سلام
در مورد مدیریت نیروی انسانی مطلب زیاد گفته شده، ولی خب در عمل خیلی موارد فرق میکنه.
ببینید فرض کنید آدم بره یه جایی مسئول بشه، که یه سری کارگر فنی زیر دستت هستن، اونام واقعاً کارکشته هستن (اصلاً شکی نیسن توش). ولی همین کار مدیریت رو سخت میکنه.
وظایف مدیر هم که ما باشیم (فرضی) مدیریت اینهاست که شامل تقیسم کار بین آنها، شرح وظایف هر فرد در صورت توجیه نبودن، نظارت بر حسن انجام کارها، تشویق و تنبیهی و ارائه راه حل مناسب در هنگام گیر کردن! (یعنی وقتی همه انگشت به دهن موندن).
حالا مشکلات ما:
1- اونا کارگر فنی هستن و هر چی باشه، با توجه به سابقه بیشتر اونا، ریز کاریارو بیشتر میدونن، ولی این قضیه میشه نقطه قوت اونا بر علیه ما، دنبال کوچکترین اشتباه از طرف ما هستن تا زمین به زمان به هم بدوزن، این قضیه هم آدم خوب و بد نمیشناسه (یعنی بفرض یه آدم خوب داریم تو کارگرا بلحاظ شخصیتی، اونم با اشتباه ما خوشحال میشه، جالبه نه!!)
بنظر شما با این قضیه چجوری میشه برخورد کرد؟ چون اشتباه کردن ناخواسته هست دیگه...
2- بلحاظ جو کاری متاسفانه نیروها اعتماد بنفس کاذبی پیدا کردن، که این بدلیل سوء مدیریتهای مدیران بالاتر از ما بوده. وقتی بهشون میگی این کارو بکن، اکثرشون اون کارو نمیکنن. بعد این قضیه مدیر عصبی، خوش اخلاق، قاطع، قاطی! و ... نمیشناسه، یعنی اون کسی که گوشش بدهکار نباشه، همینجوریه، فرقی نداره که کی بهش بگه.
بعد متاسفانه امکان اخراج نیروها هم بدلایل متنوع نیستش، شما میگین آدم باید چکار کنه؟
3- کلاً اگه کسی تجریه ای تو این زمینه ها داره، ممنون میشم در اختیار ما قرار بده.
ممنون
اقبالی
در مورد مدیریت نیروی انسانی مطلب زیاد گفته شده، ولی خب در عمل خیلی موارد فرق میکنه.
ببینید فرض کنید آدم بره یه جایی مسئول بشه، که یه سری کارگر فنی زیر دستت هستن، اونام واقعاً کارکشته هستن (اصلاً شکی نیسن توش). ولی همین کار مدیریت رو سخت میکنه.
وظایف مدیر هم که ما باشیم (فرضی) مدیریت اینهاست که شامل تقیسم کار بین آنها، شرح وظایف هر فرد در صورت توجیه نبودن، نظارت بر حسن انجام کارها، تشویق و تنبیهی و ارائه راه حل مناسب در هنگام گیر کردن! (یعنی وقتی همه انگشت به دهن موندن).
حالا مشکلات ما:
1- اونا کارگر فنی هستن و هر چی باشه، با توجه به سابقه بیشتر اونا، ریز کاریارو بیشتر میدونن، ولی این قضیه میشه نقطه قوت اونا بر علیه ما، دنبال کوچکترین اشتباه از طرف ما هستن تا زمین به زمان به هم بدوزن، این قضیه هم آدم خوب و بد نمیشناسه (یعنی بفرض یه آدم خوب داریم تو کارگرا بلحاظ شخصیتی، اونم با اشتباه ما خوشحال میشه، جالبه نه!!)
بنظر شما با این قضیه چجوری میشه برخورد کرد؟ چون اشتباه کردن ناخواسته هست دیگه...
2- بلحاظ جو کاری متاسفانه نیروها اعتماد بنفس کاذبی پیدا کردن، که این بدلیل سوء مدیریتهای مدیران بالاتر از ما بوده. وقتی بهشون میگی این کارو بکن، اکثرشون اون کارو نمیکنن. بعد این قضیه مدیر عصبی، خوش اخلاق، قاطع، قاطی! و ... نمیشناسه، یعنی اون کسی که گوشش بدهکار نباشه، همینجوریه، فرقی نداره که کی بهش بگه.
بعد متاسفانه امکان اخراج نیروها هم بدلایل متنوع نیستش، شما میگین آدم باید چکار کنه؟
3- کلاً اگه کسی تجریه ای تو این زمینه ها داره، ممنون میشم در اختیار ما قرار بده.
ممنون
اقبالی
