مشاعرۀ سنّتی

[snazari]

در سایه ی این گل نشین که بسیار این گل

از خاک برامده و واخاک شده است

توسنی کردم ندانستم همی

کز کشیدن تنگتر گردد کمند

 

[sh@di]

در وصف تو شعر پاي درگل مانده‌است راز نگهت چقدر مشكل مانده‌است
تاول زده و لبم ز تب مي‌سوزد از حرف نگفته‌اي كه در دل مانده‌است

 

[moein_13]

در وصف تو شعر پاي درگل مانده‌است راز نگهت چقدر مشكل مانده‌است
تاول زده و لبم ز تب مي‌سوزد از حرف نگفته‌اي كه در دل مانده‌است

ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است

رو شاد بزی اگرچه برتو ستمی است

 

[snazari]

ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است

رو شاد بزی اگرچه برتو ستمی است

تا توانی دلی بدست اور

دل شکستن هنر نمی باشد

 

[meh_61]

در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسيست
آن به کز اين گريوه سبکبار بگذری[FONT=&quot][/FONT]

 

[snazari]

در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسيست
آن به کز اين گريوه سبکبار بگذری[FONT=&quot][/FONT]

یوسفی دیگر به دست اریم وحشی قحط نیست

ما مگر در مصر یعنی شهر کاشان نیستیم

 

[moein_13]

در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسيست
آن به کز اين گريوه سبکبار بگذری

یک قطره اب بود وا دریا شد
یکذره خاک با زمین یکتا شد

امد شدن تو اندر این عالم چیست
امد مگسیپدید و ناپدید شد

 

[sh@di]

درعصر دروغ و كينه و نامردي در فصل سكوت و غربت و دلسردي
با قلب شكسته‌ام دعايت كردم از راه سفر خدا كند برگردي !

 

[moein_13]

درعصر دروغ و كينه و نامردي در فصل سكوت و غربت و دلسردي
با قلب شكسته‌ام دعايت كردم از راه سفر خدا كند برگردي !

یک نان به دو روز اگر بود حاصل مرد

از کوزه شکسته ای دمی ابی سرد

 

[sh@di]

در رهت ای شاهد زیبای من شمع صفت سوخت سراپای من
جز تو جهان را عدم انگاشتم غیر تو چشم از همه برداشتم

 

[moein_13]

در رهت ای شاهد زیبای من شمع صفت سوخت سراپای من
جز تو جهان را عدم انگاشتم غیر تو چشم از همه برداشتم

من شاه کشور ادب و شرم و عفتم

با من کدام دست در اغوش میکنی

 

[meh_61]

يار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پيک صبا پيغامی[FONT=&quot][/FONT]

 

[essyh2003]

یک مو نمدم به جمله عالم نمدم
بهتر ز هزار صوف و اطلس نمدم
فردا که حساب کل عالم خواهند
من جز نمدم حساب دیگر نمدم

 

[meh_61]

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پاياب شکيبايی[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پاياب شکيبايی

یاران موافق همه از دست شدند

در پای اجل یکان یکان پست شدند

 

[sh@di]

درد های من گرچه مثل درد مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است

 

[meh_61]

تير عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد
اين قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکيد[FONT=&quot][/FONT]

 

[essyh2003]

دستم شکند که بی نمک بود
من بر دل خود نگاه کردم

 

[moein_13]

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

یک شب به رقم صبح به زندان من بتاب

تا من به رقم شمع سر و جان فشانمت

 

[sh@di]

تو يه خورشيد شکسته من زمين سرد و خسته

بي حرارت وجودت توي بهت غم نشسته

 

[moein_13]

تو يه خورشيد شکسته من زمين سرد و خسته

بي حرارت وجودت توي بهت غم نشسته

هنگام صبوح ای صنم فرخ پی

بر ساز ترانه ای و پیش اور می

 

[sh@di]

هنگام صبوح ای صنم فرخ پی

بر ساز ترانه ای و پیش اور می

یا رب بوقت گل گنه بنده عفو کن
وین ماجرا به سرو لب جویبار بخش

 

[*setareh66*]

شب تار است و ره وادي ايمن در پيش
آتش طور کجا موعد ديدار کجاست

 

[Farasystem]

شب تار است و ره وادي ايمن در پيش
آتش طور کجا موعد ديدار کجاست

تو می رسی به عزیزان سلام من برسان
که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیست​

 

[*setareh66*]

تا بود بار غمت بر دل بي‌هوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

 

[*زهره*]

ای ساربان آهسته رو کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود

 

[naghmeirani]

در رفتنِ جان از بدن گویند هر نوعی سخن

من خود به چشمِ خویشتن دیدم که جانم می رود

 

[*vernal*]

در ان گوشه چندان غزل خواند امشب خودش در میان غزل ها بمیرد

 

[SASE]

del miravad ze dastam saheb delan khoda ra
darda ke raze penhan khahad shod ashkara
keshti shekasteganim ey bade shorte bar khiz
bashad ke baz binim didare ashena ra
dah roze mehre gardon afsane asto afson
niki be jaye yaran forsat shomar yara
sahar

 

[barg]

del miravad ze dastam saheb delan khoda ra
darda ke raze penhan khahad shod ashkara
keshti shekasteganim ey bade shorte bar khiz
bashad ke baz binim didare ashena ra
dah roze mehre gardon afsane asto afson
niki be jaye yaran forsat shomar yara
sahar

بهتر نبود فارسی می نوشتی؟!

ای صاحب کرامت شکرانه ی سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی نوا را​