در وادی محبت، دانی چکار کردم؟ اول به سر دویدم آخر ز پا فتادم
kachal63 کاربر حرفه ای کاربر ممتاز Oct 22, 2009 #21,691 در وادی محبت، دانی چکار کردم؟ اول به سر دویدم آخر ز پا فتادم
zahra97 عضو جدید کاربر ممتاز Oct 22, 2009 #21,692 مرا میبينی و هر دم زيادت میکنی دردم تو را میبينم و ميلم زيادت میشود هر دم
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Oct 22, 2009 #21,693 مرغکانِ چمنی راست بهاری و خزانی منکه در دام اسیرم ،چه بهارم؟ چه خزانم؟
*زهره* مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 22, 2009 #21,695 در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کردهام خاطر خود را به تمنای تو خوش
مهندس کوچیکه عضو جدید Oct 22, 2009 #21,696 شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
zahra97 عضو جدید کاربر ممتاز Oct 22, 2009 #21,697 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
araz_heidari عضو جدید کاربر ممتاز Oct 22, 2009 #21,698 zahra97 گفت: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را کلیک کنید تا باز شود... آنانکه خاک رابه هنر کیـــمیـــا کنــنـد آیا بود که گوشهء چشمی به ما کنند
zahra97 گفت: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را کلیک کنید تا باز شود... آنانکه خاک رابه هنر کیـــمیـــا کنــنـد آیا بود که گوشهء چشمی به ما کنند
zahra97 عضو جدید کاربر ممتاز Oct 22, 2009 #21,700 دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
مهندس کوچیکه عضو جدید Oct 22, 2009 #21,701 آتشاز بهرنگاه خویش برجانم زدی خواستی تادرمیان شعله ها آبم کنی
zahra97 عضو جدید کاربر ممتاز Oct 22, 2009 #21,702 یک چشم من اندر غم دلدار گریست چشم دگرم حسود بود و نگریست چون روز وصال آمد اورا بستم گفتم نگریستس نباید نگریست
یک چشم من اندر غم دلدار گریست چشم دگرم حسود بود و نگریست چون روز وصال آمد اورا بستم گفتم نگریستس نباید نگریست
*زهره* مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 22, 2009 #21,703 تو شمع انجمنی یک زبان و یکدل شو خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Oct 22, 2009 #21,704 صائب صائب شمع و گل چون بلبل و پروانه شیدای تواند ای بهار زندگی آخر تو شیدای کهای؟ http://www.www.iran-eng.ir/images/icons/im_msn.gif
صائب صائب شمع و گل چون بلبل و پروانه شیدای تواند ای بهار زندگی آخر تو شیدای کهای؟ http://www.www.iran-eng.ir/images/icons/im_msn.gif
*زهره* مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 22, 2009 #21,705 یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود
مهندس کوچیکه عضو جدید Oct 22, 2009 #21,706 در عبور از کوچه های کودکی خنده هایم راگم کردم غافل از اینکهدگر ازآن کوچه ها نخواهم گذشت
*زهره* مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 22, 2009 #21,707 تو همچنان دل شهری به غمزهای ببری که بندگان بنی سعد خوان یغما را
M marzieh.g عضو جدید Oct 23, 2009 #21,708 ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف اری و به غفلت نخوری
گلابتون مدیر بازنشسته Oct 23, 2009 #21,709 يارم چو شمع محفل است ديدن رويش مشكل است يار من دلدار من كمتر تو جفا كن يادي آخر تو زما كن
*زهره* مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 23, 2009 #21,710 نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داری و آیین سروری داند
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داری و آیین سروری داند
مهندس کوچیکه عضو جدید Oct 23, 2009 #21,711 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتندو به پیمانه زدند
ELAHE.R عضو جدید Oct 23, 2009 #21,712 دلا در عشق تو صد دفترستم که صد دفتر ز کونين ازبرستم منم آن بلبل گل ناشکفته که آذر در ته خاکسترستم
sanaz950 عضو جدید Oct 23, 2009 #21,714 دست از طلب ندارم تا كام من برآيد يا تن رس به جانان يا جان زتن درآيد
zahra97 عضو جدید کاربر ممتاز Oct 23, 2009 #21,715 دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
M marzieh.g عضو جدید Oct 23, 2009 #21,716 تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است همواره مرا کنج خرابات مقام است
zahra97 عضو جدید کاربر ممتاز Oct 23, 2009 #21,717 ترسم این قوم که بر درد کشان میخندند در سر کار خرابات کنند ایمان را
Mitra_Galaxy کاربر حرفه ای کاربر ممتاز Oct 23, 2009 #21,718 آن سفر کرده که صد قافله دل همراه اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش ...
zahra97 عضو جدید کاربر ممتاز Oct 23, 2009 #21,719 شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
Mitra_Galaxy کاربر حرفه ای کاربر ممتاز Oct 23, 2009 #21,720 ایام گل چو عمر برفتن شتاب کرد ساقی بدرو باده گلگون شتاب کن