مشاعرۀ سنّتی

[Atefeh86]

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

 

[samira93]

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

دلا دیدی که آن فرزانه فرزند **چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش** فلک برسر نهادش لوح سنگین

 

[tina1390]

دلا دیدی که آن فرزانه فرزند **چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش** فلک برسر نهادش لوح سنگین

نفس نفس اکر از باده نشنوم بویش /زمان زمان چوگل از غم کنم گریبان چاک

 

[Atefeh86]

نفس نفس اکر از باده نشنوم بویش /زمان زمان چوگل از غم کنم گریبان چاک

کیست که قصۀ مرا پیش نگار من برد؟
باد به گوش او مگر ناله زار من برد

 

[tina1390]

کیست که قصۀ مرا پیش نگار من برد؟
باد به گوش او مگر ناله زار من برد

درین دنیای بیحاصل بدنبال چه میگردی؟
سلیمان گر شوی آخر خوراک مور میگردی؟

 

[fa_arch]

یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز...................که برحمت گذری بر سر فرهادکند

 

[tina1390]

یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز...................که برحمت گذری بر سر فرهادکند

دلا یاران سه قسمند ار بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی

 

[Atefeh86]

دلا یاران سه قسمند ار بدانی،زبانی اند و نانی اند و جانی

یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود،
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

 

[امیر افشار]

در نامه ی مجنونم از نامه من اغازم
زان پیش اگر بودم سر دفتر دانایی

 

[tina1390]

در نامه ی مجنونم از نامه من اغازم
زان پیش اگر بودم سر دفتر دانایی

یادم آید روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین

 

[sh85]

یادم آید روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین

نه شاخه دارم و نه بر
بیافکنندنم سزاست
وگرنه بر درخت تر
کسی تبر نمی زند

 

[tina1390]

نه شاخه دارم و نه بر
بیافکنندنم سزاست
وگرنه بر درخت تر
کسی تبر نمی زند

دانی که را سزد صفت پاکی؟/ آن کو وجود خاک نیالاید

 

[امیر افشار]

دل بدست یار و غم در دل بماند
خارم اندر پای و پا در گل بماند

 

[tina1390]

دل بدست یار و غم در دل بماند
خارم اندر پای و پا در گل بماند

در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است/خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

 

[امیر افشار]

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

 

[Atefeh86]

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا،
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[tina1390]

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا،
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

ای آنکه غم عشقت نیست
من برم بر تو و قلبم رشک

 

[fa_arch]

كنون كه چشمه قندست لعل نوشينت..............سخن بگوي وز طوطي شكر دريغ مدار

 

[Ghazal_joon]

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

 

[Mute]

تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت

 

[apadana13]

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق ...................... که در این دامگه حادثه چون افتادم

 

[Atefeh86]

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق ...................... که در این دامگه حادثه چون افتادم

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت......مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست

گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی......گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

 

[shielan]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
مین راز سر به مهر به عالم سمر شود

 

[elnaz1365]

دوست آنست که بگیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

 

[tina1390]

دوست آنست که بگیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

 

[shielan]

ازدســـت جفــای تو شکایت نتـوان کرد ........ مسکـین چه کــند کار چو با پادشه افتاد

 

[tina1390]

ازدســـت جفــای تو شکایت نتـوان کرد ........ مسکـین چه کــند کار چو با پادشه افتاد

دوست آن است که بگیرد دست دوست.........در پریشان حالی و درماندگی

 

[Mute]

یا رب!به که شاید گفت این نکته،که در عالم
رخساره به کس ننمود،آن شاهد هر جایی

 

[tina1390]

یا رب!به که شاید گفت این نکته،که در عالم
رخساره به کس ننمود،آن شاهد هر جایی

یارت آنست که در پای تو جان می بخشد
هر چه از دست برآید به تو آن می بخشد

 

[دختر شرقی]

داني از زندگي چه مي خواهم
من تو باشم تو پاي تا سر تو
زندگي گر هزار باره بود
بار ديگر تو بار ديگر تو

فروغ