شکر

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

شکر
یک معنی دقیقی دارد و آن عبارت است ازقدردانی، اندازه شناسی و حق شناسی. لذا شکر هم درباره بنده نسبت به خدا و هم درباره خدا نسبت به بنده به کار می رود:« والله شکور حلیم ،آیه 17 سوره تغابن».خدا شکور است یعنیاز عمل بنده قدردانی می کند، آن را از بین نمی برد. بنده اگر بخواهد قدرشناس و شاکرباشید باید قدر نعمتهای خدا را بداند، یعنی هر نعمتی را بداند برای چه هدف و منظوریاست و در همان مورد مصرف کند.

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین اگه می خوای اهل آسمون بهت رحم کنن به اهل زمین رحم کن ...

ا
زامام صادق علیه السلام نقل شده: « شُکرُ النِّعمَةِ اجتِنابُ الَمحارِمِ ، وتَمامُ الشُّکرِ قولُالرجُلِ : الحَمدُ للَّهِ‏ِرَبِّ العالَمِینَ» شکر نعمت عبارت است از دورى کردن از حرامها و تمامیت شکر به این است که انسان بگوید : سپاس خدایى را که پروردگار جهان‌هاست'' .
بازهم ازامام صادق علیه السلام نقل شده: « أدنَى الشُّکرِ رُؤیَةُ النِّعمَةِ مِنَ اللَّهِ مِن غَیرِعِلّةٍ یَتَعَلَّقُ القَلبُ بها دُونَ اللَّهِ‏عزّ و عجل ، والرِّضا بما أعطى‏ ،وألّا یَعصِیَهُ بِنِعمَتِهِ أو یُخالِفَهُ بِشی‏ءٍ مِن أمرِهِ ونَهیِهِ بِسَبَبِنِعمَتِهِ »
کمترین سپاسگزارى ، این است که انسان نعمت را (مستقیماً) از خدا بداند و جز او علتى براىآن نداند و نیز به آنچه خداوند عطایش کرده ، خرسند باشد و با نعمت او مرتکب گناه وىنشود یا نعمت او را در راه مخالفت با هیچ یک از اوامر و نواهى خدا به کار نگیرد ''


شکر کلمه ای است که در قرآن زیاد به آن برخورد کرده ایم. معنی
شکر این است که انسان در مقابل فردی که از او خیری به وی رسیده است اظهار قدردانی کند و مثلاًبگوید: من ممنون هستم. آیا معنی شکر خدا همین است که بگوییم «الهی شکر»؟نه، اشتباهاست. «الهی شکر» صیغه شکر است نه خود شکر. خود شکر چیز دیگری است. مثلاینکه کلمه استغفرالله صیغه توبه است نه خود توبه. توبه پشیمانی از گناه و تصمیم به عدم تکرار است. اظهار «الهی استغفرت واتوب الیک» اظهار صیغه توبه استنه خود توبه. پس شکر یک معنی دقیقی دارد وآن عبارت است از قدردانی، اندازه شناسی وحق شناسی. لذا شکر هم درباره بنده نسبت بهخدا و هم درباره خدا نسبت به بنده به کارمی رود: «والله شکور حلیم» (تغابن/17)؛ خدا شکور است یعنی از عملبنده قدردانی می کند، آن را از بین نمی برد. بنده اگر بخواهد قدرشناس و شاکر باشدباید قدر نعمتهای خدا را بداند، یعنی هر نعمتی را بداند برای چه هدف و منظوری است ودر همان مورد مصرف کند.

در تعریف شکرچنین گفته اند: «استعمالالشیء فبما خلق الله لاجله»؛ به کار بردن شیء در راهی کهبخاطر آن آفریده شده. آیا شکر مثلاً چشم که خدا به ما داده این است که بگوییم: خدایا شکر که به من چشم دادی؟ نه. عقل، فکر، عاطفه، احساسات، فرزند، مال، سلامت، وهر نعمتی که داری،اگر این نعمت را از مسیر خودش منحرف نکنی و در مسیر دیگر استفاده نکنی، شاکری. مثلاً زبان را خداوند عبث نیافریده است، با این زبان می شود حقایق راقلب کرد، دروغ گفت، به مردم آزار رسانید، دشنام داد، بدیهای مردم را پخش کرد، اشاعهفحشا کرد، جعل کرد، ولی واقعاً باید حساب کنیم آیا دست خلقت زبان را برای همین به ما داده: تهمت،غیبت، دشنام؟ یا اینکه مقاصد خود را به دیگران بفهمانیم. فهماندن مقاصد خود به دیگران، تعلیم، ارشاد و نصیحت، شکر زبان است، پس باید همیشه نعمتها رادر راه خودش مصرف کرد، مثلاً فکر و اندیشه هشتاد درصد مردم در راه شیطنتها صرف میشود در حالیکه می توان در راه علم و دانش و خیر و صلاح مردم بکاربرد.

بیایید خدا را به خاطر آن
چه به ما داده و آن چه که نداده شکر کنیم ...
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا