مشاعرۀ سنّتی

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در وادی محبت، دانی چکار کردم؟
اول به سر دویدم آخر ز پا فتادم
 

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا میبينی و هر دم زيادت میکنی دردم
تو را میبينم و ميلم زيادت میشود هر دم
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار
کرده‌ام خاطر خود را به تمنای تو خوش
 

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
 

oli

عضو جدید
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
 

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
 

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست
چون روز وصال آمد اورا بستم
گفتم نگریستس نباید نگریست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
صائب

صائب

شمع و گل چون بلبل و پروانه شیدای تواند
ای بهار زندگی آخر تو شیدای که‌ای؟ http://www.www.iran-eng.ir/images/icons/im_msn.gif
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
يارم چو شمع محفل است
ديدن رويش مشكل است
يار من دلدار من كمتر تو جفا كن
يادي آخر تو زما كن
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
 

ELAHE.R

عضو جدید
دلا در عشق تو صد دفترستم
که صد دفتر ز کونين ازبرستم
منم آن بلبل گل ناشکفته
که آذر در ته خاکسترستم
 

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
 

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترسم این قوم که بر درد کشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آن سفر کرده که صد قافله دل همراه اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش ...
 

zahra97

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایام گل چو عمر برفتن شتاب کرد
ساقی بدرو باده گلگون شتاب کن
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا