شتری که در خونه هر کسی می خوابه [سربازی]

nafis...

مدیر بازنشسته
من که الان سربازم
هرچند پادگان نمیرم و لباس شخصی هستم
ولی اون دوماه اول که پادگان بودم انصافا یکی از بهترین لحظه های زندگیم بود ..

یادش بخیر .. هفته آخر دیگه اشک توی چشمای بچه ها جمع بود ..
هیییییییییییییییییی


ساعت 4 صبح بیدار باش بود ..
وقتی ساعت 6 صبحونه می آوردن .. چقدر لذت داشت .. خوردن ساده ترین صبحونه ی عمر

ساعت 9 صبح میشد .. میگفتیم کی غروب میشههههههه .. آخه 5 ساعت از بیدار باش میگذرشت در صورتی که خونه ساعت 9 هم خواب بودیم :biggrin:(بلندترین روزهای سال هم خدمت کردیم:D)


از 4 صبح تا 18 برنامه و کلاس داشتیم .. بین هر کلاس یه ربع استراحت بود .. وااااااااااای .. وسط تابستون .. زیر گرمای شدید روی آسفالت.. چنان خوابی میکردیم .. که توی بهترین تخت خوابهای دنیا هم نمیتونستیم .. وااااااااااااااای ته خوابهای عمرم بود


تمام خاطراتش برام زنده شد ..
حیف جاش نیست بگم .. :redface:
:surprised:
 

*mohsen_24

عضو جدید
کاربر ممتاز


خودتونو خسته نکنيد پيرجو اينجا داشته عکس ميگرفته:D
 

iQl

عضو جدید
کاربر ممتاز
برادرا چیزی احتیاج ندارید خواهرا میخوان بیان ملاقات!!؟؟:D
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من که الان سربازم
هرچند پادگان نمیرم و لباس شخصی هستم
ولی اون دوماه اول که پادگان بودم انصافا یکی از بهترین لحظه های زندگیم بود ..

یادش بخیر .. هفته آخر دیگه اشک توی چشمای بچه ها جمع بود ..
هیییییییییییییییییی


ساعت 4 صبح بیدار باش بود ..
وقتی ساعت 6 صبحونه می آوردن .. چقدر لذت داشت .. خوردن ساده ترین صبحونه ی عمر

ساعت 9 صبح میشد .. میگفتیم کی غروب میشههههههه .. آخه 5 ساعت از بیدار باش میگذرشت در صورتی که خونه ساعت 9 هم خواب بودیم :biggrin:(بلندترین روزهای سال هم خدمت کردیم:D)


از 4 صبح تا 18 برنامه و کلاس داشتیم .. بین هر کلاس یه ربع استراحت بود .. وااااااااااای .. وسط تابستون .. زیر گرمای شدید روی آسفالت.. چنان خوابی میکردیم .. که توی بهترین تخت خوابهای دنیا هم نمیتونستیم .. وااااااااااااااای ته خوابهای عمرم بود


تمام خاطراتش برام زنده شد ..
حیف جاش نیست بگم .. :redface:

بابا داداش کرمانشاه بودی میگی روزای گرم
پس فک کن ما ک همون موقع یزد بودیم چه میکردیم با گرمای کویر
لحظات تلخ و شیرین زیادی داشت ولی الان فک کردن به تمامش شیرینه تقریبا تو تمام اوقات داری میخندی چون یا تو داری تنبیه میشی بقیه میخندن یا بقیه تنبیه میشن تو میخندی یادش بخیر
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیرجو, چقد زشت افتادی توی این عکسه
چه خوبه که فقط خودم بارها دیدمت و توی این عکسه هم میشناسمت
دله بچه ها آب
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پرطرفداریش کجا بود؟:surprised:
ولی تورو دیدن سعادتی:دی

دلت بسوزه, قسمت شد اجازه میدم به دیدنم آیی
بدون شام قبول نمیکنم, باید حتمن جوجه بدی :دی


کجا؟

ميرم به مديرت ميگم اسپم ميکني:D

بچه, هزار بار گفتم باید دستورات زیر دست من رد بشه, دهه :D

کووووووووووووجا؟:d

آره بگو:دی

دستورات طبق نظر بنده اعلام و سپس به بهره برداری خواهد رسید, نگران نباشیا
 

DESIGHN

عضو جدید
پابچسبون
هر وقت نو سربازی فرماندمون میگفت
یعنی دخلمون اومده:cry:
 

Similar threads

بالا