یكی شكسته نوازی كن ای نسیم عنایت
كه در هوای تو لرزنده تر ز شاخه ی بیدم
ز آب دیده چنان آتشم كشید زبانه
كه خاك غم به سرافشان چو گردباد دویدم
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاين سر پرهوس شود خاک در سراي تو
"حافظ"
نیست در باطن جدایی عاشق و معشوق را
شمع نتوان ریخت از خاکستر پروانه ها
تا نیست نگردی ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن تا ندهی
سر رشته ی روشنی به دستت ندهند
اين ديگه چيه بايد با ي بسازي من با ث گير اوردم برو حالشو ببردلـگـیـــر دلـگـیــــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر
از غصـه مـیمـیــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر
بـا پـای از ره مـانـــــــده در ایــن دشــت تــبدار
ای وای مـیمـیـــــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر
سـوگنــد بر چشمـت که از تــــــو تـــا دم مــرگ
دل بـــــر نمـیگیـــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر
دریا و کوه درره و من خسته و ضعیف /ای خضر پی خجسته مدد کن بهمتم
دوشم زبلبلی چه خوش امد که می سرود
گل گوش پهن کرده زشاخ درخت خویش
تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من/سالها شد که منم بر در میخانه مقیمشست و شاها هر دو دعوی بزرگی می کنند پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |