شکوه قدرت ایرانی

omidvarshoei

عضو جدید
با سلام

" این مرز و بوم در بس تاخت و تاز مغولان و ترکان ، زخم هایی بسیار سنگین تر را از ایرانیانی بر پیکر دارد که نابخردانه و یا آگاهانه و با هدف خاص بر آن وارد کرده اند. تمدنی غنی که مغول غارتگر را به شهر نشینی واداشت نتوانست ایرانی کوته فکر را رام کند. " نقل از دکتر کاردان ، دانشگاه امیر کبیر

معنی این جمله به طور خیلی ساده ( طوریکه که خودم بفهمم ) این میشه که تمدن ایرانی به قدری غنی هست که مغول های بربر بعد از گذشت از کشور های مختلف بعد از ورود به ایران در آن گرفتار شدن و قومی بربر و غارتگر به پادشاهان شهر نشین تبدیل شدند. اما همیشه هستند مردمانی که این عظمت رو نمی بینن و یا اونقدر نگاه می کنن که به نظرشون کوچیک میاد دقیقا مثل زمانیکه از پایین به کوه نگاه می کنی و عظمتش دل آدم رو می لرزونه ولی وقتی روی قله وایسادی می گی همچین بزرگ هم نیست بعد دوباره که میای پایین می بینی عچب عظمتی رو طی کردی.

بیخیال این بحث ها

ناصر پورپیرار کیست؟ شاید خیلی از ما این شخص رو نشناسیم (سعی می کنم به هیچ عنوان توهین نکنم اما اگر توهینی شد بهم بگید که اصلاح کنم) .

این توضیح از ویکی این شخص هست.

"" ناصر پورپیرار یا عبدلناصر بنی کنعان (۱۳۱۹ اهواز) نویسنده عرب ایرانی، عضو حزب توده پیش از انقلاب اسلامی، موسس نشر کارنگ، شریک انتشارات نیل و موسس انتشارات آلفا است و کتاب‌های خود را از این طریق منتشر کرده‌است.[۱] وی منکر وجود بخش اعظم تاریخ ایران و منکر وجود بسیاری از شخصیت‌های مستند تاریخی است. پورپیرار فاقد هر گونه تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی است. بخشی از انتقادات او به تاریخنگاری کنونی ایران در وب گاه ناریا گردآوری شده است "

خوب آقای پورپیرار کیست. اقای پورپیرار ( به قول مریدان استاد!) با بررسی تاریخ ایران به این نتیجه رسیده که تاریخ کنونی ایران توسط مشتی یهودی تنظیم شده و به ما تزریق شده و به طور کلی تمدنی به نام ایرانی و یا پارسی وجود نداره (خیلی وارد حزئیات نمی شم اما بعدا توی پست های بعدی بیشتر توضیح می دهم) این مشت یهودی با دقت بسیار به منظور حذف پدیده ای به نام پوریم ( یکی از دوستان به طور کلی در این مورد توضیح داده اند) با دخل و تصرف در تاریخ ایران و ایرانی بخشی از تاریخ را حدف و تاریخی جعلی ( به این صورت که ما می شناسیم) را به خورد ما داده اند

این تاریخ جعلی از تمدنی به نام ساسانیان شروع شده و با جعل ساختمانی نیمه کاره به نام ساختمان جمشید (تخت جمشید) ادامه پیدا کرده و تا انقلاب مشروطه ادامه پیدا می کنه به طوریکه انقلاب مشروطه را به طور کلی متفاوت از چیزی که ما می دانیم می دانه.!!

به گفته آقا تخت چمشید امارتی نیمه کاره بوده که به همین صورتیکه امروزه می بینیم بوده و بیشتر بنا نیمه کاره مونده. زبان کتیبه ها، تصاویر کنده شده بر روی دیوار ها ( حتی در شهر دیگر مثل همدان و کرمانشاه) جعلی و ساخته جماعت یهودی است.

آقا بعد ها در بحث های دیگر اصولا نژاد ایرانی (پارسی) را نفی کرده و حتی وجود افرادی مثل سلمان فارسی را توهمی می داند که ساخته فکر یهودیست.

پدیده پوریم چیست.:
طبق گفته آقا (به طور خلاصه) خشایار شاه به دلیل علاقه به همسر ش استر ( که زنی یهودی بود) مخالفان یهود در سرزمین ایران کنونی را کشته که طبق آمار بدست اورده در حدود 500 هزار نفر بودند و ایران کنونی به طور کلی برای 200 سال بعدی به سرزمینی برهوت تبدیل شده که اعراب به راحتی توانسته اند آنرا فتح کنند.!!!!

