كوي دوست

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مردي كنار پنجره تنها نشسته است
مردي كه بخش اعظم قلبش شكسته است

مردي كه روح زخمي او درد مي كند
مردي كه تار وپود وي از هم گسسته است

چيزي درون سينه او مي خورد ترك
سنگي ميان تنگ بلورش نشسته است

مردم در انتظار نواي ني اند و مرد
حتي نفس نمي كشد از بس كه خسته است

با احتياط مي كند از زندگي عبور
مردي كه مرگ بر سر او شرط بسته است

***

پيچيده بوي دوست در آن سوي پنجره

نفرین به هرچه پنجره وقتي كه بسته است
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانه دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد.
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و تر ترسی شفاف فرا میگیرد
در صمیمیت سیال فضا ، خش خشی می شنوی:
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بر دارد از لانه نور
و از او میپرسی
((خانه دوست کجاست؟))
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
پشت این پنجره‌ها دل می‌گیره
غم و غصه دل و تو می‌دونی
وقتی از بخت خودم حرف می‌زنم
چشام اشک‌بارون می‌شه تو می‌دونی
عمریه غم تو دلم زندونیه
دل من زندون داره تو می‌دونی
هرچی بهش می‌گم تو آزادی دیگه
می‌گه من دوست دارم تو می‌دونی
می‌خوام امشب با خودم شکوه کنم
شکوه‌های دلمو تو می‌دونی
بگم ای خدا چرا بختم سیاست
چرا بخت من سیاست تو می‌دونی
پنجره بسته می‌شه شب می‌رسه
چشام آروم نداره تو می‌دونی
اگه امشب بگذره فردا می‌شه
مگه فردا چی می‌شه تو می‌دونی


فریدون فروغی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام تنهايي جان شبت بخير
شما لطف داريد
بوي باران بوي سبزه بوي خاك
شاخه هاي شسته باران خورده پاك
آسمان آبي و ابر سپيد
بر گهاي سبز بيد
اي دريغ ازتو اگر چون گل نرقصي با نسيم
اي دريغ از ما اگر كامي نگيريم از بهار
گر نكوبي شيشه غم ار به سنگ
هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من بهارم تو زمين
من زمينم تو درخت
من درختم تو بهار
ناز انگشتاي بارون تو باغم ميكنه
ميون جنگلا طاقم ميكنه
تو بزرگي مث شب
اگه مهتاب باشه يا نه
خود مهتابي تو اصلا خود مهتابي
تاز وقتي بره مهتاب و هنوز
شب تنها بايد
راه دوري رو بره تا دم دروازه نور
مثل شب گود بزرگي مث شب
تازه روزم كه بياد
تو تميزي
مث شبنم مث صبح
تو مث مخمل ابري
مث بوي علف
مث اون ململ مه نازكي
اون ململ مه
كه رو عطر علفا مثل بلا تكليفي
هاج واج مونده مردد
ميون موندن و رفتن
ميون مرگ و حيات
مث برفايي تو
تازه آبم كه بشن برفا و عريون بشه كوه
مث اون قله مغروربلندي
كه به ابراي سياهي و به باداي بدي مي خندي
من بهارم تو زمين
من زمينم تو درخت
من درختم تو بهار
ناز انگشتاي بارون تو باغم ميكنه
ميون جنگلا طاقم ميكنه
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خواهش ميكنم تنهايي جان قابل شما رو نداشت
ممنون از شعر هاي قشنگ ديشب شما از سهراب و محتشم كاشاني دو همشهري بزرگ و نام اور شهر تون البته فيض هم يكي ديگه از اين نام اوران است:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
با دلي بي تاب مي خوانم تو را
مثل شعري ناب مي خوانم تو را
در كنار جويباري از غرل
با سرود آب مي خوانم تو را
شب به قصد كوچه بيرون مي روي
در شب مهتاب مي خوانم تو را
خستگي را مي تكانم از تنت
با زبان خواب مي خوانم تو را
با لباني كه عطش بو سيده است
با صداي آب مي خوانم تو را
عكس خاموشم كه تا پايان عمر
با دلي بي تاب مي خوانم تو را


 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
خواهش ميكنم تنهايي جان قابل شما رو نداشت
ممنون از شعر هاي قشنگ ديشب شما از سهراب و محتشم كاشاني دو همشهري بزرگ و نام اور شهر تون البته فيض هم يكي ديگه از اين نام اوران است:gol:
آره آقا محسن فیض هم هست
کاشون شاعر خیلی داره ولی کسی بهشون توجهی نداره
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

از دوست به غیر از دوستي، حاجتی نمی خواهم
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پاکنویس
صبح خورشید آمد
دفتر مشق شبم را خط زد
پاکن بیهوده است
اگر این خط ها را پاک کنم
جای آن ها پیداست
ای که خط خوردگی دفتر مشقم از توست
تو بگو!
من کجا حق دارم
مشق هایم را
روی کاغذ باطله با خود ببرم؟
می روم
دفتر پاکنویسی بخرم
زندگی را باید
از سر سطر نوشت!
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اره تنهايي جان شعراي كاشان زياد هستن نه تنها كاشان بلكه كل ايران
به قول خودت كسي به انها تو جه نكرده است
سه جلد كتاب هست به نام گنج سخن از دكتر ذبيح الله صفا كه از رودكي تا بهار را اشعار شون رو نوشته
كه صاحب كتاب و مشهور هستن بيش از 150 شاعر مي باشند
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
حسن را تكيه گه آن طرف كلاهست امروز
ناز را خوابگه آن چشم سياهست امروز
تا زبالاي قدش در زند آتش به جهان
فتنه در رهگذرش چشم به راهست امروز
بود بي زلفت يوسف حسني در چاه
به مدد كاري او بر لب چاهست امروز
كو دل و تاب كز آن زلف و خط و خال سياه
حسن را دغدغه عرض سپاهست امروز
دوش عشق من از او بود نهان واي به من
كه بر آگهيش آن چهره گواهست امروز
مهربان چرب زبان گرم نگه بود امشب
شد چه كه او تلخ سخن تيز نگاهست امروز
محتشم پيك نظر دوش دوانيد مرا
روز اميد مرا شعله آهست امروز
شمس الشعرا محتشم كاشاني
وفات :996 هجري 1587 ميلادي
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چشم جادوي تو در دلجويي اهل نياز
هيچ كوتاهي ندارد عمر مژگانت دراز
رشته جان ورگ دل در خم مژگان اوست
هيچ كس ديدي بيك مضراب بنوازد دو ساز
هر كسي سازي به ذوق خويشتن زند
دل ميان مطربان خوش كرده يار دلنواز
در قمار عشق بازي با تو نقشم خوش نشست
چون نباشد اين چنين تو پاك بر من پاكباز
بيشتر ما را كليمآفت رسد زابناي خويش
شيشه از سنگست واز وي بيش دار احتراز
ملك الشعرا ابو طالب كليم كاشاني
وفات:1061 هجري 1650 ميلادي

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بیار باده، که ما را به هیچ حال امشب
برون نمی‌رود آن صورت از خیال امشب
به حکم آنکه ندارم حضور بی‌رخ دوست
مرا نماز حرامست و می حلال امشب
ز باده خوردن اگر منع می‌کنندم خلق
بدین سخن نتوان رفت در جوال امشب
ز عشرت و طرب و باده هیچ باقی نیست
ولی چه سود؟ که دوریم از آن جمال امشب
گرم نه وعده‌ی دیدار باز دادی دل
بلای هجر نمی‌کردم احتمال امشب
هلال، اگر نه چو ابروی یار من بودی
نکردمی نظر مهر در هلال امشب
شینیده‌ای که: بنالند عاشقان
بی‌دوست
تو نیز عاشقی، ای اوحدی، بنال امشب


 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام دوستان دل من كه واستون بد تنگ شده بود شما چطور؟؟؟
سلام افشين جان خوبي
سال نو مبارك اميدوارم سال پر از سربلندي و سلامت داشته باشي
من هم دلم تنگ شده بود گفتي شب عيد ميام ولي دير كردي
 

afshin_ss

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام افشين جان خوبي
سال نو مبارك اميدوارم سال پر از سربلندي و سلامت داشته باشي
من هم دلم تنگ شده بود گفتي شب عيد ميام ولي دير كردي


شرمنده محسن جون ديگه نشد ديگه مشكل پيش اومد يه هفته ديرتر از موعد اومدم

حالا همه پيشاپيش عيد رو تبريك گفتن به همديگه من پساپس تبريك ميگم بهتون!!!

سال نو همه مبارك ايشالا هميشه سالم و زنده و سرزنده و پاينده و جوينده و پوينده و يابنده باشيد!!!

سال خوبي رو كنار خانواده هاتون در پيش داشته باشين:gol::gol::gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شرمنده محسن جون ديگه نشد ديگه مشكل پيش اومد يه هفته ديرتر از موعد اومدم

حالا همه پيشاپيش عيد رو تبريك گفتن به همديگه من پساپس تبريك ميگم بهتون!!!

سال نو همه مبارك ايشالا هميشه سالم و زنده و سرزنده و پاينده و جوينده و پوينده و يابنده باشيد!!!

سال خوبي رو كنار خانواده هاتون در پيش داشته باشين:gol::gol::gol:

دشمنت شرمنده اين چه حرفيه اميدوارم بهت خوش گذشته باشه
ممنون افشين جان تو خيلي لطف داري شماهم سال خوبي داشته باشيد:gol::gol:
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
دشمنت شرمنده اين چه حرفيه اميدوارم بهت خوش گذشته باشه
ممنون افشين جان تو خيلي لطف داري شماهم سال خوبي داشته باشيد:gol::gol:
سلام به دوستای گل خودم
همتون خوبید
چه خبرا
افشین جون شما خوبی
آقا محسن شما چطوری اوضاع بر وفق مراد هست انشالله
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ

دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست

حیف نباشد که دوست دوستر از جان ماست
دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان

گونه زردش دلیل ناله زارش گواست
مایه پرهیزگار قوت صبرست و عقل

عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست
دلشده پای بند گردن جان در کمند

زهره گفتار نه کاین چه سبب وان چراست
مالک ملک وجود حاکم رد و قبول

هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست
تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام

کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست
گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر

حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست
هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب

عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست

گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست

 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
بگذار ببارد به سرم سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و حاضر به مجازات
مرگ است مرا گر بزند حرف ندامت

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست
سر نهم در خط جانان جان دهم بر بوی دوست
من نشاطی را نمی‌جویم به جز اندوه عشق
من بهشتی را نمی‌خواهم به غیر از کوی دوست
کوثر من لعل ساقی جنت من روی یار
لذت من صوت مطرب رغبت من سوی دوست
شاخ گل در بند خواری از قد موزون یار
ماه نو در عین خجلت از خم ابروی دوست
گر بنازد بر سر شاهان عالم دور نیست
کز شکار شرزه شیران می‌رسد آهوی دوست
گر ندیدی سحر و معجز دیده‌ی دل باز کن
تا بینی معجزات نرگس جادوی دوست
کس نکردی بار دیگر آرزوی زندگی
گر نبودی در قیامت قامت دل‌جوی دوست
بر شهیدان محبت آفرین بادا که بود
کار ایشان آفرین بر قوت بازوی دوست
زان نمی‌آرد فروغی بوسه‌اش را در خیال
کز خیال من مبادا رنجه گردد خوی دوست
 

R-ALI

عضو جدید
زندگی شد من و یک سلسله ناکامیها
مستم از ساغر خون جگر آشامیها
بسکه با شاهد ناکامیم الفتها رفت
شادکامم دگر از الفت ناکامیها
بخت برگشته‌ی ما خیره سری آغازید
تا چه بازد دگرم تیره سرانجامیها
دیر جوشی تو در بوته‌ی هجرانم سوخت
ساختم اینهمه تا وارهم از نامیها
تا که نامی شدم از نام نبردم سودی
گر نمردم من و این گوشه‌ی ناکامیها
نشود رام سر زلف دل‌آرامم دل
ای دل از کف ندهی دامن آرامیها
باده پیمودن و راز از خط ساقی خواندن
خرم از عیش نشابورم و خیامیها
شهریارا ورق از اشک ندامت میشوی
تا که نامت نبرد در افق نامیها

"شهریار"

با تشکر از همه دوستان
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
حــامد عضویت در گروه دوست داران حافظ ادبیات 0
yanic بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟ ادبیات 3656

Similar threads

بالا