مشاعرۀ سنّتی

[atish_baran]

لب دریا سحر گاهان و باران

هوا ، رنگ غم چشم انتطاران

نمی پیچد صدای گرم خورشید
​

نمی تابد چراغ چشم یاران

 

[anathema]

نه راه است اينکه بنشانی مرا بر خاک و بگذاری
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم

 

[mim-shimi]

مسلمانان مرا وقتي دلي بود
كه با وي گفتمي گر مشكلي بود

 

[anathema]

دلا چو غنچه شکايت ز کار فروبسته مکن
که باد صبا صبح نسيم گره گشا آورد

 

[atish_baran]

دورتر از چشمه خورشید ما

برتر از این عالم بی انتها

باز هم بالا تر از عرش خدا
​

عرصه ی پرواز مرغ فکر ماست

 

[mim-shimi]

در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشين كوي سربازان و رندانم چو شمع

 

[mim-shimi]

منظور خردمند من آن ماه كه او را
با حسن ادب شيوه صاحب نظري بود

 

[anathema]

علت آن است که وقتی سخنی می گويد
ور نه معلوم نبودی که دخانی دارد

 

[farnaz_sh]

درد بر من از طبيب من است
از که جويم دوا و درمانش

 

[anathema]

شرابی تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش
که تا يکدم بياسايم ز دنيا و شر و شورش

 

[farnaz_sh]

شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبيب جمله علتهای ما

 

[anathema]

ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان
جان به غمهايت سپردم ، نيست آرامم هنوز

 

[farnaz_sh]

ز سوزناکی گفتار من قلم بگريست
که در نی آتش سوزنده زودتر گيرد

 

[anathema]

دعای گوشه نشينان بلا بگرداند
چرا به گوشه چشمی به ما نمی نگری ؟

 

[farnaz_sh]

ياد باد آنکه رخت شمع طرب می افروخت
وين دل سوخته پروانه ناپروا بود

 

[anathema]

ديشب به سيِل اشک ره خواب می زدم
نقشی به ياد خط تو بر آب می زدم

 

[farnaz_sh]

در آن هوس که به مستی ببوسم آن لب لعل
چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد

 

[anathema]

در وصف نيايد که چه شيرين دهن است آن
اين است که دور از لب و دندان من است آن

 

[sara60]

نثار خاک رهت نقد جان من هرچند
که نيست نقد روان را بر تو مقداری

 

[JU JU]

یادم آمد
آن دوران را میگویم
دوران قشنگ دوست داشتن
و حالا در حسرت آن روزها
روزهایم را با اشک به شب میرسانم
تا شب باز رویای تورا ببینم
کی دستهایم را میگیری ؟!

 

[JU JU]

( بچه ها یه لطفی اگه میشه کنین، آخه من این شعرا رو همین جا به محض دیدن آخرین حرف میزارم، البته اگه جای نقدی داره بهم بگین، بعضی هاشون رو هم از وبلاگ قدیم و جدیدم برمیدارم، بهر حال لطف میکنین بهم بگین )

 

[بخت یار]

دوست من جوجو
لطف مشاعره در آن است که از اشعار کلاسیک بهره بجویید
دلیل آن هم لطایف و هنریست که در این گونه اشعار به کار میرود
در اشعار نیمایی و سپید و موج نو شما می توانید با هر کلمه ای شعر را آغاز کنید و فارغ از ان باشید که در غالب های شعری می گنجد و یا خیر در امتداد آن واژه می توانید به نوعی ارتباط موضوعی را برقرار کنید
از طرفی در اشعار موج نو شما مس توانید یک متن را چند پاره کنید و به نام شعر بخوانید و این کم لطفیست به ادب
مشاعره از دیرباز جزو سرگرمی های مردم ایران زمین بوده و در آن چند سود است
نخست تقویت حافظه است
دویم ترویج فرهنگ است
سیم زنده نگاه داشتن میراث است
چهارم آشنایی با سنت های ایرانی است از طریق شعر شعرا
پنجم علم آموزی و حکمت آموزی است
و دیگر موارد
لطف کنید به مطالعه بپردازید و از ذهن خود مدد بجویید و اشعار شاعران را از منتهای ذهن بیرون کشیده و باز نویسید
برای اشعار خویش نیز در همان تاپیک قطره های چکیده از قلم من اقدام کنید تا هم نظم تاپیک ها به هم نخورد و هم مجال بحث و نقد اضعار پدید اید زیرا اگر اینجا به نقد بشینیم عملا روند مشاعره را مختل کرده ایم

 

[بخت یار]

یارب آن نو گل خندانی که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش

 

[hamid_61]

شب ما تا به قيامت نشود روز كه هست

پرده روز قيامت شب تنهايي ما

"فروغي بسطامي"

 

[JU JU]

دوست من جوجو
لطف مشاعره در آن است که از اشعار کلاسیک بهره بجویید
دلیل آن هم لطایف و هنریست که در این گونه اشعار به کار میرود
در اشعار نیمایی و سپید و موج نو شما می توانید با هر کلمه ای شعر را آغاز کنید و فارغ از ان باشید که در غالب های شعری می گنجد و یا خیر در امتداد آن واژه می توانید به نوعی ارتباط موضوعی را برقرار کنید
از طرفی در اشعار موج نو شما مس توانید یک متن را چند پاره کنید و به نام شعر بخوانید و این کم لطفیست به ادب
مشاعره از دیرباز جزو سرگرمی های مردم ایران زمین بوده و در آن چند سود است
نخست تقویت حافظه است
دویم ترویج فرهنگ است
سیم زنده نگاه داشتن میراث است
چهارم آشنایی با سنت های ایرانی است از طریق شعر شعرا
پنجم علم آموزی و حکمت آموزی است
و دیگر موارد
لطف کنید به مطالعه بپردازید و از ذهن خود مدد بجویید و اشعار شاعران را از منتهای ذهن بیرون کشیده و باز نویسید
برای اشعار خویش نیز در همان تاپیک قطره های چکیده از قلم من اقدام کنید تا هم نظم تاپیک ها به هم نخورد و هم مجال بحث و نقد اضعار پدید اید زیرا اگر اینجا به نقد بشینیم عملا روند مشاعره را مختل کرده ایم

دوست من حرف شما متین
من خودم شخصن فقط از تعداد معدودی شاعر خوشم میاد
سبک شعریم هم از هموناست
خوب تا الا از هیچ شاعری اینجا شعری ننوشتم
خوب اگه روال کاری من مزاحمت میشه واستون دیگه اینجا نمینویسم
همون بخش رو ادامه میدم

اون حرفی رو که بالا زدم به این دلیل بود که یکی از دوستان متن کامل شعر رو میخواست و منم گفتم که از بتکه ای از شعری بوده که خودم نوشته بودم قبلن
گاهن شنیدم میگن اینا شعر نیستن
اما از شاعرایی که من شعر میخونم همین مدلی مینویسن
البته هنری و حرفه ای

شرمنده اسپم کردم
اگه با روال کاری من، یعنی اینکه از خودم شعری رو میگم مخالفین بهم بگین تا دیگه نگم
من نخواستم تو این بخش به نقدش بپردازین که
به هر حال از لطفتون مرسی شدیم

 

[mim-shimi]

آنكه فكرش گره از كار جهان بگشايد
گو در اين كار بفرما نظري بهتر ازين

 

[zarnaz_a]

نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد
که گوش هوش به مرغان هرزه گو داری

 

[gh_engineer]

یار بیگانه مشو تا نبری ار خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی نا شادم

 

[gh_engineer]

من که در تدبیر غم بیچاره ام
چاره ی آن غمگساران یاد باد

 

[magsod]

دستی که زدی به ناز در زلف تو چنگ
چشمی که ز دیدنت زدل بردی زنگ
ان چشم ببست بی توام دیده به خون
وان دست بکوفت بی توام سینه به سنگ