یهودیان به منظور اینکه این ننگ را بپوشاننده تاریخی جعلی برای ایرانیان تهیه کرده اند که در آن ایران دارای دورانی طلایی بوده (هخامنشی)!!!.

اطلاعات تکمیلی را در مورد توهم آقا در این تاژیک بخوانید ( با تشکر از دوستان)
http://forum.persiantools.com/t93589.html

در این تاپیک من در نظر دارم پاسخ بعضی از توهمات این انسان را بدهم ( البته بیشتر با کمک اساتیدی که در اینترنت یافتم).

قبل از شروع توجه دوستان رو به این جمله از ویکی آقا جلب می کنم
پورپیرار فاقد هر گونه تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی است
و به این شعر فردوسی که میگه
"مباد که ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود " همه فکر می کنیم پلنگان و شیران منظور حیوانات هستند ولی هستند موجودات دوپایی که از حیوانات کم ندارند.


خوب جناب استاد بحث رو در بخشی با این مورد شروع می کنن که باستان شناسان فرانسوی (که البته همگی یهودی هستند) در زمان پیدا کردن دو نقش وردوی شرقی بر روی دو دیواره اصلی دو کتیبه تراشیده اند.


نقل قول از استاد!

"


این تصویر، که آقای پور ترک به مجموعه عکس های تاریخی کاخ گلستان متعلق می دانند، بی تردید از نخستین عکس هایی است که موقعیت اسفنکس های خروجی رو به شرق دروازه ملل را نشان می دهد. این عکس بدون مجامله مربوط به زمانی است که هنوز کم ترین دخالتی در محوطه تخت جمشید صورت نگرفته و راهروی گذر خروجی شرقی و ورودی غربی دروازه، تقریبا به ارتفاع دو متر، در زیر آوار زمانه و جریان مداوم باد و غبار و خاشاک مدفون بوده است.

قصد من توجه دادن به محیط سنگی فراز بال اسفنکس شمالی است، که در این تصویر با نصب خط سفید، از بقیه مجموعه جدا کرده ام. بنا بر قضاوت بصری، چنان که معلوم است، سنگ های قسمت بالای دیواره اسفنکس سمت راست، هنگام تصویر برداری از این عکس، کاملا بر اثر آسیب زمان ترک خورده و خرد شده می نماید و خلل و فرج آن به میزانی است که کندن کتیبه بر آن را ناممکن می کند.

و تصویر بالا هم، از همان محل، که چند دهه از عکس قبل جوان تر است و از جلد اول کتاب تخت جمشید اشمیت برداشته ام، باز هم از کم ترین اقدامات مرمت نشانی ندارد، راهروی عبور همچنان بر اثر عوارض زمان، زیر خاک پنهان است وگرچه تمهیداتی برای صیقل دادن بلوک های سنگی صورت گرفته ولی سنگ های دیواره در قسمت بالای بال اسفنکس هنوز هیچ اثری از کتیبه بر خود ندارد.



زبان این عکس باید که سرسخت ترین باستان پرستان و عالی مقام ترین فرزندان کورش و داریوش را با حقیقت آشتی دهد. زیرا که عکس را پس از خاک برداری های نخستین از دروازه برداشته اند، راهروی عبور باز است و مشغول نظیف کاری های بیش ترند و گرچه زاویه دید دوربین کاملا نرمال است و بر روی دیواره فراز بال اسفنکس متمرکز نیست، اما نقش ۳ کتیبه به وضوح دیده می شود. این حکایتی است که با زبان انسانی می گوید کتیبه ها را گروه مرمت کار وارد شده بر دروازه حک کرده اند! در تصویر بالا، بر آن سنگ ها که کم ترین علامت نوشتاری و کتیبه نبود، ناگهان به مجموعه ای از مکتوبات برمی خوریم. اگر این نوشتارها بر سنگ بالا کاملا قابل دیدار است، پس از جماعت باستان پرست بپرسیم چرا آماده سازی این کتیبه ها با ورود مرمت کاران به تخت جمشید همزمان است؟!


حالا با یقین کامل اعلام می کنم که تمام کتیبه های مندرج در سراسر تخت جمشید و حواشی آن، جعل جدیدند، خردلی ارزش تاریخی ندارند، چرا که هیچ عقب مانده ای پیش از اتمام ساختمان هایی در دست اقدام، عجولانه انجام آن را به تاریخ گزارش نمی دهد
"
پایان نقل قول

دوستان عزیز فکر می کنم خیلی ها هم مثل من شوکه شدند. این جرقه ای بود برای من که آیا همه تاریخی که میشناسم دروغی بوده و یا نه. برای همین شروع کردم به تحقیق کاری که امیدوارم خیلی از شما هم انجام بدید.

نتیجه را در زیر می بینید.



با استناد به عکس فوقکه در سال 1389 گرفته شده من اعلام می دارم که در سال 1389 شمسی در تخت جمشید هیچ کتیبه ای بر روی دو اسفنکس ورودی وجود نداشته و باستان شناسانی در سال 1389 به بعد این کتیبه ها را بر روی دیوارها حک کرده اند ( قابل توجه آقای استاد ما استاد تریم)

اما متن این مقاله

""
عکس مذکور تقریبا" از زاویه ای نزدیک به زاویه عکس مورد استناد ناصر پورپیرار تهیه شده است. شاید برای شما حیرت آور باشد که چگونه ممکن است در سال ۱۳۸۹ هیچ نشان و اثری از کتیبه ها مورد نظر بر روی دیوار جانبی بنا مشاهده نشود.


حال به بخش بزرگ شده ای از همین عکس که محل کتیبه های مورد نظر است توجه کنید. باز هم کمترین اثری از کتیبه ها مشاهده نمی شود.



آیا در سال ۱۳۸۹ به ناگهان کتیبه های دروازه ملل بال گشوده و به آسمان پرواز کزده اند؟!!

خیر. زیاد حیرت نکنید. کتیبه ها کماکان بر سر جای خود قرار دارند. علت عدم رویت آنها نیز خیلی ساده و روشن است.

عکاسی فرایند تصویربرداري به ‌وسیلهٔ دریافت و ثبت نور بر روی یک سطح حساس به نور، مانند نگاتیو (فیلم) یا سنسور الکترونیکی است . در اين فرآيند الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیا بر روی سطح حساس به نور (هالوژن نقره یا سنسور) بر اساس زاويه قرار گرفتن عكاس تاثیر می‌گذارد و باعث ثبت تصاویر می‌گردد.

به تصویر جدید زیر که با دوربینی کاملا پیشرفته و از فاصله و زاویه ای بسیار مناسبتر در مقایسه با عکس مورد استناد پورپیرار از دروازه ملل گرفته شده است دقت کنید.



آیا در این تصویر حتی از چند متری بنا اثری از کتیبه های مورد مناقشه می بینید؟

در تصویر بعدی چطور؟


این در حالی است که بخوبی می دانیم این کتیبه ها حداقل در زمان ما بر روی دیواره های بنای مذکور موجود است.

آیا آیندگان به صرف تماشای این تصاویر مجازند با یقین کامل ادعا کنند که در سال ۱۳۸۹ هجری شمسی کتیبه های مذکور بر دیواره دروازه ملل بنای تخت جمشید وجود نداشته است و بعدا" توسط یک عده شیاد بر روی این دیواره ها حکاکی شده است !!!!


در اين تصاوير که از زوایای مختلفی از تابش پرتوهای نور گرفته شده است ، بر خلاف واقع ، باز هم كتيبه ها قابل رويت نيستند


در ضمن توجه شما رو به این عکس استاد! جلب می کنم.


به ضخامت روی بال توجه کنید. با کمی دقت مشخص هست که ضخامت بال خیلی از تصویر زیر کمتر هست.


در ضمن توجه ریز بین ها را به این عکس جلب می کنم.

نمونه ای از حکاکی همون گروهی که استاد! مدعی است تمام کتیبه های موجود در تخت جمشید را ساخته اند. به نوع حکاکی و بی دقتی و عدم توانایی در ساخت نمونه توجه کنید و آنرا با کتیبه های تمیز و دقیق تخت حمشید مقایسه کنید.

دوستان و هموطنان ایرانی ، همیشه مردمانی هستند که از اینکه روزگاری ایران و ایرانی بوده ناراحت هستند. درسته که شاید بعضی از ما از این روزگار ناراضی باشیم اما همیشه به یاد داشته باشیم هنوز چیز هایی از نیاکان ما مثل داریوش بزرگ برای ما باقی مانده. میراثی که در چشم مردمان ثروتمندی مثل اعراب هم مثل خار می مونه.
این میراث اونقدر بزرگه که حاضرن به هر صورت ممکن اون رو از بین ببرن. ما مردمانی از تمدنی کهن هستیم با میراثی بزرگ.

دوستان اگر نمونه های مشابهی دارند در همین تاپیک مطرح کنند.

+ مراجع
www.naria.ir
http://www.naria2.blogfa.com
http://www.badalkar.blogfa.com
 

Similar threads

بالا