مشاعرۀ سنّتی

sisah

عضو جدید
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
 

elnaz66

عضو جدید
سبک مغزی کز اسباب جهان بر خویش می بالد

چو حمالی است کز بار گران بر خویش می بالد

صائب
 

@r@$

عضو جدید
دلا بسوز که سوز تو کارها کند
که آه نیمه شبی رفع صد بلا کند
 

elnaz66

عضو جدید
دل چو شد غافل ز حق فرمان پذیر تن بود

می برد هر جا که خواهد اسب خواب آلود را

صائب
 

sisah

عضو جدید
از وی همه مستی و غرور است و تکبر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
 

sisah

عضو جدید
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است

از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
 

elnaz66

عضو جدید
تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت

عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت

سر و جان و زر و جاهم همه گو ، رو به سلامت

{ عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت

همه سهل است ، تحمل نکنم بار جدایی }

شهریار
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه ی احزان شود روزی گلستان،غم مخور
 

phalagh

مدیر بازنشسته
شب است و باز چراغِ اتاق می‌سوزد
دلم در آتش آن اتّفاق می‌سوزد
در این یکی دو شبه حال من عوض شده است
و طرز زندگی‌ام کاملاً عوض شده است
صدای کوچه و بازار را نمی‌شنوم
و مدتی‌ست که اخبار را نمی‌شنوم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
مگو شعر تو سرتا پا گنه بود
از اين ننگ و گنه پيمانه اي ده

بهشت و حور و آب كوثر از تو
مرا در قعر دوزخ خانه اي ده
 

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبی کان نازنیم در برآیو
گذشته عمرم از نو برسرآیو
همه شو دیده ی مو تا سحرگاه
بره باشد که یارم از درآیو
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
داروی مشتاق چیست؟زهر ز دست نگار
مرهم عشاق چیست؟زخم ز بازوی دوست

گر شب هجران مرا،تاختن آرد اجل
روز قیامت زنم،خیمه به پهلوی دوست
:gol:
"سعدی"
 

phalagh

مدیر بازنشسته
تو رفته ای که بی من ، تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو ، شبها سحر کنم
تو رفته ای که عشق من از سر به در کنی
من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم
-----------------------
این تاپیک یه زمانی اینقد سریع ست میخورد که پستا قاطی میشدن.
چی شده حالا؟؟؟!!!!
 

phalagh

مدیر بازنشسته
مرو مرو که نلرزدستاره در دل شب
مرو که اشک غم از اسمان نچکد
جدا مشو زمن اي پاي تا سر همه نوشين
مرو که از غزل مرغ شب فغان نچکد
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه می پنداشتیم


دردم از یار است درمان نیز هم
دل فدای او شدو جان نیز هم
-------------------
فلق جون فکر کنم شعرا ته کشیده!!!
 
آخرین ویرایش:

niusha*

عضو جدید
من ترک عشقبازی و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
 

phalagh

مدیر بازنشسته
مي خواهي از اين کلبه تارم بروي
اين گونه غريب از کنارم بروي
يک لقمه نان هست که با هم بخوريم
امشب به خدا نمي گذارم بروي
 

ghisoo_tala

عضو جدید
یک بحر... سرشک بودم و عمری... سوز
افسرده و پیر می شدم روز به روز
با خیل گرسنگان چو هم رزم شدم
سوزم همه، ساز گشت و شامم همه، روز:gol:
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست:gol:
 

sisah

عضو جدید
تو شمع انجمنی یک زبان و یک دل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش

کمال دلبری و حسن در نظربازیست
به شیوه نظر از نادران دوران باش
 

sisah

عضو جدید
تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله از این ره که نیست پایانش

جمال کعبه مگر عذر ره روان خواهد
که جان زنده دلان سوخت در بیابانش
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا