مشاعرۀ سنّتی

[salvador]

در آن زمان همه خون دلم به جوش آید

که تو ز پس نگری زلف تو به دوش رسد

 

[kachal63]

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

 

[salvador]

یک بار نجست از دل ما ناوک آهی

از بار گنه همچو کمان گر چه خمیدیم

 

[kachal63]

مشو چو سبزه زمینگیر از گرانجانی
در این بساط، سبکروح تر ز شبنم باش

 

[salvador]

شبنم به نیم چشم زدن جوهر هواست

آزاده بی دلی ‌که همان اشک آه اوست

 

[kachal63]

ترسم دلش برنجد از من وگرنه هر شب
صد ناله میفرستم با باد بامدادی

 

[salvador]

یادگاری هم نماند آخر از آن

دل به بادی سرد گفت آری نماند

 

[kachal63]

دست، کوتاه ز دامان گل و پا در گل
حال خار سر دیوار گلستان دارم

 

[salvador]

من تاب می نیارم تابی ز زلف کم کن

تا کی بود ز زلفت در دل فتاده تابی

 

[semiramis261]

یک دره صدا در پس فریاد سکوتم
ای زخمی با نای من انباز بیندیش

 

[meddler]

یک دره صدا در پس فریاد سکوتم
ای زخمی با نای من انباز بیندیش

شبیه مرده ای از نسلهای اول زن
دو تا پرنده یکیشان پری یکیشان من

 

[semiramis261]

نماز مرا قبله ای باش و بگذار
که تا آخرین رکعتش را بخوانم.

 

[kachal63]

مرا نصیب غم آمد به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم محبت تو گزیدم

 

[meddler]

مرا نصیب غم آمد به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم محبت تو گزیدم

مثل شعری که خواستم اما....
مثل مردی که در زنی دلسرد
زندگی....... میکند مرا با عشق
زندگی..... میکنر مرا با درد

 

[امیر افشار]

دوران جهان بی می و ساقی هیچ است
بی زمزمه ساز عراقی هیچ است
هرچه در احوال جهان می نگرم
دنیا همه عشرت است و باقی هیچ است

 

[semiramis261]

تا غافلی ز مستی، مدهوش و خودپرستی
بیگانگی رها کن، در کوی آشنا شو

 

[fairy a]

وز برق تنوره ات بتابد / ز البرز اشعه تا به الوند

 

[semiramis261]

در فصل صداقت ها کس بذر نمی کارد
افسوس که یوسف وار من مانده در این چاهم

 

[salvador]

میان ما بسی فرق است ای همدرد دم درکش

تو خاری داری اندر پا و من پیکانی اندر دل

 

[Dr.PC]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد
ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد[/FONT]

 

[salvador]

دل عشاق روا نیست که دلبر شکند

گوهری کس نشنیده است که گوهر شکند

 

[Dr.PC]

در غیاب تو غریبانه فراغت می کشم
بر گذشت لحظه ها طرحی ز طاغت می کشم
چشمهایم را نگاه تو ضمانت می کند
گرمی دست مرا دستت حمایت می کند

 

[salvador]

دانم دلم ز نعمت دریافت خوشتر است

این موم را ز آتش دوزخ گداز نیست

 

[Dr.PC]

تو دل شکن نبوده ای ای یار مهربان
اکنون چسان شده است مرا دل شکسته ای

 

[salvador]

یار من پاک و به رویش غیر چون دارد نظر

دیده او چون دل من پاک بودی کاشکی


دوست عزیز شرمنده تشکرام دیگه فعال نی.

 

[Dr.PC]

یا رب ز کرم دری برویم بگشا
راهی که درو نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما

 

[salvador]

اگر میل دل هر کس به جایست

بود میل دل من سوی فرخ

 

[Dr.PC]

خورده‌اي سوگند روزي عهد ما را بشكني
اين شكستن نامسلمانيست حرفش را نزن
حرف رفتن مي‌زني وقتي كه محتاج توأم
رفتنت آغاز ويرانيست حرفش را نزن

 

[salvador]

نخوانده بوی گل آید اگر به خلوت من

ز نازکی به دلم بار می‌شود چه کنم

 

[Dr.PC]

ما به آب گـوهـر خود، خانـه روشن مي كنيم ** آفتاب و ماه را در خلوت ما راه نيست
هركه شد ديوانه اينجا در حساب مردم است ** در ديار ما قلم بر مردم آگـــاه نيست