زین خوش رقم که بر گل رخسار میکشیدر آ که در دل خسته توان در آید باز
بیا که در تن مرده روان درآید باز....
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته چند خوا در چشم ترم می شکند
من از بیگانگان هرگز ننالم
هر انچه کرد با من آن آشنا کرد
نیست در دنیا ز من بیچاره تردوران چو می نویسد، بر عارضت خطی خوش
یا رب نوشته ی بد از یار ما بگردان
تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
در پس آینه طوطی صفتم داشته انددلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند
در پس آینه طوطی صفتم داشته اند
آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |