانهی بیهای و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
من سراپا همه شرمم تو سراپا همه عفت
عاشق پا به فرارم تو که اين درد نداني
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |