علم بهتر است یا حلم؟؟(در ایران) آتا بابا سوزلری!!!

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی پسری با استعداد از شهرستان کوچک خودشان عازم تحصیل علوم فنی و تخصصی در خارج از کشور میشود

پس از بازگشت پیرمردی دانا از ایشان میپرسد چه اموختی؟ جوان در جواب به ایشان میگوید علم!
پیر مرد از او میپرسد حلم هم اموختی یا نه؟جوان در جواب میگوید نه!!!
پیرمرد در جواب مرد جوان با خنده ای به او میگوید علمت به تنهائی به دردی نمیخورد ان را در بغچه ای روی طاقچه بگذار !!

جوان متاثر و ناراحت به نیت دعا و نیایش وارد مسجد محله شان میشود و با سخنان اخوند شهرستانشان مواجه میشود!!!
چون جوان با علم در میابد که سحنان این اخوند یاوه ای بیش نیست و سخنان ایشان باعث مسمومیت ذهن و روح حاضرین میشود بر خود واجب دید تا عکس العملی نشان دهد و سخنان ایشان را اصلاح نماید!
با سومین سوال و جواب از اخوند محله ایشان با ناراحتی و عصبانیت اعلام کافر بودن و مرتددی ایشان را بنا به سفر ایشان به کشورهای خارجی و فراگیزی علوم باطل را اعلام میدارد که با همراهی مردم با مشت و لگد از مرد جوان پذیرائی و ایشان را راهی بیمارستان میکنند!!
پیر مرد جوان را میبیند و به ایشان میگوید آخر سر دیدی کار دست خودت میدهی!!


چند روزی گذشت مرد جوان از بستر جدا شد و راهی همان مسجد شد!
از قضا همان اخوند بالای منبر بود تا جوان را دید بر خود بالید و از وی روی برگرداند
جوان با اظهار ندامت و پشیمانی بین همه مردم اعلام کرد که این عالم ربانی انقدر والا مقام و پیش خدا و بنده خدا عزیز هستند که من دیشب در خواب ایشان را در مقام عظمای ملکوت دیدم
حال از شما تقاضا دارم یکی از تارهای موی ریش خود را به بنده هدیه دهید تا شفاعتی از طرف شما برای من پیش خدا باشد!!!
وقتی اخوند مات و مبهوت مانده بود جوان پیش رفت و تار موی از ایشان به رسم یاد بود کند بوسید و در کتابی گذاشت!
تا مردم این صحنه را دیدند گمان کردند معجزه ای غریب رخ داده همه به اخوند حمله ور شدند و موئی از ریش به رسم شفاعت کندند!!!!
 
آخرین ویرایش:

ali.fatemi4

عضو جدید
روزی پسری با استعداد از شهرستان کوچک خودشان عازم تحصیل علوم فنی و تخصصی در خارج از کشور میشود

پس از بازگشت پیرمردی دانا از ایشان میپرسد چه اموختی؟ جوان در جواب به ایشان میگوید علم!
پیر مرد از او میپرسد حلم هم اموختی یا نه؟جوان در جواب میگوید نه!!!
پیرمرد در جواب مرد جوان با خنده ای به او میگوید علمت به تنهائی به دردی نمیخورد ان را در بغچه ای روی طاقچه بگذار !!

جوان متاثر و ناراحت به نیت دعا و نیایش وارد مسجد محله شان میشود و با سخنان اخوند شهرستانشان مواجه میشود!!!
چون جوان با علم در میابد که سحنان این اخوند یاوه ای بیش نیست و سخنان ایشان باعث مسمومیت ذهن و روح حاضرین میشود بر خود واجب دید تا عکس العملی نشان دهد و سخنان ایشان را اصلاح نماید!
با سومین سوال و جواب از اخوند محله ایشان با ناراحتی و عصبانیت اعلام کافر بودن و مرتددی ایشان را بنا به سفر ایشان به کشورهای خارجی و فراگیزی علوم باطل را اعلام میدارد که با همراهی مردم با مشت و لگد از مرد جوان پذیرائی و ایشان را راهی بیمارستان میکنند!!
پیر مرد جوان را میبیند و به ایشان میگوید آخر سر دیدی کار دست خودت میدهی!!


چند روزی گذشت مرد جوان از بستر جدا شد و راهی همان مسجد شد!
از قضا همان اخوند بالای منبر بود تا جوان را دید بر خود بالید و از وی روی برگرداند
جوان با اظهار ندامت و پشیمانی بین همه مردم اعلام کرد که این عالم ربانی انقدر والا مقام و پیش خدا و بنده خدا عزیز هستند که من دیشب در خواب ایشان را در مقام عظمای ملکوت دیدم
حال از شما تقاضا دارم یکی از تارهای موی ریش خود را به بنده هدیه دهید تا شفاعتی از طرف شما برای من پیش خدا باشد!!!
وقتی اخوند مات و مبهوت مانده بود جوان پیش رفت و تار موی از ایشان به رسم یاد بود کند بوسید و در کتابی گذاشت!
تا مردم این صحنه را دیدند گمان کردند معجزه ای غریب رخ داده همه به اخوند حمله ور شدند و موئی از ریش به رسم شفاعت کندند!!!!
جالب بود!!!
 

t#h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما هیچ وقت عبرت نمی گیریم.
ولی داستان جالبی برای عبرت گرفتن بود.ممنون.
عنوان تاپیکتون هم که کمی تا قسمتی دو گانه است.:D
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما هیچ وقت عبرت نمی گیریم.
ولی داستان جالبی برای عبرت گرفتن بود.ممنون.
عنوان تاپیکتون هم که کمی تا قسمتی دو گانه است.:D
چی فکر کردی هدف گیر انداختن بازدید کننده بود که شد!!
 
  • Like
واکنش ها: t#h

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
حلم یعنی چی؟
همون حلیمه؟
حلم، حسن برخورد با دیگران و معاشرت بالمعروف است و حلیم کسی است که به هنگام توانایی ببخشد، افرادی که بر اثر عجز و ناتوانی بردباری پیشه می‌کنند، در واقع دارای فضیلت حلم نیستند.[4] صفت حلم برای کسانی که با مردم در تماس بیشتری هستند و در معرض مراجعات و طرح سؤال‌ها، نیازها، توقعات و مشکلات هستند، ضروری‌تر می‌شود و از مهمترین صفات شایسته برای مسئولان است.[
 

Similar threads

بالا