مشاعرۀ سنّتی

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
هزار حیف که طی، دور زندگانی شد...........................ندید بهره ز دیدار و عمر فانی شد
با اجازه یه غزل کامل میذارم از فیض کاشانی

دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی

ز کدام باده ساقی به من خراب دادی


چه دل و چه دین و ایمان همه گشت رخنه رخنه


مژه‌های شوخ خود را چه به غمزه آب دادی


دل عالمی ز جا شد چه نقاب بر گشودی

دو جهان به هم بر آمد چه به زلف تاب دادی


در خرمی گشودی چه جمال خود نمودی

ره درد و غم ببستی چه شراب ناب دادی


ز دو چشم نیم مستت می ناب عاشقان را

ز لب و جوی جبینت شکر و گلاب دادی


همه کس نصیب خود را برد از زکات حسنت (همه کس نصیب دارد زنشاط و شادی اما)

به من فقیر و مسکین غم بی‌حساب دادی


همه سرخوش از وصالت من و حسرت و خیالت

همه را شراب دادی و مرا سراب دادی

ز لب شکر فروشت دل “فیض” خواست کامی


نه اجابتی نمودی نه مرا جواب دادی


پ.ن : اجرایِ زیبای این شعر به صورت غزل توسط محمد معتمدی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

با اجازه یه غزل کامل میذارم از فیض کاشانی

دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی

ز کدام باده ساقی به من خراب دادی


چه دل و چه دین و ایمان همه گشت رخنه رخنه


مژه‌های شوخ خود را چه به غمزه آب دادی


دل عالمی ز جا شد چه نقاب بر گشودی

دو جهان به هم بر آمد چه به زلف تاب دادی


در خرمی گشودی چه جمال خود نمودی

ره درد و غم ببستی چه شراب ناب دادی


ز دو چشم نیم مستت می ناب عاشقان را

ز لب و جوی جبینت شکر و گلاب دادی


همه کس نصیب خود را برد از زکات حسنت (همه کس نصیب دارد زنشاط و شادی اما)

به من فقیر و مسکین غم بی‌حساب دادی


همه سرخوش از وصالت من و حسرت و خیالت

همه را شراب دادی و مرا سراب دادی

ز لب شکر فروشت دل “فیض” خواست کامی


نه اجابتی نمودی نه مرا جواب دادی


پ.ن : اجرایِ زیبای این شعر به صورت غزل توسط محمد معتمدی


یا ز رۀ وفا بیا، یا ز دل رهی برو

سوخت در انتظار تو جان به لب رسیده ام

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم



[h=2](احمد هاتف) [/h]
مپرس ای گل ز من کز گلشن کویت چسان رفتم
چو بلبل زین چمن با ناله و آه و فغان رفتم
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
نگاه ميكنم اما به گريه مي آيم
به قاب عكس تو اي نوبهار زيبايم
هنوزعشق تو دراشك هاي من جاريست
هنوز بوي تورامي دهد غزل هايم



 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نگاه ميكنم اما به گريه مي آيم
به قاب عكس تو اي نوبهار زيبايم
هنوزعشق تو دراشك هاي من جاريست
هنوز بوي تورامي دهد غزل هايم



ما گوشه نشینان خرابات الستیم
تا بوی می ای هست در این میکده مستیم
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
من هستم و دوباره دلی بی قرار تو
این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو
منظومه ی بلند غزل های ناز من
خورشید هم ستاره شود در مدار تو


واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون ب خلوت میروند آن کار دیگر میکنند....
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون ب خلوت میروند آن کار دیگر میکنند....
در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی
كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی
نپـــســـــندیــــد دل زار مـن آزار كســــی
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی
كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی
نپـــســـــندیــــد دل زار مـن آزار كســــی

یاری اندر کس نمیبینم یاران را چ شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چ شد
 

S A M M A N

عضو جدید
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چ شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چ شد


دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
تو وطوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
دلم تا عشق باز آمد در او جز غم نمی بینم
دل بی غم کجا جویم که در عالم نمی بینم


من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صدبار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صدبار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی
 

S A M M A N

عضو جدید
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی


یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی
بگفت ای بیخبر، مرگ از چه نامی زندگانی را
اگر زین خاکدان پست روزی بر پری بینی
که گردونها و گیتی‌هاست ملک آن جهانی را
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی
بگفت ای بیخبر، مرگ از چه نامی زندگانی را
اگر زین خاکدان پست روزی بر پری بینی
که گردونها و گیتی‌هاست ملک آن جهانی را

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
دل همه دم به یاد توست , دیده در انتظار توست
بر در و دیوار دلم , نقش تو و نگار توست


تو را سریست ک با ما فرو نمی‌اید
مرا دلی ک صبوری از او نمی‌اید

کدام دیده ب روی تو باز شد همه عمر
ک آب دیده ب رویش فرو نمی‌اید
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را سریست ک با ما فرو نمی‌اید
مرا دلی ک صبوری از او نمی‌اید

کدام دیده ب روی تو باز شد همه عمر
ک آب دیده ب رویش فرو نمی‌اید
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من ودل باطل بود
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا