سالــــها با جور لیـــــــلا ساخــــــتی *** مــــن کنارت بودم و نشناخـــتی
مشاعرۀ سنّتی
- شروع کننده موضوع Matrix
- تاریخ شروع
یافتم ان نکته که می خواستمش باشکوفایی خورشید گل افشانی لبخندتو اراستمش ............................
هرکه رادیدم ازمجنون وعشقش قصه گفت
کاش میگفتند چه برلیلاگذشت
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می كند
هی با شماره های غلط ، زنگ می زند،
آن وقت من اشتباه می كنم و او
با اشتباه های دلم حال می كند.
دیروز یك فرشته به من می گفت:
تو گوشی دل خود را بد گذاشتی
آن وقت ها كه خدا به تو می زد زنگ
آخر چرا جواب ندادی
چرا بر نداشتی؟!
مپوشانی تنت را از نوازش های بارانی
دعایت می کنم، روزی بفهمی
گرچه دوری از خدا، اما خدایت با تو نزدیک است
دعایت می کنم، روزی دلت بی کینه باشد، بی حسد
دعایت می کنم، عاشق شوی روزی
بفهمی زندگی بی عشق نازیباست
دعایت می کنم با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی
به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی
بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها
بخوانی نغمه ای با مهر
دعایت می کنم، در آسمان سینه ات
خورشید مهری رخ بتاباند
دعایت می کنم، روزی زلال قطره اشکی
بیاید راه چشمت را
سلامی از لبان بسته ات، جاری شود با مهر
رسیدن گل ونسرین به خیروخوبی باد
بنفشه شادوکش امدسمن صفااورد
توی بازار صداقت کمی ارزانی بود
کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
شبت خوووووووووووووش
کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
شبت خوووووووووووووش
دل به امیدصدایی که مگردرتورسدتوی بازار صداقت کمی ارزانی بود
کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
شبت خوووووووووووووش
ناله ها کرددراین کوه که فرهادنکرد
می گذرم ازاین روزاغمگین ترازهمیشه
می خوام بیام کنارت نمیزارن نمیشه
هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز می گردد
که تو یکشب بگویی دوست داری تو می دانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز می گردد
که تو یکشب بگویی دوست داری تو می دانم
مانسنجیده پی فرزین او
غافل ازاینکه حریفی قابل است
تمام آرزوهایم زمانی سبز می گردد
که تو یکشب بگویی دوست داری تو می دانم
غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست
و من امشب قسم خوردم تو را هرگز نرنجانم
که تو یکشب بگویی دوست داری تو می دانم
غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست
و من امشب قسم خوردم تو را هرگز نرنجانم
مهره های عمرمن نیمش برفت
مهره های اوتمامش کامل است
تارا پارسا
عضو جدید
ترانگاه می کنم که خفته ای کنارمنپس ازتمام انتظارعذاب واضطراب منترانگاه میکنم که دیدنی ترین تویی وازتوحرف می زنم که گفتنی ترین تویی
تارا پارسا
عضو جدید
مطرب عشق عجب سازونوایی داردنقش هرنغمه که زدراه به جایی دارد
b65241
کاربر بیش فعال
دیدمت وای چه دیداری وای
این چه دیدار دلآزاری بود
بی گمان برده ای از یاد آن عهد
که مرا با تو سر و کاری بود
دیدمت وای چه دیداری وای
نه نگاهی نه لب پر نوشی
نه شرار نفس پر هوسی
نه فشار بدن و آغوشی
این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
می گریزی ز من و در طلبت
بازهم کوشش باطل دارم
YAALIASGHAR
عضو جدید
من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
shayesteh-namvar
عضو جدید
سلام
یکرنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پرسوز ترین گدازه از عشق بگیر
در هرنفسی که میتپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر
سلام گلم
روي دستان ملائك بدنت را ديدم
تو كه رفتي به خدا، داغ به قلبم دادي
آيه الكرسيِ روي كفنت را ديدم
مثل چوپان غريب وطن مادريم
روي دستان ملائك بدنت را ديدم
تو كه رفتي به خدا، داغ به قلبم دادي
آيه الكرسيِ روي كفنت را ديدم
مثل چوپان غريب وطن مادريم
YAALIASGHAR
عضو جدید
دست من گیر که این دست همانست که من
سالها از غم هجران تو بر سر زده ام
سالها از غم هجران تو بر سر زده ام
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |