مشاعرۀ سنّتی

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
من وتو چه دنیای پهناوری آفریدیم
من و تو به سوی افق های نا آشنا پر کشیدیم
من و تو ندانسته رفتیم و رفتیم و رفتیم

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان
که من این راز توان دیدن و گفتن نتوان
 

محسن........

عضو جدید
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
دیدم به سر عمارتی هر فرد
کاو به گل لگد میزد و خوارش میکرد
وآن گل به زبان حال به او میگفت
هشدار!چو من بسی لگد خواهی خورد
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاکه بودیم نبودیم کسی کشت ما را غم بی همنفسی
تاکه رفتیم همه یار شدند خفته ایم وهمه بیدار شدند

دلم میخواهم انسان نباشم... گوسفندی باشم، پا روی یونجه ها بگذارم، اما دلی را دفن نکنم! ... گرگی باشم، گوسفندها را بدرم، اما بدانم کارم از روی ذات است نه از روی هوس! کلاغی باشم، قار قار کنم، پرهایم را رنگ نکنم، و دلی را با دروغ به دست نیاورم!
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم میخواهم انسان نباشم... گوسفندی باشم، پا روی یونجه ها بگذارم، اما دلی را دفن نکنم! ... گرگی باشم، گوسفندها را بدرم، اما بدانم کارم از روی ذات است نه از روی هوس! کلاغی باشم، قار قار کنم، پرهایم را رنگ نکنم، و دلی را با دروغ به دست نیاورم!

ما راست داغ مهر تو در سینه یادگار
رفتی ولی ز دل نرود یادگار تو
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا